غزل شمارهٔ ۳۱۹
به جانی لطف پنهان میفروشد
جهانی جان به یک جان میفروشد
دهد بوسی عوض جانی ستاند
بخر والله ارزان میفروشد
دلم هر دو جهان با صد جهان جان
به یک دم وصل جانان میفروشد
نفهمیده است ذوق عشق و مستی
که هشیاری به مستان میفروشد
شراری گر بیابد ز آتش ما
جنان زاهد به نیران میفروشد
به یک مو زاهد از زلف دوتایش
دوصد خروار ایمان میفروشد
چو آرد در حدیث آن لعل شیرین
شکرها از نمکدان میفروشد
سبویی محتسب در پرده دارد
عبث خشکی به رندان میفروشد
بده جان در رهش ای فیض کان یار
وصال خویش ارزان میفروشد
غزل شمارهٔ ۳۱۸: چو مهر دوست بر دل تافت این ویرانه روشن شدغزل شمارهٔ ۳۲۰: خویش را از دست دادم روی او بنموده شد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به جانی لطف پنهان میفروشد
جهانی جان به یک جان میفروشد
هوش مصنوعی: نفسی که در عالم وجود دارد، در واقع یک نعمت ارزشمند است و هر کسی در مقابل عشق و محبت، آن را به دیگران هدیه میدهد. در این جهان، جان انسانها به خاطر محبت و علاقهای که به هم دارند، به همدیگر تقدیم میشود.
دهد بوسی عوض جانی ستاند
بخر والله ارزان میفروشد
هوش مصنوعی: اگر کسی با بوسهای جان شما را بگیرد، به طور حتم او جان خود را در ازای آن میفروشد و به نظر میرسد که این معامله خیلی کمهزینه است.
دلم هر دو جهان با صد جهان جان
به یک دم وصل جانان میفروشد
هوش مصنوعی: دل من تمام احساسات و دنیای خود را تنها در یک لحظه برای وصال معشوق میدهد.
نفهمیده است ذوق عشق و مستی
که هشیاری به مستان میفروشد
هوش مصنوعی: کسی که عشق و شادی را درک نکرده، نمیداند که کسانی که در حال مستی هستند، چقدر ارزش هشیاری را در زندگیشان از دست میدهند.
شراری گر بیابد ز آتش ما
جنان زاهد به نیران میفروشد
هوش مصنوعی: اگر جرقهای از آتش ما به وجود بیاید، آن زمان زاهدی که در دنیا زندگی میکند، به خاطر آن آتش، به راحتی ایمان و اعتقاداتش را میفروشد.
به یک مو زاهد از زلف دوتایش
دوصد خروار ایمان میفروشد
هوش مصنوعی: زاهد برای یک تار موی معشوقش، دوصد خروار ایمان خود را میفروشد. این به این معناست که او ارزش زیادی به زیبایی و جذابیت معشوقش میدهد و حاضر است برای آن، باورهای عمیق خود را فراموش کند.
چو آرد در حدیث آن لعل شیرین
شکرها از نمکدان میفروشد
هوش مصنوعی: زمانی که او درباره آن دندانهای زیبا و شیرین صحبت میکند، تلخیها را به شیرینی تبدیل میکند و برکتی را از دل تلخیها به ارمغان میآورد.
سبویی محتسب در پرده دارد
عبث خشکی به رندان میفروشد
هوش مصنوعی: سبویی که محتسب در اختیار دارد، به طور بیهوده خشکی را به رندان میدهد.
بده جان در رهش ای فیض کان یار
وصال خویش ارزان میفروشد
هوش مصنوعی: برای رسیدن به عشق و وصال محبوب، جان خود را فدای این راه کن، چرا که کسی که به عشق میفروشد، آن را به راحتی و با قیمت پایین عرضه میکند.