غزل شمارهٔ ۲۷۲
دم بدم از تو یاد خواهم کرد
هوش جانرا زیاد خواهم کرد
دستم از وصل چون شود کوتاه
دل بیاد تو شاد خواهم کرد
تا که از خود شود فراموشم
لطف و قهر تو یاد خواهم کرد
هم ز دام فراق خواهم جست
هم شکار مراد خواهم کرد
زاد عقبای جان من عشقست
زاد جان را ز یاد خواهم کرد
دم بدم عشق تازه گر نبود
بچه تحصیل زاد خواهم کرد
ناله را سر بکوه خواهم داد
از غم هجر داد خواهم کرد
فیض را درد عشق میسازد
دل بدین درد شاد خواهم کرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دم بدم از تو یاد خواهم کرد
هوش جانرا زیاد خواهم کرد
هوش مصنوعی: من هر لحظه به یاد تو هستم و با این یاد، زندگیم را پربارتر میکنم.
دستم از وصل چون شود کوتاه
دل بیاد تو شاد خواهم کرد
هوش مصنوعی: اگر دستم به وصال تو نرسد، دل خود را به یاد تو شاد میکنم.
تا که از خود شود فراموشم
لطف و قهر تو یاد خواهم کرد
هوش مصنوعی: تا زمانی که محبت و ناسازگاری تو از ذهنم برود، به یاد آنها خواهم بود.
هم ز دام فراق خواهم جست
هم شکار مراد خواهم کرد
هوش مصنوعی: میخواهم هم از تنگنا و دوری بیفتم و هم به خواستههایم برسم.
زاد عقبای جان من عشقست
زاد جان را ز یاد خواهم کرد
هوش مصنوعی: عشق، سرمایهٔ زندگی من است و خواهم آموخت که از یاد محبوبم فاصله نگیرم.
دم بدم عشق تازه گر نبود
بچه تحصیل زاد خواهم کرد
هوش مصنوعی: هر لحظه اگر عشق جدیدی به وجود نیاید، من از عشق خواهم خواست که فرزندی داشته باشم.
ناله را سر بکوه خواهم داد
از غم هجر داد خواهم کرد
هوش مصنوعی: من از شدت غم و فراق، نالهای را به کوه میزنم و از درد جدایی فریاد میزنم.
فیض را درد عشق میسازد
دل بدین درد شاد خواهم کرد
هوش مصنوعی: عشق به انسان قدرت و احساس عمیق میدهد و من با همین احساس دردناک، دلم را شاد میکنم.