گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳

یک نفس بی یاد جانان برنمی‌آید مرا
ساعتی بی شور و مستی سرنمی‌آید مرا
سر به ‌سر گشتم جهان را خشک و تر دیدم بسی
جز جمال او به چشمم تر نمی‌آید مرا
هم محبت جان ستاند، هم محبت جان دهد
بی محبت هیچ کاری بر نمی‌آید مرا
شربت شهد شهادت کی به کام دل رسد
ضربتی از عشق تا بر سر نمی‌آید مرا
جان بخواهم داد آخر در ره عشق کسی
هیچ کار از عاشقی خوش‌تر نمی‌آید مرا
تا نفس دارم نخواهم داشت دست از عاشقی
یک نفس بی عیش و عشرت سرنمی‌آید مرا
غیر وصف عاشق و معشوق و حرف عشق، فیض
درّی از دریای فکرت بر نمی‌آید مرا
گر سخن گویم دگر از عشق خواهم گفت و بس
جز حدیث عشق در دفتر نمی‌آید مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یک نفس بی یاد جانان برنمی‌آید مرا
ساعتی بی شور و مستی سرنمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: بغیر از یاد محبوب، حتی یک لحظه نمی‌توانم نفس بکشم و برایم ممکن نیست که ساعتی بدون شور و شوق زندگی کنم.
سر به ‌سر گشتم جهان را خشک و تر دیدم بسی
جز جمال او به چشمم تر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: من در هر گوشه از جهان، چه خشک و چه تر، گردیده‌ام و چیزهای زیادی دیده‌ام، اما جز زیبایی او، هیچ چیز دیگری برایم جاذبه‌ای ندارد.
هم محبت جان ستاند، هم محبت جان دهد
بی محبت هیچ کاری بر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: محبت می‌تواند جان را بگیرد و در عین حال جان را هم به انسان ببخشد. بدون محبت، هیچ کاری از من بر نمی‌آید.
شربت شهد شهادت کی به کام دل رسد
ضربتی از عشق تا بر سر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: چگونه می‌توان به خوشی و رضایت رسید، در حالی که عشق هنوز ضربتی بر سرم نزده و احساس واقعی را تجربه نکرده‌ام؟
جان بخواهم داد آخر در ره عشق کسی
هیچ کار از عاشقی خوش‌تر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، جانم را با کمال میل می‌دهم، چرا که هیچ چیزی برای من از عاشقی دلپذیرتر نیست.
تا نفس دارم نخواهم داشت دست از عاشقی
یک نفس بی عیش و عشرت سرنمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: تا زمانی که زنده‌ام، هیچگاه از عشق دست نخواهم کشید. برای من یک لحظه بدون لذت و خوشی نمی‌گذرد.
غیر وصف عاشق و معشوق و حرف عشق، فیض
درّی از دریای فکرت بر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: غیر از توصیف عاشق و معشوق و صحبت درباره عشق، دیگر هیچ چیزی از دنیای فکر و اندیشه‌ام برایم نخواهد آمد.
گر سخن گویم دگر از عشق خواهم گفت و بس
جز حدیث عشق در دفتر نمی‌آید مرا
هوش مصنوعی: اگر بخواهم صحبت کنم، فقط از عشق صحبت می‌کنم و هیچ موضوع دیگری برایم مهم نیست. فقط موضوع عشق در زندگی‌ام جای دارد و به غیر از آن صحبت نمی‌کنم.

حاشیه ها

1394/04/10 18:07
کسرا

هیچ کار از عاشقی خوشتر نمی آید مرا ... همکار من بودی فیض کاشانی... خدا بیامرزت...