غزل شمارهٔ ۳۰۲
گر گاسهٔ سر ظرف جنون شد شده باشد
ور بر تنم این کاسه نگون شد شده باشد
از بام چو افتاد مرا طشت برندی
رسوائی از اندازه برون شد شده باشد
چون دست ز جان شستم اگر در غم هجران
رنج تن رنجور فزون شد شده باشد
چون یاد لبش کردم و خون شد جگر من
از رهگذر دیده برون شد شده باشد
بگداخت مرا چون جگر از حسرت اگر هم
دل نیز در این واقعه خون شد شده باشد
تا چشم چو صاد تو بخوبیت بود فیض
گر بر سرش ابروی تو نون شد شده باشد
حال دل خون گشتهٔ فیض ار تو بپرسی
گوئی چو بگویند که خون شد شده باشد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر گاسهٔ سر ظرف جنون شد شده باشد
ور بر تنم این کاسه نگون شد شده باشد
هوش مصنوعی: اگر سر ظرف دیوانگی پر شده باشد یا اگر این کاسه بر تنم ویران شده باشد.
از بام چو افتاد مرا طشت برندی
رسوائی از اندازه برون شد شده باشد
هوش مصنوعی: وقتی که از بالای بام طشت به زمین افتاد، شرم و رسواییام بسیار زیاد شد و از حد و اندازه فراتر رفت.
چون دست ز جان شستم اگر در غم هجران
رنج تن رنجور فزون شد شده باشد
هوش مصنوعی: وقتی که از جان جدا شدم، اگر در غم جدایی بیشتر از پیش رنج ببرم، چه اشکالی دارد؟
چون یاد لبش کردم و خون شد جگر من
از رهگذر دیده برون شد شده باشد
هوش مصنوعی: وقتی یاد لبهای او را میکنم، دلام به درد میآید و اشک از چشمانم سرازیر میشود.
بگداخت مرا چون جگر از حسرت اگر هم
دل نیز در این واقعه خون شد شده باشد
هوش مصنوعی: در اثر حسرت، قلبم به شدت درد میکند و اگر دل هم در این ماجرا نگوید، مثل جگرم ذوب شده است.
تا چشم چو صاد تو بخوبیت بود فیض
گر بر سرش ابروی تو نون شد شده باشد
هوش مصنوعی: تا زمانی که چشمانش به زیبایی تو نگاه میکند، حتی اگر بر سرش ابرویت به شکل نون باشد، باز هم از خوشی و زیبایی او بهرهمند میشود.
حال دل خون گشتهٔ فیض ار تو بپرسی
گوئی چو بگویند که خون شد شده باشد
هوش مصنوعی: اگر حال دل فیض را از من بپرسی، بگویم که مثل این است که وقتی میگویند کسی خونین شده، به معنای واقعی خونریزی را تا عمق جان حس میکند.