گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۵

عشق آمد و عقل را بدر کرد
فرزند نگر چه با پدر کرد
بس عیب نهفته بود در عقل
عشق آمد و جمله را هنر کرد
آنها که غم تو کرد با من
کس را نتوان از آن خبر کرد
گفتم که کنم بصبر چاره
کارم را چاره خود بتر کرد
کی صبر کند علاج عاشق
باید سد و چارهٔ دگر کرد
هر کو بغم تو شد گرفتار
از کشور عافیت سفر کرد
جز نقش خیال تو نگنجد
غم را باید ز دل بدر کرد
پشت فلک از غم تو خم شد
یا ناله من در او اثر کرد
شرح غم عشق فیض میگفت
یاری چو نیافت مختصر کرد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق آمد و عقل را بدر کرد
فرزند نگر چه با پدر کرد
هوش مصنوعی: عشق باعث شد عقل انسان را ترک کند؛ به فرزند نگاه کن که با پدرش چه کردی!
بس عیب نهفته بود در عقل
عشق آمد و جمله را هنر کرد
هوش مصنوعی: بسیاری از عیوب و نواقص در عقل و فکر وجود داشت، اما عشق آن‌ها را به زیبایی و هنر تبدیل کرد.
آنها که غم تو کرد با من
کس را نتوان از آن خبر کرد
هوش مصنوعی: کسانی که برای تو نگران شدند، هیچ‌کس را نمی‌توان از حال و وضعیت آن‌ها مطلع کرد.
گفتم که کنم بصبر چاره
کارم را چاره خود بتر کرد
هوش مصنوعی: به خودم گفتم که با صبر و حوصله مشکل‌هایم را حل کنم، اما متوجه شدم که تلاش بیشتر و بهتر نیاز دارم.
کی صبر کند علاج عاشق
باید سد و چارهٔ دگر کرد
هوش مصنوعی: که چه کسی توان تحمل درد و رنج عشق را دارد؟ باید راهی برای درمان آن پیدا کرد و به دنبال راه حل دیگری بود.
هر کو بغم تو شد گرفتار
از کشور عافیت سفر کرد
هوش مصنوعی: هر کسی که به غم تو دچار شد، از سرزمین آرامش و راحتی دور شد و سفر را آغاز کرد.
جز نقش خیال تو نگنجد
غم را باید ز دل بدر کرد
هوش مصنوعی: تنها تصویری از تو در ذهنم وجود دارد و باید غم را از دل بیرون برانم.
پشت فلک از غم تو خم شد
یا ناله من در او اثر کرد
هوش مصنوعی: آسمان از غم تو به زانو درآمد، یا صدای ناله‌ام در آن تاثیر گذاشت.
شرح غم عشق فیض میگفت
یاری چو نیافت مختصر کرد
هوش مصنوعی: دوست ای عشق را داستان غمناک را با شوق وصف می‌کرد، اما وقتی که نتوانست به خوبی بیان کند، به اختصار اکتفا کرد.