گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۸

چو مهر دوست بر دل تافت این ویرانه روشن شد
سراسر مشعلی شد دل تمام خانه روشن شد
کنون روز من از دل دل از مهرش روشنی دارد
ز نور شبچراغ عشق این کاشانه روشن شد
شبی پروانهٔ جانم بگرد شمع او گردید
ز عشق شمع آتش خو دل پروانه روشن شد
بجامم ریخت ساقی در سحر گه تا شدم بیدار
شرابی کز صفای آن دل دیوانه روشن شد
کشیدم جام گردید از فروغ می روانم صاف
صفا بیرون تراوید از رخم میخانه روشن شد
گذشتم بر در بتخانه دلهای سیه دیدم
ز توحید آیتی خواندم بت و بتخانه روشن شد
حدیث فیض دلهای سپهرا میکند روشن
دل زهاد را دیدم کزین افسانه روشن شد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو مهر دوست بر دل تافت این ویرانه روشن شد
سراسر مشعلی شد دل تمام خانه روشن شد
هوش مصنوعی: وقتی عشق دوست بر دل تابید، این دل خراب به کلی روشن شد و مانند یک مشعل، تمام خانه را روشن کرد.
کنون روز من از دل دل از مهرش روشنی دارد
ز نور شبچراغ عشق این کاشانه روشن شد
هوش مصنوعی: امروز زندگی من از عشق او روشن است و دل من از مهر او پرنور شده. این خانه به واسطه نور عشق مانند چراغی در شب روشن شده است.
شبی پروانهٔ جانم بگرد شمع او گردید
ز عشق شمع آتش خو دل پروانه روشن شد
هوش مصنوعی: شبی، پروانه‌ای در اطراف شمعی می‌چرخید و به خاطر عشقش به شمع، آتش شمع روشنی دل پروانه را شعله‌ور کرد.
بجامم ریخت ساقی در سحر گه تا شدم بیدار
شرابی کز صفای آن دل دیوانه روشن شد
هوش مصنوعی: ساقی در صبح زود، جام من را پر کرد و من بیدار شدم. آن شراب به قدری ناب بود که دل دیوانه‌ام را روشن کرد و پر از شادی و انرژی شد.
کشیدم جام گردید از فروغ می روانم صاف
صفا بیرون تراوید از رخم میخانه روشن شد
هوش مصنوعی: من به نوشیدن جام مشغول شدم و نور شراب باعث شد که روح من صاف و پاک شود، به طوری که از صورت من نور و صفا بیرون می‌ریزد و میخانه نیز روشنایی گرفت.
گذشتم بر در بتخانه دلهای سیه دیدم
ز توحید آیتی خواندم بت و بتخانه روشن شد
هوش مصنوعی: گذشتم از در معبد و دل‌های سیاه را دیدم. آیه‌ای از توحید را خواندم و ناگهان آن بت و معبد روشن شد.
حدیث فیض دلهای سپهرا میکند روشن
دل زهاد را دیدم کزین افسانه روشن شد
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که صحبت‌های عارفان و بزرگان روحانی، قلب‌ها را روشن و آگاه می‌سازد. من افرادی را دیده‌ام که با شنیدن این داستان‌ها و آموزه‌ها، دل‌هایشان روشن و مشعشع شده است.