غزل شمارهٔ ۳۶۷
آنان که ره عالم ارواح بپویند
مردانه ز آلایش تن دست بشویند
بر فوق فلک رفته به جنات بر آیند
پویند گل از غیب و گل از خویش برویند
این طایفه نورند و حیاتند و وجودند
با هر که نشستند چو جان در تن اویند
و آنان که بود بسته تن پای خردشان
هرگز گلی از عالم ارواح نبویند
زنگ تنشان ز آینه جان نزداید
دل را ز گل عالم اجسام نشویند
این طایفه موتند و عدم ظلمت و جهلند
بر بی خردیشان سزد ارواح بمویند
و آنان که نه اینند و نه آن مثل من و تو
در کش مکش این دو نه پشتند نه رویند
چوگان قضا سوی زبرشان ببرد که
افتند گهی زیر سراسیمه چو گویند
رفتن نتوانند و بمقصد نگرانند
نصف دلشان شاد که از راه بکویند
عزمی که دو جا بستن کار زنانست
مردان خدا فیض چنین راه نپویند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنان که ره عالم ارواح بپویند
مردانه ز آلایش تن دست بشویند
هوش مصنوعی: کسانی که به دنبال شناخت حقیقت و دنیای روحها هستند، باید با شهامت از آلودگیها و وابستگیهای دنیوی خود فاصله بگیرند و خود را از آنها پاک کنند.
بر فوق فلک رفته به جنات بر آیند
پویند گل از غیب و گل از خویش برویند
هوش مصنوعی: در بالای آسمانها، باغهای بهشتی وجود دارد که گلها از عالم غیب و از ذات خود رشد میکنند و به شکوفایی میرسند.
این طایفه نورند و حیاتند و وجودند
با هر که نشستند چو جان در تن اویند
هوش مصنوعی: این گروه مانند نور، زندگی و وجود هستند و وقتی با کسی همنشین میشوند، مانند جان در بدن او به شمار میروند.
و آنان که بود بسته تن پای خردشان
هرگز گلی از عالم ارواح نبویند
هوش مصنوعی: افرادی که توانایی فکری و عقلانی خود را محدود کردهاند، هرگز نمیتوانند از زیباییها و معنویات عالم روحانی بهرهمند شوند.
زنگ تنشان ز آینه جان نزداید
دل را ز گل عالم اجسام نشویند
هوش مصنوعی: آواز و صداهای جسمانی نمیتواند به روح و باطن انسان آسیب برساند و دل را از زیباییهای دنیای مادی پاک نکند.
این طایفه موتند و عدم ظلمت و جهلند
بر بی خردیشان سزد ارواح بمویند
هوش مصنوعی: این گروه مردهاند و در تاریکی جهل به سر میبرند، بر نادانیشان چه بسا روحها تاریک شوند.
و آنان که نه اینند و نه آن مثل من و تو
در کش مکش این دو نه پشتند نه رویند
هوش مصنوعی: برخی افراد نه به سمت خوبیها میروند و نه به سمت بدیها، بلکه در میانهی این دو قرار دارند. نه بهطور کامل از چیزی طرفداری میکنند و نه بهطور کامل آن را رد میکنند. آنها در این دوگانگی، نه پشتی دارند و نه رویکرد خاصی.
چوگان قضا سوی زبرشان ببرد که
افتند گهی زیر سراسیمه چو گویند
هوش مصنوعی: سرنوشت مانند چوبی است که به سمت بالا پرتاب میشود و گاهی افراد در میان آشفتگی و بی نظمی به زمین میافتند، مانند توپ که به این سو و آن سو میغلتد.
رفتن نتوانند و بمقصد نگرانند
نصف دلشان شاد که از راه بکویند
هوش مصنوعی: نمیتوانند بروند و نگران رسیدن به مقصود هستند. نیمی از دلشان شاد است که از راه به کوی معشوق میرسند.
عزمی که دو جا بستن کار زنانست
مردان خدا فیض چنین راه نپویند
هوش مصنوعی: عزم و ارادهای که در دو نقطه متوقف میشود برای زنان است، ولی مردان خدا از چنین نعمتی بهرهمند نمیشوند و به چنین مسیری نمیروند.

فیض کاشانی