گنجور

غزل شمارهٔ ۲۶۰

جان گذر میکند آن به که بجانان گذرد
قطره شد بیمدد آن به که بعّمان گذرد
دل چو غم میخورد آن به که غم دوست خورد
عمر چون میگذرد به که بسامان گذرد
تا بکی وقت بلاطایل و بیهوده رود
تا بکی عمر بلایعنی و خسران گذرد
چند اوقات شود صرف جهان فانی
نه در اندیشهٔ آغاز و نه پایان گذرد
حیف از این عمر گرانمایه که هر لحظه از آن
صرف طاعات توان کرد و بعصیان گذرد
گوش جان وصف حدیث تو کنم تا جانرا
لحظه لحظه بنظر حوری و غلمان گذرد
جان و دل هر دو نثار تو کنم تا بر من
متصل لشکر دل قافله جان گذرد
دل بعشق تو دهم تا رمقی در دل هست
جان برای تو دهم تا بجهان جان گذرد
هر که در کشتی عشق آمد ازین قلزم دهر
کی دگر در دلش اندیشهٔ طوفان گذرد
فیض دشوار شود کار چو گیری دشوار
ور تو آسان شمری مشکلت آسان گذرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جان گذر میکند آن به که بجانان گذرد
قطره شد بیمدد آن به که بعّمان گذرد
هوش مصنوعی: زندگی می‌گذرد و هرکسی باید به دنبال ارتباطات عمیق و معنادار باشد. همان‌طور که یک قطره آب می‌تواند به دریا بپیوندد و با آن ترکیب شود، انسان نیز باید در پی ارتباط با دیگران و جامعه باشد تا زندگی‌اش غنی‌تر و با معنا‌تر شود.
دل چو غم میخورد آن به که غم دوست خورد
عمر چون میگذرد به که بسامان گذرد
هوش مصنوعی: وقتی دل در حال افسردگی است، بهتر است به غم دوست توجه کند. همچنین، زمانی که عمر در حال سپری شدن است، بهتر است به گونه‌ای سپری گردد که ساماندهی شده و با معنا باشد.
تا بکی وقت بلاطایل و بیهوده رود
تا بکی عمر بلایعنی و خسران گذرد
هوش مصنوعی: تا کی زمان صرف بی‌فایده و بی‌هدفی خواهد شد؟ تا کی عمر در دچار شدن به مشکلات و زیان‌ها سپری خواهد گشت؟
چند اوقات شود صرف جهان فانی
نه در اندیشهٔ آغاز و نه پایان گذرد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، عمرمان در این دنیای زودگذر سپری می‌شود بدون اینکه به آغاز و پایان آن فکر کنیم.
حیف از این عمر گرانمایه که هر لحظه از آن
صرف طاعات توان کرد و بعصیان گذرد
هوش مصنوعی: این عمر ارزشمند حیف است که هر لحظه‌اش می‌تواند صرف عبادت و کارهای نیک شود، اما به بی‌اعتنایی و گناه می‌گذرد.
گوش جان وصف حدیث تو کنم تا جانرا
لحظه لحظه بنظر حوری و غلمان گذرد
هوش مصنوعی: با گوش دل به وصف و داستان تو گوش می‌دهم تا هر لحظه جانم به یاد زیبایی‌ها و لذت‌های دنیای دیگر بگذرد.
جان و دل هر دو نثار تو کنم تا بر من
متصل لشکر دل قافله جان گذرد
هوش مصنوعی: من جان و قلبم را فدای تو می‌کنم تا اینکه سلسله دل‌ها به سمت من حرکت کند و قافله جانم از این مسیر عبور کند.
دل بعشق تو دهم تا رمقی در دل هست
جان برای تو دهم تا بجهان جان گذرد
هوش مصنوعی: دل خود را به عشق تو می‌سپارم تا زمانی که هنوز جان در من هست. جانم را به تو تقدیم می‌کنم تا زمانی که به زندگی ادامه می‌دهم.
هر که در کشتی عشق آمد ازین قلزم دهر
کی دگر در دلش اندیشهٔ طوفان گذرد
هوش مصنوعی: هر کسی که وارد سفر عشق شده، دیگر چگونه ممکن است در دلش به فکر طوفان‌های زندگی بیفتد؟
فیض دشوار شود کار چو گیری دشوار
ور تو آسان شمری مشکلت آسان گذرد
هوش مصنوعی: اگر به مشکلات زندگی اهمیت زیادی بدهی و آنها را بزرگ بشماری، کارها برایت سخت‌تر می‌شود. اما اگر با آرامش و راحتی به آنها نگاه کنی، حل کردنشان برایت آسان‌تر خواهد بود.