غزل شمارهٔ ۳۳۵
خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند
سوی آرامگه عشق براتم دادند
یار مستان خرابات الستم کردند
از دم روح فزاشان برکاتم دادند
عشق بگرفت مرا از من و بنشست بجا
سیئاتم ستدند و حسناتم دادند
فیض هر نشاه زفیض دگری بهتر بود
وقت شان خوش که نشان نشئاتم دادند
عشق صوری عجبی در دل افسرده دمید
مرگ را سر ببریدند و حیاتم دادند
هر چه دادم بعوض خوبتری بگرفتم
چون گذشتم زصفت جلوهٔ ذاتم دادند
جون سپردم صفت و ذات باهلش یکیک
نو بنو خلعتی از ذات و صفاتم دادند
بار عقلی که از اندوش دلم بود گران
چون فکندم زغم و غصه نجاتم دادند
زیرخط آب حیات از لب اونوشیدم
ره بسر چشمهٔ خضر از ظلماتم دادند
چه گشادی که شد از دولت عشقم روزی
شکرلله که در این شیوه ثباتم دادند
هر چرا یافتم از دولت شبخیزی بود
کام جان از برکات خلواتم دادند
کاسهٔ فقر گرفتم بکف عجز و نیاز
چون بدیدند فقیرم صدقاتم دادند
فیض تبدیل صفت کن بصفات معشوق
کاین مقامات زتبدیل صفاتم دادند
این جواب غزل حافظ آگاه که گفت
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خنک آن روز که از عقل نجاتم دادند
سوی آرامگه عشق براتم دادند
هوش مصنوعی: خوشحالم از روزی که مرا از دست عقل و تفکر آزاد کردند و به آرامش عشق راهنماییام کردند.
یار مستان خرابات الستم کردند
از دم روح فزاشان برکاتم دادند
هوش مصنوعی: دوستان مان در خرابات (محل شادی و عیش) مرا با روحی که در خود دارند، به خوبی راهنمایی کردند و برکات و نعمتهایی را به من عطا کردند.
عشق بگرفت مرا از من و بنشست بجا
سیئاتم ستدند و حسناتم دادند
هوش مصنوعی: عشق مرا از خودم جدا کرد و در جایی دیگر قرار داد. گناههایم را گرفتند و به جای آن، نیکیها را به من بخشیدند.
فیض هر نشاه زفیض دگری بهتر بود
وقت شان خوش که نشان نشئاتم دادند
هوش مصنوعی: هر حالت خوشی از خوشی دیگر بهتر است، و زمانهای خوب آنجا هستند که نشانههای خوشی به من نشان داده شدهاند.
عشق صوری عجبی در دل افسرده دمید
مرگ را سر ببریدند و حیاتم دادند
هوش مصنوعی: عشق ظاهری و حیرتانگیزی در دل غمگین من جوانه زد، به گونهای که مرگ را از من دور کرد و به جای آن زندگی جدیدی به من بخشید.
هر چه دادم بعوض خوبتری بگرفتم
چون گذشتم زصفت جلوهٔ ذاتم دادند
هوش مصنوعی: هر چه که به دیگران دادم، در عوض چیزهای بهتری دریافت کردم. وقتی از ویژگیهای دنیوی عبور کردم، جلوهای از وجود خود را به من نشان دادند.
جون سپردم صفت و ذات باهلش یکیک
نو بنو خلعتی از ذات و صفاتم دادند
هوش مصنوعی: من تمام وجودم را به عشق او تقدیم کردم و او نیز به من هدایایی از ویژگیها و صفاتش عطا کرد.
بار عقلی که از اندوش دلم بود گران
چون فکندم زغم و غصه نجاتم دادند
هوش مصنوعی: بار سنگینی از فکر و اندیشهای که بر دل من نشسته بود، وقتی که از غم و ناراحتی رها شدم، باعث آزادی و نجاتم شد.
زیرخط آب حیات از لب اونوشیدم
ره بسر چشمهٔ خضر از ظلماتم دادند
هوش مصنوعی: من از لب آن نوشیدم که پایین خط آب حیات قرار دارد و در مسیر چشمهٔ خضر، از تاریکیها به من راهنمایی کردند.
چه گشادی که شد از دولت عشقم روزی
شکرلله که در این شیوه ثباتم دادند
هوش مصنوعی: عشقم به من برکت و خوشبختی بخشید و باعث شد که در این مسیر به ثبات و آرامش برسم. سپاسگزارم که این احساس شیرین را نصیبم کردند.
هر چرا یافتم از دولت شبخیزی بود
کام جان از برکات خلواتم دادند
هوش مصنوعی: هر کجا که به موفقیتی رسیدم، دلیل آن بیداری در شب بوده است و لذت زندگیام را از برکات تنهایی و انس با خود دریافت کردهام.
کاسهٔ فقر گرفتم بکف عجز و نیاز
چون بدیدند فقیرم صدقاتم دادند
هوش مصنوعی: من ظرف فقر را در دست دارم و به شدت محتاج و ناتوان هستم. وقتی دیگران فقیر بودن مرا دیدند، برایم صدقه و کمک کردند.
فیض تبدیل صفت کن بصفات معشوق
کاین مقامات زتبدیل صفاتم دادند
هوش مصنوعی: به منجمد کردن ویژگیهای خود به ویژگیهای معشوق بپرداز، زیرا این جایگاهها و مراحل، نتیجهی تغییر صفات من است.
این جواب غزل حافظ آگاه که گفت
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجربهای اشاره میکند که در وقت سحر از ناراحتی و غم رهایی یافته است. او از کسی که به او کمک کرده و از غصهاش نجاتش داده، قدردانی میکند. این لحظه تغییر و آرامش برای او دلیل امیدواری و شادی است.