گنجور

غزل شمارهٔ ۳۵

غم زخوی خویش داردخاطر غمناک ما
نم زجوی خویش دارد دیده نمناک ما
ناله اش از جور خویشست ایندل پر آرزو
زخمش از دستخودست این سینهٔ صد چاک ما
بر روان ما زخاک ما بسی بیداد رفت
داد میخواهد زخاک ما روان پاک ما
باک جان ما زخاک ما و باک دل زخود
نیست ما را هیچ باک از دلبر بی باک ما
خار و خاشاک تن ما سدّ راه جان ماست
عشق کوکاتش زند در خار و در خاشاک ما
خاک میروید گل و نسرین و نرگس در چمن
خاک ما خاری نروید خاک بر سر خاک ما
تاک رز بخشد می و تاک تن ما بی ثمر
دود آهی نیست هم کاتش فتد در تاک ما
اینجهان و آنجهان بااینهمه تشویش هست
بهر جاندادن درون خود گریبان چاک ما
هر که قدر جان پاک ما شناسد چون ملک
سجده دارد جسم ما را بهر جان پاک ما
کرد تعظیم تن ما بهر جان ما ملک
زانکه بوی حق شنید از جان ما در خاک ما
از حریم قدس جانرا گرچه تن افکند دور
عنقریب از لوث تن رسته است جان پاک ما
عاقبت تن میشود قربان جان خوش باش فیض
میبرد سیلاب قهر جان بدر یا خاک ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غم زخوی خویش داردخاطر غمناک ما
نم زجوی خویش دارد دیده نمناک ما
هوش مصنوعی: غم و اندوه دل ما به خاطر درد و غم خودمان است، مانند آبی که در جوی خود می‌ریزد، اشک‌های ما نیز نشانه‌ی این اندوه است.
ناله اش از جور خویشست ایندل پر آرزو
زخمش از دستخودست این سینهٔ صد چاک ما
هوش مصنوعی: ناله او به خاطر ظلم و ستم خودش است، و دل پرآرزو دارد. زخم این سینهٔ پاره‌پاره از دستان خود اوست.
بر روان ما زخاک ما بسی بیداد رفت
داد میخواهد زخاک ما روان پاک ما
هوش مصنوعی: از خاک ما ظلم و ستم بسیاری رفته است، اکنون روح ما نیاز به عدالت دارد تا از خاک ما را پاک کند.
باک جان ما زخاک ما و باک دل زخود
نیست ما را هیچ باک از دلبر بی باک ما
هوش مصنوعی: نگران جان ما از خاک نیستیم و دل ما نیز از خودمان آزرده نمی‌شود. ما هیچ نگرانی از دلبر بی‌پروا نداریم.
خار و خاشاک تن ما سدّ راه جان ماست
عشق کوکاتش زند در خار و در خاشاک ما
هوش مصنوعی: زندگی ما با مشکلات و موانع زیادی مانند خار و خاشاک پر شده است که باعث می‌شود روح و جان ما نتوانند به راحتی حرکت کنند. اما عشق می‌تواند با قدرت خود، این موانع را از سر راه‌مان بردارد و به ما کمک کند تا از بستر سختی‌ها عبور کنیم.
خاک میروید گل و نسرین و نرگس در چمن
خاک ما خاری نروید خاک بر سر خاک ما
هوش مصنوعی: در زمین ما، گل‌ها و گیاهان زیبا همچون گل‌های میروید، اما در این خاک، هیچ چیز بی‌ارزش و زشت مانند خار رشد نمی‌کند. خاک ما پر از زیبایی و صفاست و چیزهای ناپسند در آن جایی ندارند.
تاک رز بخشد می و تاک تن ما بی ثمر
دود آهی نیست هم کاتش فتد در تاک ما
هوش مصنوعی: اگر درخت انگور میوه دهد و خوشه‌هایش پر بشود، زندگی ما هم مثمر خواهد بود. اما اگر ما بی‌ثمر باشیم، هیچ دودی از آه و ناله‌ ما برنخواهد خاست و آتش حسرت‌مان هم در دل این درخت نمی‌افتد.
اینجهان و آنجهان بااینهمه تشویش هست
بهر جاندادن درون خود گریبان چاک ما
هوش مصنوعی: این دنیا و آن دنیا با تمام نگرانی‌ها و آشفتگی‌ها، برای هر جانداری به دنبال یک راه برای شناخت و فهم درون خود و رفع مشکل‌هایش است.
هر که قدر جان پاک ما شناسد چون ملک
سجده دارد جسم ما را بهر جان پاک ما
هوش مصنوعی: هر کسی که ارزش روح پاک ما را بداند، مانند فرشته‌ای که در برابر خدا سجده می‌کند، به جسم ما نیز احترام می‌گذارد به خاطر همین روح پاک.
کرد تعظیم تن ما بهر جان ما ملک
زانکه بوی حق شنید از جان ما در خاک ما
هوش مصنوعی: به خاطر جان ما، جسد ما احترام می‌گذارد، زیرا که این جسد از روح الهی بویی گرفته است.
از حریم قدس جانرا گرچه تن افکند دور
عنقریب از لوث تن رسته است جان پاک ما
هوش مصنوعی: اگرچه بدن ما در دنیای مادی قرار دارد و از حریم مقدس روح دور شده، اما به زودی روح پاک ما از آلودگی‌های جسم رهایی خواهد یافت.
عاقبت تن میشود قربان جان خوش باش فیض
میبرد سیلاب قهر جان بدر یا خاک ما
هوش مصنوعی: در نهایت، بدن انسان به خاک تبدیل می‌شود و جان او باید با دلخوشی زندگی کند. در این راه، از نعمت‌های زندگی لذت می‌برد و ممکن است که در این مسیر، قهری یا دردهایی نیز به سراغش بیاید، اما در نهایت به خاک بر می‌گردد.