گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴

آفتاب وصل جانان بر‌نمی‌آید مرا
وین شب تاریک هجران سرنمی‌آید مرا
دل همی‌خواهد که جان در پایش افشانم ولی
یک‌نفس آن بی‌وفا بر سر نمی‌آید مرا
طالع شوریده بین کان مایهٔ شوریدگی
بی‌خبر یک‌بار از در، درنمی‌آید مرا
از طرب شیرین‌ترست آن نوش لب لیکن حسود
قامت چون نخل او در بر نمی‌آید مرا
بخت بدبین کز پیامی خاطر ما خوش نکرد
آرزوئی از نکویان بر نمی‌آید مرا
زرد شد برگ نهال عیش در دل سالهاست
لاله رخساری به‌چشم تر نمی‌آید مرا
من ز رندی و نظربازی نخواهم توبه کرد
هیچ کاری فیض، ازین خوش‌تر نمی‌آید مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آفتاب وصل جانان بر‌نمی‌آید مرا
وین شب تاریک هجران سرنمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: خورشید وصال محبوبم به من نخواهد نشست و این شب تاریک جدایی نیز به سر نخواهد آمد.
دل همی‌خواهد که جان در پایش افشانم ولی
یک‌نفس آن بی‌وفا بر سر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: دل می‌خواهد به خاطر او جانم را فدای او کنم، اما افسوس که او به من توجهی ندارد و به راحتی به یاد من نمی‌آید.
طالع شوریده بین کان مایهٔ شوریدگی
بی‌خبر یک‌بار از در، درنمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: سرنوشت من کاملاً آشفته و عجیب است، به گونه‌ای که هیچگاه از درون خود به من خبر نمی‌دهد و نمی‌دانم چه زمانی راهی برای خروج پیدا می‌کنم.
از طرب شیرین‌ترست آن نوش لب لیکن حسود
قامت چون نخل او در بر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: طعم شیرین لبان او از شادی بیشتر است، اما من به خاطر حسادت نمی‌توانم در برابر قامت او که شبیه نخل است، ایستادگی کنم.
بخت بدبین کز پیامی خاطر ما خوش نکرد
آرزوئی از نکویان بر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: بخت شومم که با هیچ پیامی فکر مرا شاد نساخت. آرزویی از نیکان برای من به تحقق نمی‌پیوندد.
زرد شد برگ نهال عیش در دل سالهاست
لاله رخساری به‌چشم تر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: برگ‌های درخت شادی مدت‌هاست که زرد شده و دیگر چهره گل‌مانند کسی در چشمم نمی‌آید که مرا شاد کند.
من ز رندی و نظربازی نخواهم توبه کرد
هیچ کاری فیض، ازین خوش‌تر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: من قصد ندارم از شیطنت و لذت بردن از زیبایی‌ها چشم‌پوشی کنم، زیرا هیچ چیز دیگری برای من به‌اندازه این کار خوشایند نیست.

حاشیه ها

1391/12/08 00:03
فاطمه

به نام خدا
بیت آخر یادآور این بیت از شعر حافظ است:
من نخواهم کرد ترک لعل یار و جام می
زاهدان معذور داریدم که اینم مذهبست