غزل شمارهٔ ۳۷۵
در سر بوالهوس نگر چون شر و شور میرود
در دل ماست یار دل بر ره دور میرود
در سر چون درا درا نالهٔ عاشقان شنو
قافله خیال بین سوی صدور میرود
عشق به هرکه داد جان رَست ز خاک و خاکدان
زاهد مردهدل ز گور هم سوی گور میرود
هرکه ز عشق یافت جان یافت حیات جاودان
او نه بمیرد ار بمرد زنده به گور میرود
نی غلطم کجا چو کور از پی نور حق شتافت
موسی وقت خویش شد جانبِ طور میرود
هیچ نیافت آنکه او لذت عاشقی نیافت
گر همه در بهشت یا در بر حور میرود
این دلپختگان عشق جانب حق همیروند
وان دل زاهدان خام سخت صبور میرود
آتش عشق مرد را پخته و سرخرو کند
خام فسرده را صلا گر به تنور میرود
هست بهر خم فلک باده و نشئهٔ دگر
هرکه نه مست عشق شد مست غرور میرود
فیض چو دل به عشق داد بر سر غصه پا نهاد
شاد شد از سرور باز سوی سرور میرود
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در سر بوالهوس نگر چون شر و شور میرود
در دل ماست یار دل بر ره دور میرود
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در دل ما عشق و شوقی سرکش وجود دارد که در راه دور از یارمان میگذرد و ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
در سر چون درا درا نالهٔ عاشقان شنو
قافله خیال بین سوی صدور میرود
هوش مصنوعی: در دل مانند درایی، فریاد عاشقان را بشنو. کاروان خیال به سمت قلبها در حرکت است.
عشق به هرکه داد جان رَست ز خاک و خاکدان
زاهد مردهدل ز گور هم سوی گور میرود
هوش مصنوعی: عشق باعث رهایی انسان از دنیای مادی و موانع آن میشود. حتی کسی که دلش بیاحساس و بیتفاوت است، در نهایت به سمت مرگ و نابودی میرود، چون عشق حقیقی او را به زندگی و معنویات میکشاند.
هرکه ز عشق یافت جان یافت حیات جاودان
او نه بمیرد ار بمرد زنده به گور میرود
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق دست پیدا کند، در حقیقت زندگی جاودانهای را به دست میآورد. او هرگز نخواهد مرد و حتی اگر از دنیا برود، همچنان زندگیاش در یادها باقی خواهد ماند.
نی غلطم کجا چو کور از پی نور حق شتافت
موسی وقت خویش شد جانبِ طور میرود
هوش مصنوعی: من دچار اشتباه نیستم؛ همچنان که کور از پی نور به راه میافتد، موسی در زمان خود به سوی کوه طور میرود.
هیچ نیافت آنکه او لذت عاشقی نیافت
گر همه در بهشت یا در بر حور میرود
هوش مصنوعی: هیچکس طعم واقعی عشق را نچشیده است، حتی اگر در بهشت باشد یا در کنار زیباییها.
این دلپختگان عشق جانب حق همیروند
وان دل زاهدان خام سخت صبور میرود
هوش مصنوعی: این عاشقان دلباخته در راه خدا حرکت میکنند، در حالی که دلهای افرادی که به ظاهر زهد پیشه کردهاند، با صبوری زیاد به سویی دیگر میرود.
آتش عشق مرد را پخته و سرخرو کند
خام فسرده را صلا گر به تنور میرود
هوش مصنوعی: آتش عشق باعث میشود که مردی پخته و بالغ شود و روحش را شاداب کند، در حالی که کسی که به عشق دست نمیزند، مانند خمیر بیتحرک و سرد باقی میماند، مگر اینکه به چالش و تجربیات زندگی وارد شود.
هست بهر خم فلک باده و نشئهٔ دگر
هرکه نه مست عشق شد مست غرور میرود
هوش مصنوعی: در هر دورانی به طور طبیعی نوشیدنی و نشئهای وجود دارد، اما کسی که به عشق نیفتاده و از آن بیخبر است، تنها به غرور خود دلخوش است و در نهایت از بین میرود.
فیض چو دل به عشق داد بر سر غصه پا نهاد
شاد شد از سرور باز سوی سرور میرود
هوش مصنوعی: وقتی دل به عشق پیوند میزند، بر مشکلات و غمها غلبه میکند و با خوشحالی دوباره به سوی شادی و سرور میرود.

فیض کاشانی