گنجور

غزل شمارهٔ ۲۷۰

واعظ به منبر آمد و بیهوده ساز کرد
در حقّ هر گروه سر حرف باز کرد
ملّا به مَدرَس آمد و درس دقیق گفت
حق را ز غیر حق به گمان امتیاز کرد
خالی ز معرفت چو ریاست پناه شد
انکار بر معارف ارباب راز کرد
زاهد ز انتظار نعیم بهشت ماند
عابد نماز را به تکلّف دراز کرد
مغرور شد به عزّت تقدیم در نماز
آن جاه دوست کو به امامت نماز کرد
صوفی به خانقاه درآمد به وجد و شور
جمع مرید را به لقا سرفراز کرد
بر مَسند محلکه قاضی چو پا نهاد
دست نهفته گیر به هر سو دراز کرد
آن کو میان قاضی و خصمین واسطه است
بنهاد دام مکر و سر حیله باز کرد
فتوی پناه هیچ مدان عمامه کوه
بر وفق مدعای کسان مکر ساز کرد
حاکم چو بر سریر حکومت قرار یافت
بر بیکسان شهر در ظلم باز کرد
رشوه گرفت محتسب و نرخ را فزود
از لقمهٔ حرام در عیش باز کرد
کوتاه کرد دست فقیران ز مال وقف
آن میرزا که دست تصدی دراز کرد
مستوفی از زبان قلم حرف می زند
خود داند و خدا سر دفتر چو باز کرد
دانا چو دید روی زمین را گرفت ظلم
کنجی خزید و در به رخ خود فراز کرد
فیض از فریب شعبده اهل روزگار
با حق پناه برد و ز خلق احتراز کرد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

واعظ به منبر آمد و بیهوده ساز کرد
در حقّ هر گروه سر حرف باز کرد
هوش مصنوعی: واعظ بر منبر رفت و سخنانی بی‌فایده در مورد هر گروهی گفت و شروع به صحبت کرد.
ملّا به مَدرَس آمد و درس دقیق گفت
حق را ز غیر حق به گمان امتیاز کرد
هوش مصنوعی: ملا به مدرسه رفت و درس را به طور دقیق بیان کرد، اما حق را از ناحق تنها بر اساس گمانش تشخیص داد و بین آن‌ها تفاوت قائل شد.
خالی ز معرفت چو ریاست پناه شد
انکار بر معارف ارباب راز کرد
هوش مصنوعی: زمانی که رهبری و مقام بدون شناخت و آگاهی از حقیقت باشد، انکار و رد کردن دانش و باورهای عمیق پیشوایان به وجود می‌آید.
زاهد ز انتظار نعیم بهشت ماند
عابد نماز را به تکلّف دراز کرد
هوش مصنوعی: زاهد به خاطر انتظار نعمت‌های بهشت همچنان در خود گرفتار است و عابد نیز با سختی و زحمت به انجام نماز پرداخته و آن را به شیوه‌ای طولانی و پرزحمت برگزار می‌کند.
مغرور شد به عزّت تقدیم در نماز
آن جاه دوست کو به امامت نماز کرد
هوش مصنوعی: به خاطر مقام و عظمت جشن نماز، آن شخص مغرور شد و این را فراموش کرد که دوستی که او را به عنوان امام انتخاب کرده بود، در واقع مقام بالایی در انجام نماز دارد.
صوفی به خانقاه درآمد به وجد و شور
جمع مرید را به لقا سرفراز کرد
هوش مصنوعی: صوفی وارد خانقاه شد و با شوق و هیجان، جمع مریدان را به دیدار خداوند افتخار داد.
بر مَسند محلکه قاضی چو پا نهاد
دست نهفته گیر به هر سو دراز کرد
هوش مصنوعی: قاضی که بر جایگاه خطر نشسته است، وقتی پا به آن می‌گذارد، دستان پنهان شده‌اش را به هر طرف دراز می‌کند.
آن کو میان قاضی و خصمین واسطه است
بنهاد دام مکر و سر حیله باز کرد
هوش مصنوعی: کسی که بین قاضی و طرفین دعوا به عنوان واسطه عمل می‌کند، باعث می‌شود که تله‌های فریب و دسیسه‌ها را ایجاد کند.
فتوی پناه هیچ مدان عمامه کوه
بر وفق مدعای کسان مکر ساز کرد
هوش مصنوعی: هیچ‌گاه به فتوا و حکم کسی که در زیر لایه‌ای از ظاهر و عمامه‌ی بزرگ پنهان شده اعتماد نکن، زیرا این افراد معمولاً به شیوه‌ای فریبکارانه عمل می‌کنند تا به مقاصد خود برسند.
حاکم چو بر سریر حکومت قرار یافت
بر بیکسان شهر در ظلم باز کرد
هوش مصنوعی: زمانی که حاکم بر تخت حکومت نشست، بر بی‌خبران و ناتوانان شهر ظلم و ستم را آغاز کرد.
رشوه گرفت محتسب و نرخ را فزود
از لقمهٔ حرام در عیش باز کرد
هوش مصنوعی: محتسب در برابر دریافت رشوه، قیمت‌ها را بالا برد و با لذت از لقمه‌ای ناپاک و حرام، به زندگی خود ادامه داد.
کوتاه کرد دست فقیران ز مال وقف
آن میرزا که دست تصدی دراز کرد
هوش مصنوعی: مالی که برای کمک به فقیران وقف شده بود، به خاطر فردی که به طمع آن درآمد، از دست فقیران کوتاه شد.
مستوفی از زبان قلم حرف می زند
خود داند و خدا سر دفتر چو باز کرد
هوش مصنوعی: مستوفی با زبان نوشتار صحبت می‌کند و تنها او و خدا از محتویات دفترش آگاهند. وقتی دفتر باز می‌شود، فقط آن‌ها از رازها و اطلاعات موجود در آن مطلع هستند.
دانا چو دید روی زمین را گرفت ظلم
کنجی خزید و در به رخ خود فراز کرد
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که شخصی دانا، وقتی که دنیای مادی را می‌بیند، از ظلمی که در گوشه‌ای از آن وجود دارد، انزوا را اختیار کرده و به خود می‌نگرد. در واقع، او با توجه به شرایط نامناسب دنیای اطرافش، به تأمل در درون خود می‌پردازد و به فکر فرور می‌رود.
فیض از فریب شعبده اهل روزگار
با حق پناه برد و ز خلق احتراز کرد
هوش مصنوعی: از ترفندها و فریب‌های زمانه دوری جسته و به حقیقت پناه برد و از دیگران فاصله گرفت.

حاشیه ها

1394/05/29 23:07
علی شیخ پور

بیت سوم مصرع اول اینطور صحیح تر به نظر میرسد:
خالی ز معرفت چو ریاست پناه شد ...

1395/09/20 08:12
قره داغی

سلام علیکم
به نظر می آید:
در بیت 7 مهلّکه صحیح است.
در بیت 9 هجا لازم است: فتوی پناهِ هیچ مدانِ عمامه کوه
مصرع اول از بیت 11 اینگونه باشد: رشوه گرفت ...
مصرع آخر از بیت آخر اینگونه باشد: بر حق پناه ...

1402/06/08 11:09
عقیل پورخلیلی

سلام

 پیش وند ها و حروف اضافه باید جدا نوشته شود .

بمنبر . بمدرس و ... نادرست است .

به منبر

به مَدرس