غزل شمارهٔ ۳۳
بویی ز گلشنی است بهدل خارخار ما
باید که بشکفد گلی آخر ز خار ما
در نقش هر نگار نگر نقش آن نگار
گرچه نگار و نقش ندارد نگار ما
رفتم چو در کنارش از من کناره کرد
کر خود کناره گیر و درآرد کنار ما
کردیم از دو کون غم دوست اختیار
بگرفت اختیار ز ما اختیار ما
گوهر که هر چه کم کند از ما سراغ کن
جام جهاننماست دل بیغبار ما
ما را بهار و سبزه و گلزار در دل است
از مهر جان خزان نپذیرد بهار ما
اندوه عالمی بهدل خود گرفتهایم
کسی را غبار کی رسد از رهگذار ما
بر دوش خویش بار دو عالم نهادهایم
کی دوش کس گران شود از بار بار ما
از یک شرار آه بسوزیم هر دو کون
یاران حذر کنید ز سوز شرار ما
روزی گل مراد بخواهد شکفت فیض
زین گریههای دیدهٔ شب زندهدار ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بویی ز گلشنی است بهدل خارخار ما
باید که بشکفد گلی آخر ز خار ما
هوش مصنوعی: در دل ما که پر از درد و اندوه است، بویی از زیبایی و طراوت به مشام میرسد. به امید آن هستیم که از این تلخیها و سختیها، در نهایت، گلی زیبا و خوشبو بشکفد.
در نقش هر نگار نگر نقش آن نگار
گرچه نگار و نقش ندارد نگار ما
هوش مصنوعی: به تماشای زیبایی هر چهرهای بنشین، حتی اگر آن چهره زیبا و دلنشین نباشد، چرا که زیبایی چهرهی ما در خود آن چهرهی دیگری نهفته است.
رفتم چو در کنارش از من کناره کرد
کر خود کناره گیر و درآرد کنار ما
هوش مصنوعی: وقتی که من به کنارش رفتم، او از من دوری کرد. حالا تو هم خودت را کنار بکش و بگذار او به ما نزدیک شود.
کردیم از دو کون غم دوست اختیار
بگرفت اختیار ز ما اختیار ما
هوش مصنوعی: ما برای دوست، از دو دنیا غم و اندوه را انتخاب کردیم، اما این اندوه، خود اختیار ما را از ما گرفته است.
گوهر که هر چه کم کند از ما سراغ کن
جام جهاننماست دل بیغبار ما
هوش مصنوعی: هر چیزی که از ما کم شود، جستجو کن؛ زیرا دل ما مانند جامی است که جهان را با تمام زیباییهایش به نمایش میگذارد و از هرگونه آلودگی و غباری پاک است.
ما را بهار و سبزه و گلزار در دل است
از مهر جان خزان نپذیرد بهار ما
هوش مصنوعی: بهار و زیباییهای طبیعی در دل ما همیشه زنده و پایدار است و از محبت و عشق ما هیچگاه سرما و خشکی خزان نمیتواند تاثیر بگذارد.
اندوه عالمی بهدل خود گرفتهایم
کسی را غبار کی رسد از رهگذار ما
هوش مصنوعی: ما در دل خود اندوه و غم زیادی داریم و هیچکس از آنچه بر ما میگذرد، خبردار نمیشود.
بر دوش خویش بار دو عالم نهادهایم
کی دوش کس گران شود از بار بار ما
هوش مصنوعی: ما بار سنگین دو دنیا را بر دوش خود داریم و هیچکس به خاطر بار ما سنگین نخواهد شد.
از یک شرار آه بسوزیم هر دو کون
یاران حذر کنید ز سوز شرار ما
هوش مصنوعی: از یک شعله آتش بین ما به شدت سوزان میشویم، دوستان مراقب باشید که از سوزش این آتش ما دوری کنید.
روزی گل مراد بخواهد شکفت فیض
زین گریههای دیدهٔ شب زندهدار ما
هوش مصنوعی: روزی گل مورد نظر ما خواهد شکفت و این اتفاق به خاطر فیض و برکت گریههای ما در طول شبهایی است که بیدار ماندهایم.