گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۷

ز مهر آن پری رویم دل دیوانه روشن شد
سراسر مشعلی شد دل تمام این خانه روشن شد
شراری بر دل آن آشنا آن را هم
وزین مشعل دل تاریک هر بیگانه روشن شد
شبی آمد بدین ویرانه گفتا ای فلان چونی
کشیدم آهی از دل سقف این ویرانه روشن شد
فروغ آهم از دل زمهرش روشنی دارد
ز درّ شب چراغ عشق این کاشانه روشن شد
چو آبم برد این آتش ز اشگم دیده شد دریا
چو روزم تیره شد از غم ز آهم خانه روشن شد
چو آه آتش افشانم زسوز دل بگردون شد
کواکب از شرار این دل دیوانه روشن شد
چو روی این غزل رافیض در طور حقیقت کرد
ز فیض آن دل هر عاقل و دیوانه روشن شد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز مهر آن پری رویم دل دیوانه روشن شد
سراسر مشعلی شد دل تمام این خانه روشن شد
هوش مصنوعی: از عشق آن پری چهره، دل بی‌قرار من روشن و درخشان شد. تمام خانه به روشنی دل من روشنایی گرفت و مانند مشعلی درخشان شد.
شراری بر دل آن آشنا آن را هم
وزین مشعل دل تاریک هر بیگانه روشن شد
هوش مصنوعی: شعله‌ای در دل نزدیکان وجود دارد که بر تاریکی دل بیگانگان، نور می‌افکند.
شبی آمد بدین ویرانه گفتا ای فلان چونی
کشیدم آهی از دل سقف این ویرانه روشن شد
هوش مصنوعی: شبی کسی به این ویرانه آمد و گفت: "ای فلانی، حال تو چطور است؟" و من از دل خود آهی کشیدم که ناگهان سقف این ویرانه روشن شد.
فروغ آهم از دل زمهرش روشنی دارد
ز درّ شب چراغ عشق این کاشانه روشن شد
هوش مصنوعی: آتش دل من از تاثیر سردی و تاریکی، نوری را به وجود آورده است که در دل شب، روشنایی عشق، این خانه را نورافشانی کرده است.
چو آبم برد این آتش ز اشگم دیده شد دریا
چو روزم تیره شد از غم ز آهم خانه روشن شد
هوش مصنوعی: وقتی آتش اشکم مرا از خود می‌برد، دریا به وجود می‌آید. وقتی روز من به خاطر غم تاریک می‌شود، خانه‌ام از صدای آه من روشن می‌گردد.
چو آه آتش افشانم زسوز دل بگردون شد
کواکب از شرار این دل دیوانه روشن شد
هوش مصنوعی: وقتی که از دل شوق و سوزم آه می‌زنم، آتش این احساس به آسمان می‌افشاند و ستاره‌ها به خاطر شعله‌های دل دیوانه‌ام روشن می‌شوند.
چو روی این غزل رافیض در طور حقیقت کرد
ز فیض آن دل هر عاقل و دیوانه روشن شد
هوش مصنوعی: زمانی که این غزل با شکوه و زیبایی خود در فضای حقیقت منتشر شد، از سرشادگی و برکت آن، دل هر فرد عاقل و حتی دیوانه، روشن و روشن‌تر شد.

حاشیه ها

1394/04/16 01:07
ابراهیم خضرایی

ز مــــــهر آن پری رویــــم دل دیوانـــــه روشـــن شد
سراسر مشعلی شد دل ، تمام این خانه روشن شد
.
شــــراری بر دل آن آشنا ننشست از آهــم
وزین مشعل دل تاریک هر بیگانه روشن شد
.
شبی آمد بدین ویرانـــه گفتا : ای فلان چونی ؟
کشیدم آهی از دل سقف این ویرانه روشن شد
.
فروغ آهم از دل ، دل زمهرش روشنی دارد
ز درّ شبچراغ عشق این کاشانه روشن شد
.
چو آبـــم برد این آتش ، ز اشکم دیده شـــد دریا
چو روزم تیره شد از غم ، ز آهم خانه روشن شد
.
چو آه آتش افشانم زسوز دل به گردون شد
کواکب از شــــرار این دل دیوانه روشن شد
.
چو روی این غزل را فیض در طور حقیقت کرد
ز فیض آن دل هر عاقل و دیوانه روشن شد
از روی نسخه دکتر پیمان تصحیح شده .جهت گنجور عزیز