گنجور

غزل شمارهٔ ۲۵

ای که در این خاکدان جان و جهانی مرا
چون بروم زین سرا باغ و جنانی مرا
جان مرا جان توئی لعل مرا کان توئی
در دل ویران توئی گنج نهانی مرا
آن که به دل می‌دمد روح سخن هر دمم
تا نزند یک نفس بی دمش آنی مرا
شب همه شب تا به صبح هم‌نفس من توئی
روز چو کاری کنم کار و دکانی مرا
تا که به محفل دَرَم با تو سخن می‌کنم
چون که به خلوت روم مونس جانی مرا
یک نفس از پیش تو گر بروم گم شوم
چون به تو آرم پناه امن و امانی مرا
گر تو برانی مرا جان ز فراقت دهم
جان به وصالت دهم گر تو بخوانی مرا
گه به وصالم کشی گه ز فراقم کشی
گاه چنینی مرا گاه چنانی مرا
فیض به تو رو کند رو چو به هر سو کند
نور تو عالَم گرفت قبله از آنی مرا

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1389/02/01 23:05
choir

بیت ماقبل آخر دارای اشتباه تایپی است.
غلط: گر بوصالم کشی گه زفراقم کشی
صحیح: گه بوصالم کشی گه زفراقم کشی
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

1396/09/19 17:12
امیر ادیب

احتمالا جناب فیض رحمه الله این شعر را در استقبال شعر مولوی سروده اند:
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا...