گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲

آنچه را از بهر من او خواست آن آید مرا
خواستش از راز پنهان ناگهان آید مرا
سعی در تحصیل دنیا و فضولش بیهده است
در ازل قدری که روزی شد همان آید مرا
سوی مشرق گر روم یا راه مغرب بسپرم
برجبینم آنچه بنوشته است آن آید مرا
بر سرم گرچه نمیدانم چه خواهد آمدن
اینقدر دانم که مردن بی امان آید مرا
هیچ تمهیدی نکردم بهر مهمان اجل
با وجود آنکه دانم ناگهان آید مرا
زندگانی شد تلف سودی نیامد زان بکف
نیست از کس شکوه ام از خود زیان آید مرا
هر که خیری میکند اضعاف آن یابد جزا
میدهم جان در رهش تا جان جان آید مرا
هر که بخشد جرمی از کس بگذرند ازجرم او
میکنم من اینچنین تا آنچنان آید مرا
هر که بر تن میفزاید نور جان کم میکند
میگذارم فیض تن تا نور جان آید مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنچه را از بهر من او خواست آن آید مرا
خواستش از راز پنهان ناگهان آید مرا
هوش مصنوعی: هر چیزی که او به خاطر من خواسته است، به سوی من می‌آید و درخواست او به صورت ناگهانی و از رازهایی که پنهان بود، به من می‌رسد.
سعی در تحصیل دنیا و فضولش بیهده است
در ازل قدری که روزی شد همان آید مرا
هوش مصنوعی: تلاش برای به‌دست آوردن دنیا و چیزهای اضافی آن بی‌فایده است، زیرا در ابتدا مقدر شده که چه مقدار از آن نصیب من خواهد شد و همان مقدار به من می‌رسد.
سوی مشرق گر روم یا راه مغرب بسپرم
برجبینم آنچه بنوشته است آن آید مرا
هوش مصنوعی: اگر به سمت شرق بروم یا به سمت غرب بروم، هر جا که بروم، بالاخره آنچه مقدر شده برای من، به من خواهد رسید.
بر سرم گرچه نمیدانم چه خواهد آمدن
اینقدر دانم که مردن بی امان آید مرا
هوش مصنوعی: هرچند نمی‌دانم چه آینده‌ای در انتظار من است، اما می‌دانم که مرگ حتمی و بی‌وقفه به سراغم خواهد آمد.
هیچ تمهیدی نکردم بهر مهمان اجل
با وجود آنکه دانم ناگهان آید مرا
هوش مصنوعی: من هیچ تدبیری برای مهمان مرگ نداشتم، گرچه می‌دانم که او به ناگاه به سراغم خواهد آمد.
زندگانی شد تلف سودی نیامد زان بکف
نیست از کس شکوه ام از خود زیان آید مرا
هوش مصنوعی: زندگی تلف شد و هیچ سودی از آن به دست نیامد. از کسی شکایت ندارم، زیرا زیان را خود به خود می‌سازم.
هر که خیری میکند اضعاف آن یابد جزا
میدهم جان در رهش تا جان جان آید مرا
هوش مصنوعی: هر کسی که کار نیکی انجام دهد، پاداش آن را چند برابر دریافت خواهد کرد. من جانم را فدای او می‌کنم تا جانم به او برسد و او را درک کنم.
هر که بخشد جرمی از کس بگذرند ازجرم او
میکنم من اینچنین تا آنچنان آید مرا
هوش مصنوعی: هر کسی که از گناه دیگری بگذرد، من هم اینگونه عمل می‌کنم تا زمانی که شرایط برای من نیز به همین صورت فراهم شود.
هر که بر تن میفزاید نور جان کم میکند
میگذارم فیض تن تا نور جان آید مرا
هوش مصنوعی: هر کسی که بر جسم خود بیفزاید، نور جانش کمتر می‌شود. من تصمیم دارم که به جسم خود اهمیت ندهم تا نور جانم افزایش پیدا کند.