گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲

اشکهای گرم ما و آههای سرد ما
کس نداند کز کجا آید مگر هم درد ما
عاقلان را کی خبر باشد زحال عاشقان
کی شناسد درد ما جز آنکه باشد مرد ما
خام بیدردی چه داند اشک گرم و آه سرد
دردمند پختهٔ باید شناسد درد ما
شهسوار عرصهٔ عشقیم گردون زیر ران
بستهٔ این چار ارکان کی رسد در گرد ما
شد گواه عقل عاقل گونهای سرخ او
شاهدان عشق ما این گونهای زرد ما
پرده برخیزد یقین گردد کدامین بهترست
عقل تن پروردشان یا عشق جان پروردما
خارما و ورد ماجور حبیب و لطف او است
نیست کسرا در جهانچون خارما و ورد ما
حرّ ما و برد ما عشقست و عقل دوربین
جنت ما حرّ ما و دوزخ ما برد ما
یکه حرف فیض را مانند نبود در جهان
جفت حرف ما نباشد غیرحرف فرد ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اشکهای گرم ما و آههای سرد ما
کس نداند کز کجا آید مگر هم درد ما
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌داند که این اشک‌های گرم و آلام سرد از کجا نشأت می‌گیرند، مگر اینکه خود درد ما را احساس کند.
عاقلان را کی خبر باشد زحال عاشقان
کی شناسد درد ما جز آنکه باشد مرد ما
هوش مصنوعی: آیا عاقل‌ها از وضعیت عاشق‌ها باخبرند؟ چه کسی غیر از آنکه خود عاشق باشد، درد ما را می‌شناسد؟
خام بیدردی چه داند اشک گرم و آه سرد
دردمند پختهٔ باید شناسد درد ما
هوش مصنوعی: کسی که هیچ دردی را تجربه نکرده، نمی‌تواند درک کند که اشک‌های گرم و آه‌های سرد چه معنی دارند. تنها کسی که دردمند و پخته است، می‌تواند درد ما را بشناسد.
شهسوار عرصهٔ عشقیم گردون زیر ران
بستهٔ این چار ارکان کی رسد در گرد ما
هوش مصنوعی: ما در میدان عشق، همچون سواران بزرگ هستیم و این جهان مانند اسبی تحت فرمان ماست. هیچ‌کدام از چهار پایهٔ این دنیا نمی‌توانند به ما نزدیک شوند.
شد گواه عقل عاقل گونهای سرخ او
شاهدان عشق ما این گونهای زرد ما
هوش مصنوعی: عقل به حالت عاقلانه‌ای به قرمزی او گواهی می‌دهد و عشق ما هم این رنگ زرد را که داریم، شاهدی به حساب می‌آورد.
پرده برخیزد یقین گردد کدامین بهترست
عقل تن پروردشان یا عشق جان پروردما
هوش مصنوعی: زمانی که پرده کنار رود، مشخص می‌شود که کدام یک برتر است: عقل که بدنی را پرورش می‌دهد یا عشقی که جان را شکوفا می‌کند.
خارما و ورد ماجور حبیب و لطف او است
نیست کسرا در جهانچون خارما و ورد ما
هوش مصنوعی: ما مثل خار و گل در باغ دوست هستیم و محبت او به ما این چنینی است، پس در دنیا هیچ کس مانند ما نیست.
حرّ ما و برد ما عشقست و عقل دوربین
جنت ما حرّ ما و دوزخ ما برد ما
هوش مصنوعی: زیبایی و عشق ما در حرارت هستی ما نهفته است، و عقل ما به مانند یک دوربین، به ما کمک می‌کند تا جنت و دوزخ زندگی‌مان را تشخیص دهیم. در واقع، لذت‌های زندگی بر اساس عشق و احساسات ما شکل می‌گیرند.
یکه حرف فیض را مانند نبود در جهان
جفت حرف ما نباشد غیرحرف فرد ما
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ کلامی مانند کلام فیض نیست و هیچ‌کس جز ما نمی‌تواند چنین حرفی بزند.

حاشیه ها

1391/03/13 01:06
نسترن

شد گواه عقل عاقل گونه های سرخ او
شاهدان عشق ما این گونه های زرد ما
،،،،،،،،،،،،،،،
نیست کس را در جهان چون خارما و ورد ما