غزل شمارهٔ ۲۶۶
لعل لب تو چه با شکر کرد
وان لؤلؤ تر چه با گهر کرد
زلف و خالت چه کرد با مهر
چشم و ابرو چه با قمر کرد
رفتار خوشت چه کرد با سرو
گفتار خوشت چه با شکر کرد
آب و رنگت چو کرد با گل
سیب ذقنت چه با ثمر کرد
لطف و قهرت چه کرد با جان
هجر تو چه با دل و جگر کرد
چشم خوش مست تو چه پرداخت
چون جانب عاشقان نظر کرد
ایزد روزی که حسن میساخت
حسن تو ز نشاءه دگر کرد
بر خورد ز عمر هر که یکبار
بر صفحهٔ عارضت نظر کرد
امروز نسیم بوی جان داشت
مانا بحوالیت گذر کرد
وصف حسن تو فیض میگفت
چون نتوانست مختصر کرد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لعل لب تو چه با شکر کرد
وان لؤلؤ تر چه با گهر کرد
هوش مصنوعی: لبهای سرخ تو چقدر شیرین هستند و آن مرواریدها چقدر با ارزش و زیبا هستند.
زلف و خالت چه کرد با مهر
چشم و ابرو چه با قمر کرد
هوش مصنوعی: زلف و حالت تو با نگاه مهربانت چه کردی و چهره زیبایت چه تاثیری بر ماه انداخت؟
رفتار خوشت چه کرد با سرو
گفتار خوشت چه با شکر کرد
هوش مصنوعی: رفتار زیبا و دلنشین تو چه تأثیری بر درخت سرو گذاشته و گفتار شیرینت چه تاثیری بر عسل داشته است.
آب و رنگت چو کرد با گل
سیب ذقنت چه با ثمر کرد
هوش مصنوعی: وقتی رنگ و رویت با گل سیب ترکیب شد، آن زمان ذوق و سلیقهات چه تغییرات مثبتی را به بار آورد.
لطف و قهرت چه کرد با جان
هجر تو چه با دل و جگر کرد
هوش مصنوعی: نیکی و خشم تو چه تأثیری بر جان من گذاشت و جداییات چه بر دل و وجود من آورد.
چشم خوش مست تو چه پرداخت
چون جانب عاشقان نظر کرد
هوش مصنوعی: چشم زیبای تو چه تاثیری دارد زمانی که به عاشقان نگاه میکند.
ایزد روزی که حسن میساخت
حسن تو ز نشاءه دگر کرد
هوش مصنوعی: خدای بزرگ روزی که زیبایی را خلق میکرد، زیبایی تو را از سرچشمهای دیگر آفرید.
بر خورد ز عمر هر که یکبار
بر صفحهٔ عارضت نظر کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که یک بار به چهرهٔ تو نگاهی کرده، دیگر به عمرش طعم زندگی را چشیده است.
امروز نسیم بوی جان داشت
مانا بحوالیت گذر کرد
هوش مصنوعی: امروز نسیم عطر حیات را به همراه داشت و مانند یک فرشته به سراغ تو آمد.
وصف حسن تو فیض میگفت
چون نتوانست مختصر کرد
هوش مصنوعی: زیبایی تو آنقدر شگفتانگیز است که هیچکس نتوانسته به طور مختصر آن را توصیف کند و از وصف آن زبانش به لکنت افتاده است.