گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۰

جهان را بهر انسان آفریدند
در ایشان سر پنهان آفریدند
بانسان میتوان دیدن جهان را
از آن در چشم انسان آفریدند
چو انسان بود روح آفرینش
ز روح‌الله در جان آفریدند
بیا جان در ره جانان فشانیم
که جانرا بهر جانان آفریدند
فرو ناید مگر بر در گه دوست
سرم را خوش بسامان آفریدند
دلم از درد بیدرمان سرشتند
ز دردش باز درمان آفریدند
دلم هر لحظهٔ یا حی سرآید
جهان را ز آب حیوان آفریدند
برای یک گل خودرو هزاران
هزاران در هزاران آفریدند
چو خوان آراستند از بهر عشاق
غذا از حسن خوبان آفریدند
نمکدان از دهان شکر ز لبها
می و ساغر ز چشمان آفریدند
نکویان را دل آسوده دادند
دل ما را پریشان آفریدند
دل عشاق را از شیشه کردند
دل خوبان ز سندان آفریدند
دل زهاد را از گل سرشتند
گل عشاق از جان آفریدند
بپاداش سجود اهل طاعت
بهشت و حور و غلمان آفریدند
جزای سر کشان از معدل قهر
جحیم و دود نیران آفریدند
از آن پیوست حسن و عشاق با هم
کز آن این و از این آن آفریدند
میان فیض و مقصودش ز هستی
بسی کوه و بیابان آفریدند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جهان را بهر انسان آفریدند
در ایشان سر پنهان آفریدند
هوش مصنوعی: دنیا برای انسان ساخته شده است و در درون او یک حقیقت پنهان وجود دارد.
بانسان میتوان دیدن جهان را
از آن در چشم انسان آفریدند
هوش مصنوعی: انسان قادر است که به جهان نگریسته و آن را در چشم خود ببیند، زیرا این توانایی در ذات او نهاده شده است.
چو انسان بود روح آفرینش
ز روح‌الله در جان آفریدند
هوش مصنوعی: انسان به عنوان مخلوقی خاص، از روح الهی بهره‌مند شده و به همین دلیل زندگی و وجود او به شکل خاصی شکل گرفته است.
بیا جان در ره جانان فشانیم
که جانرا بهر جانان آفریدند
هوش مصنوعی: بیا جان را به خاطر محبوب فدای او کنیم، زیرا جان را به خاطر محبوب خلق کرده‌اند.
فرو ناید مگر بر در گه دوست
سرم را خوش بسامان آفریدند
هوش مصنوعی: تنها زمانی که به نزد دوست بروم، سرم اینگونه به خوبی سامان خواهد یافت.
دلم از درد بیدرمان سرشتند
ز دردش باز درمان آفریدند
هوش مصنوعی: دل من از دردهایی که بی‌درمان هستند، به شدت رنج می‌کشد، اما از همین دردها خود درمانی نیز پیدا کرده است.
دلم هر لحظهٔ یا حی سرآید
جهان را ز آب حیوان آفریدند
هوش مصنوعی: دل من هر لحظه فریاد می‌زند که ای کاش جهانی که از آب حیوان ساخته شده، به پایان برسد.
برای یک گل خودرو هزاران
هزاران در هزاران آفریدند
هوش مصنوعی: برای یک گل طبیعی، هزاران و هزاران گل مصنوعی و دست‌ساز خلق کرده‌اند.
چو خوان آراستند از بهر عشاق
غذا از حسن خوبان آفریدند
هوش مصنوعی: زمانی که سفره‌ای برای عاشقان آرایش کردند، غذا را از زیبایی‌های خوبان خواستند.
نمکدان از دهان شکر ز لبها
می و ساغر ز چشمان آفریدند
هوش مصنوعی: نمکدان از زبان و لب‌ها به خوشمزگی صحبت می‌کند و زیبایی چشم‌ها مانند می و جام سرشار از لذت است.
نکویان را دل آسوده دادند
دل ما را پریشان آفریدند
هوش مصنوعی: به افراد خوب و نیکو، دل آرام و راحتی بخشیده‌اند، اما دل ما را در آشفتگی و پریشانی قرار داده‌اند.
دل عشاق را از شیشه کردند
دل خوبان ز سندان آفریدند
هوش مصنوعی: دل عاشقان را مانند شیشه‌ای ظریف ساخته‌اند و دل انسان‌های نیکو را چون فولاد از سندان شکل داده‌اند.
دل زهاد را از گل سرشتند
گل عشاق از جان آفریدند
هوش مصنوعی: دل زاهدان از گل و زیبایی ساخته شده، اما دل عاشقان از جان و وجود خودشان شکل گرفته است.
بپاداش سجود اهل طاعت
بهشت و حور و غلمان آفریدند
هوش مصنوعی: به پاس عبادت و فرمانبرداری کسانی که طاعت خدا را انجام می‌دهند، بهشت و دختران بهشتی و جوانان زیبا برای آن‌ها خلق شده است.
جزای سر کشان از معدل قهر
جحیم و دود نیران آفریدند
هوش مصنوعی: مجازات طغیانگران و سرکش‌ها، به خاطر خشم و عذاب آتش جهنم و دود سوزان آن، ایجاد شده است.
از آن پیوست حسن و عشاق با هم
کز آن این و از این آن آفریدند
هوش مصنوعی: زیبایی و عشق همیشه در کنار هم بوده‌اند و از این دو، همه چیز ساخته شده است.
میان فیض و مقصودش ز هستی
بسی کوه و بیابان آفریدند
هوش مصنوعی: بین نعمت و هدف خداوند، به خاطر وجودش کوه‌ها و دشت‌های بسیاری آفریده شده است.

حاشیه ها

1396/09/14 12:12
مهرداد

سلام و ارادت
به نظر حقیر میرسد مصرع اول بیت ماقبل آخر بدین شکل صحیح است:
از آن پیوست حسن و عشق باهم
که ظاهرا به اشتباه عشاق آمده است..
با احترام