گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۱

از پی آن نکار خواهم شد
در ره او غبار خواهم شد
قصه غصه شرح خواهم کرد
بر دل یار بار خواهم شد
خون دل را زدیده خواهم ریخت
در غم عشق زار خواهم شد
چند بیهوده بگذرانم عمر
بر سر کار و بار خواهم شد
خویش را کارنامه خواهم ساخت
غیرت روزگار خواهم شد
همچو مجنون و وامق و فرهاد
شهرهٔ هر دیار خواهم شد
عقل رسمیست موجب غفلت
بجنون هوشیار خواهم شد
زان لب و چشم مست خواهم گشت
رفته رفته ز کار خواهم شد
فیض اگر جان نثار او نکند
تا ابد شرمسار خواهم شد

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از پی آن نکار خواهم شد
در ره او غبار خواهم شد
هوش مصنوعی: من برای رسیدن به او تلاش می‌کنم و مانند خاکی که در مسیر او پخش شده، خودم را وقف او خواهم کرد.
قصه غصه شرح خواهم کرد
بر دل یار بار خواهم شد
هوش مصنوعی: داستان درد و رنج خود را برای عشق می‌گویم و بار سنگینی را بر دوش او خواهم گذاشت.
خون دل را زدیده خواهم ریخت
در غم عشق زار خواهم شد
هوش مصنوعی: در غم عشق، دلم بسیار رنج می‌کشد و اشک‌های تلخ و خونین بر زمین جاری خواهد شد.
چند بیهوده بگذرانم عمر
بر سر کار و بار خواهم شد
هوش مصنوعی: چقدر عمرم را بیهوده تلف کنم و با کار و مسائل زندگی مشغول باشم!
خویش را کارنامه خواهم ساخت
غیرت روزگار خواهم شد
هوش مصنوعی: من تصمیم دارم خودم را بسازم و از حساسیت‌ها و چالش‌های زندگی استفاده کنم تا به پیشرفت برسم.
همچو مجنون و وامق و فرهاد
شهرهٔ هر دیار خواهم شد
هوش مصنوعی: می‌خواهم مانند مجنون، وامق و فرهاد در هر جای دنیا معروف و شناخته‌شده شوم.
عقل رسمیست موجب غفلت
بجنون هوشیار خواهم شد
هوش مصنوعی: عقل به شکل رسمی می‌تواند باعث بی‌خبری و غفلت شود، اما من می‌خواهم به سطحی از هوشیاری برسم که برتر از آن باشد.
زان لب و چشم مست خواهم گشت
رفته رفته ز کار خواهم شد
هوش مصنوعی: از آن لب و چشم دلربا به آرامی متاثر خواهم شد و به تدریج از همه کارها دور خواهم افتاد.
فیض اگر جان نثار او نکند
تا ابد شرمسار خواهم شد
هوش مصنوعی: اگر فیض و برکت الهی را نادیده بگیرم و جانم را برای او نثار نکنم، تا ابد احساس شرمساری خواهم کرد.