گنجور

غزل شمارهٔ ۳۷۶

در سر شوریده سودا می‌رود
کز کجا آمد کجاها می‌رود
وآنکه عاقل خوانیش در کارها
در خیالش سود و سودا می‌رود
گه در آتش می‌رود گاهی در آب
خاک بر سر در هواها می‌رود
هیچ در پیش و پس خود ننگرد
در بلاهایی محابا می‌رود
خواجه باهوش آی و کار یار بین
حرف سوق و سود و سودا می‌رود
خواجه بیهوشست و کارش در زیان
عمر رفت و خواجه رسوا می‌رود
دی برفت امروز هم باقی نماند
جان به فردا می‌رسد یا می‌رود
این نفس را پاس باید داشتن
کاین نفس از کیسهٔ ما می‌رود
جان به جانان تازه می‌کردم به دم
ور نه جان بی‌جان ز دنیا می‌رود
گوش‌ها بسته است فیضا لب ببند
کاین سخن‌های تو بی‌جا می‌رود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در سر شوریده سودا می‌رود
کز کجا آمد کجاها می‌رود
هوش مصنوعی: شخصی که دچار جنون و دیوانگی است، در حال حرکت و سرگشتگی است و نمی‌داند که از کجا آمده و به کدام سمت می‌رود.
وآنکه عاقل خوانیش در کارها
در خیالش سود و سودا می‌رود
هوش مصنوعی: کسی را که عاقل می‌دانی، در امورش به خیال و آرزوهایش مشغول است و به دنبال منافع خود می‌گردد.
گه در آتش می‌رود گاهی در آب
خاک بر سر در هواها می‌رود
هوش مصنوعی: گاهی انسان دچار مشکلات و سختی‌ها می‌شود، مانند افتادن در آتش، و گاهی در شرایط آرام و دلپذیر زندگی می‌کند، مثل شنا کردن در آب. او ممکن است در لحظاتی دچار افت و خیز شود و در میان احساسات و تجربیات مختلف قرار بگیرد.
هیچ در پیش و پس خود ننگرد
در بلاهایی محابا می‌رود
هوش مصنوعی: به هیچ چیز در جلوی خود و پشت سرش فکر نکند و بی‌پروا به سمت مشکلات و چالش‌ها می‌رود.
خواجه باهوش آی و کار یار بین
حرف سوق و سود و سودا می‌رود
هوش مصنوعی: آقای باهوش، بیایید و ببینید که در کار یار چه می‌گذرد؛ گفتگوهای مربوط به هدایت و سود و تجارت در حال جریان است.
خواجه بیهوشست و کارش در زیان
عمر رفت و خواجه رسوا می‌رود
هوش مصنوعی: خواجه در حالت بی‌هوشی به سر می‌برد و زندگی‌اش به‌سوی زیان و تباهی رفته است، در حالی که او با همراهی رسوایی در حال حرکت است.
دی برفت امروز هم باقی نماند
جان به فردا می‌رسد یا می‌رود
هوش مصنوعی: دیروز گذشت و امروز هم چیزی از آن نمانده است. زندگی را به روز آینده می‌سپاریم؛ یا به آن می‌رسیم یا برای همیشه از دست می‌دهیم.
این نفس را پاس باید داشتن
کاین نفس از کیسهٔ ما می‌رود
هوش مصنوعی: باید مراقب این نفس خود باشیم، زیرا این نفس از وجود ما خارج می‌شود.
جان به جانان تازه می‌کردم به دم
ور نه جان بی‌جان ز دنیا می‌رود
هوش مصنوعی: من به محبوبم جان تازه‌ای می‌بخشیدم، اما در غیر این صورت، جان بی‌حیاتم از این دنیا می‌رود.
گوش‌ها بسته است فیضا لب ببند
کاین سخن‌های تو بی‌جا می‌رود
هوش مصنوعی: گوش‌ها بسته‌اند، فیض؛ بهتر است که تو هم سکوت کنی، زیرا صحبت‌های تو بی‌مورد و نابجاست.