غزل شمارهٔ ۲۴
آفتاب وصل جانان برنمیآید مرا
وین شب تاریک هجران سرنمیآید مرا
دل همیخواهد که جان در پایش افشانم ولی
یکنفس آن بیوفا بر سر نمیآید مرا
طالع شوریده بین کان مایهٔ شوریدگی
بیخبر یکبار از در، درنمیآید مرا
از طرب شیرینترست آن نوش لب لیکن حسود
قامت چون نخل او در بر نمیآید مرا
بخت بدبین کز پیامی خاطر ما خوش نکرد
آرزوئی از نکویان بر نمیآید مرا
زرد شد برگ نهال عیش در دل سالهاست
لاله رخساری بهچشم تر نمیآید مرا
من ز رندی و نظربازی نخواهم توبه کرد
هیچ کاری فیض، ازین خوشتر نمیآید مرا
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
1391/12/08 00:03
فاطمه
به نام خدا
بیت آخر یادآور این بیت از شعر حافظ است:
من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می
زاهدان معذور داریدم که اینم مذهبست