گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۸

جرعه‌ام را جام و مینا تنک شد
مستیم را دار دنیا تنک شد
اشک و آهم را دگر جائی نماند
هفت گردون هفت دریا تنک شد
تنک گردد سینه چون دل شد فراخ
از فراخی سینه را جا تنک شد
چون قفس شد بر روان حسن و خیال
عالم پنهان و پیدا تنک شد
وقت شد کز آسمان هم بگذرم
منظرم را زیر و بالا تنک شد
پشت بر این توده باید کرد و رفت
گردشم بر روی صحرا تنک شد
جان درین عالم نمی‌گنجد دگر
می‌روم آنجا که اینجا تنک شد
ساغرم سرشار شد از فیض حق
آب شد بسیار دریا تنک شد
یافتم چون ره بعشرتگاه قدس
بر دلم عقبا و دنیا تنک شد
سینه بیش از کوه دارد تاب فیض
نور حق را طور سینا تنک شد
عمر شد در آرزوی دل تبه
روزگارم در تمنا تنک شد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جرعه‌ام را جام و مینا تنک شد
مستیم را دار دنیا تنک شد
هوش مصنوعی: نوشیدنی من به جام و ظرفش کم شده، و حالا مستی ما در این دنیا کمتر شده است.
اشک و آهم را دگر جائی نماند
هفت گردون هفت دریا تنک شد
هوش مصنوعی: دیگر جایی برای اشک و آه من باقی نمانده و هفت آسمان و هفت دریا تنگ و تنگ‌تر شده‌اند.
تنک گردد سینه چون دل شد فراخ
از فراخی سینه را جا تنک شد
هوش مصنوعی: وقتی دل آدم آرام و راضی است، سینه‌اش احساس تنگی و فشار می‌کند. این نشان می‌دهد که گاهی اوقات رغم وسعت و آرامش درونی، ممکن است در بیرونی احساس تنهایی یا محدودیت کنیم.
چون قفس شد بر روان حسن و خیال
عالم پنهان و پیدا تنک شد
هوش مصنوعی: زمانی که حسن و اندیشه‌اش در قفس قرار گرفت، دنیای پنهان و آشکار برای او محدود و تنگ شد.
وقت شد کز آسمان هم بگذرم
منظرم را زیر و بالا تنک شد
هوش مصنوعی: زمانی فرارسیده که باید از آسمان عبور کنم، منظره‌ام زیر و بالا متزلزل و ناپایدار شده است.
پشت بر این توده باید کرد و رفت
گردشم بر روی صحرا تنک شد
هوش مصنوعی: باید از این جمعیت دور شد و به سفر ادامه داد، زیرا گردشم در بیابان کم‌حجم و کم‌جمعیت شده است.
جان درین عالم نمی‌گنجد دگر
می‌روم آنجا که اینجا تنک شد
هوش مصنوعی: در این دنیا جایی برای روح من باقی نمانده، به زودی می‌روم به جایی که اینجا تنگ و محدود شده است.
ساغرم سرشار شد از فیض حق
آب شد بسیار دریا تنک شد
هوش مصنوعی: می‌گوید که جام من از نعمت‌های الهی پر شد و به قدری لبریز گردید که دیگر جا ندارد و دریا نیز به همان اندازه از این نعمت‌ها کاهش یافت.
یافتم چون ره بعشرتگاه قدس
بر دلم عقبا و دنیا تنک شد
هوش مصنوعی: من به جایی رسیدم که دل‌ام به سمت خوشی‌های معنوی و آرامش در جوار خدا کشیده شد و زندگی مادی و دنیوی برایم بی‌اهمیت و محدود شد.
سینه بیش از کوه دارد تاب فیض
نور حق را طور سینا تنک شد
هوش مصنوعی: دل انسان ظرفیت و قدرتی بیشتر از کوه دارد تا نور حق را در خود جذب کند، همان‌طور که کوه طور در برابر نور تجلی حق تنگ و ضعیف شد.
عمر شد در آرزوی دل تبه
روزگارم در تمنا تنک شد
هوش مصنوعی: زندگی من در آرزوهای دل از بین رفت و روزگارم در خواسته‌هایم بسیار تنگ و دشوار شد.