غزل شمارهٔ ۲۵۷
از بهر من شراب بوامی که می خرد
مخموری از خمار بجامی که میخرد
گر زاهدی بدست من افتد فرو شمش
تا می بدست آرم خامی که میخرد
زین قوم عرض خود بسلامی توان خرید
زیشان و لیک جان بسلامی که میخرد
آن کیست عذرخواه شود رندی مرا
از زاهدان مرا بکلامی که میخرد
کو آنکه حرف خاص تواند بعام گفت
جز بار خاص بنده عامی که می خرد
جز یار سرو قد که دلم شد اسیر او
آزاده چو من بخرامی که میخرد
جز چشم مست او که رباید بغمزه هوش
عیش مدام من بمدامی که میخرد
آن کیست کو بدوست رساند سلام من
باری از و مرا بسلامی که میخرد
آن را که نامهٔ بمن آرد زیار من
سرمیدهم سری به پیامی که میخرد
آن کو زمن بجانب او نامهٔ برد
او را شوم غلام غلامی که میخرد
ناکامی فراق تو جانا زحد گذشت
از بهر من زوصل تو کامی که میخرد
آن کیست حال فیض بگوید بلطف او
از قهر او مرا بکلامی که میخرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از بهر من شراب بوامی که می خرد
مخموری از خمار بجامی که میخرد
هوش مصنوعی: برای من شرابی بیاور که مست کند، چرا که من از جامی که مینوشم، احساسی از خماری دارم.
گر زاهدی بدست من افتد فرو شمش
تا می بدست آرم خامی که میخرد
هوش مصنوعی: اگر زاهدی به دست من بیفتد، شمشیر را برمیدارم تا شراب را به دست بیاورم و کسی را که خام است، به میخر میسپارم.
زین قوم عرض خود بسلامی توان خرید
زیشان و لیک جان بسلامی که میخرد
هوش مصنوعی: از این گروه میتوان با یک سلام احترام و مقام خود را به دست آورد، اما برای خریدن جان، فقط با یک سلام نمیتوان کاری کرد.
آن کیست عذرخواه شود رندی مرا
از زاهدان مرا بکلامی که میخرد
هوش مصنوعی: کیست آن شخص که به خاطر رندیام از من عذرخواهی میکند، در حالی که زاهدان از روی سخن و کلامی که میخرند، کممحل هستند؟
کو آنکه حرف خاص تواند بعام گفت
جز بار خاص بنده عامی که می خرد
هوش مصنوعی: کسی را بیاورید که بتواند حرفهای خاص و عمیق را به آدمهای معمولی بگوید، جز آنکه فرد خاصی که درک و فهم بالایی دارد، تنها به خریدن بار و مطالب ساده و عادی بپردازد.
جز یار سرو قد که دلم شد اسیر او
آزاده چو من بخرامی که میخرد
هوش مصنوعی: به جز معشوقی که باعث اسارت دل من شده است، هیچ کس دیگری نمیتواند به آزادی و زیبایی من بپردازد.
جز چشم مست او که رباید بغمزه هوش
عیش مدام من بمدامی که میخرد
هوش مصنوعی: به جز چشم زیبای او که با ناز و عشوه مرا میفریبد، هیچ چیزی دیگر نمیتواند شادی و لذت دائمی من را در این لحظه به دست آورد.
آن کیست کو بدوست رساند سلام من
باری از و مرا بسلامی که میخرد
هوش مصنوعی: کیست که سلام من را به او برساند، و او نیز به من سلامی هدیه کند که ارزشمند باشد؟
آن را که نامهٔ بمن آرد زیار من
سرمیدهم سری به پیامی که میخرد
هوش مصنوعی: هر کسی که پیامی برای من بیاورد، من با تمام وجود و با کمال میل آمادهام تا به او پاسخ دهم و پیامی را که میفرستد بپذیرم.
آن کو زمن بجانب او نامهٔ برد
او را شوم غلام غلامی که میخرد
هوش مصنوعی: هر کسی که نامهای از من به سوی او بفرستد، من به او خواهم گفت که این شخص، بندهی کسی است که او را خریداری کرده است.
ناکامی فراق تو جانا زحد گذشت
از بهر من زوصل تو کامی که میخرد
هوش مصنوعی: درد و رنج جدایی تو، محبوب، برای من بسیار زیاد شده است و به خاطر عشق تو، این همه سختی را تحمل میکنم.
آن کیست حال فیض بگوید بلطف او
از قهر او مرا بکلامی که میخرد
هوش مصنوعی: این شخص کیست که حال و وضعیت فیض را بگوید؟ او با لطف خود، به من از خشم خود سخن میگوید و من با کلامی که او میفرستد، خریدار این حال هستم.