غزل شمارهٔ ۲۳۲
بر دل و جان رواست درد در سروتن چراست درد
تا که رسد ز تن بجان تا نپرد تمام مرد
میرسد از بدن بجان میکشد این بسوی آن
گر بتنست و گر بجان هر چه بود سزاست درد
مغز ز پوست میکشد هر دو بدوست میکشد
مرد چو گرم درد شد شد دلش از دو کون سرد
درد دواست مرد را مرد دواست درد را
رد بود آنکه نبودش بیگه و گاه رنج و درد
درد بود غذای روح مایهٔ شادی و فتوح
هر که بدرد گشت جفت شد ز غم زمانه فرد
علت و سقم آب و گل هست شفای جان و دل
سرخی روی جان بود روی تنت چو گشت زرد
کرد تن و سوار جان این شده پردهٔ بر آن
در طلب سوار تاز یاوه مگرد گرد گرد
درد چو در تو نیست هیچ بیهده در سخن مپیچ
گرم سخن شدی تو فیض هست سخن ولیک سرد
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر دل و جان رواست درد در سروتن چراست درد
تا که رسد ز تن بجان تا نپرد تمام مرد
هوش مصنوعی: درد بر دل و جان انسان قابل تحمل است، اما چرا در سروتن این درد وجود دارد؟ تا زمانی که درد از بدن به جان منتقل شود، تمام مردان از آن رنج میبرند.
میرسد از بدن بجان میکشد این بسوی آن
گر بتنست و گر بجان هر چه بود سزاست درد
هوش مصنوعی: از بدن به جان میرسد و میکشد، این حرکت به سوی آن است. چه در بدن باشد و چه در جان، هر چه که احساس درد میکند، سزاوار است.
مغز ز پوست میکشد هر دو بدوست میکشد
مرد چو گرم درد شد شد دلش از دو کون سرد
هوش مصنوعی: مغز از پوست جدا میشود و هر دو به هم مرتبطاند. وقتی مردی به شدت درد را احساس میکند، دلش از دو جهت سرد میشود.
درد دواست مرد را مرد دواست درد را
رد بود آنکه نبودش بیگه و گاه رنج و درد
هوش مصنوعی: مرد واقعی کسی است که در مواجهه با درد و رنج، توانایی و قدرت دارد. او میتواند با درد و مشکل روبهرو شود و آنها را مدیریت کند. همچنین، مهم است که کسی که این توانایی را ندارد، قادر به تحمل رنج و درد نیست.
درد بود غذای روح مایهٔ شادی و فتوح
هر که بدرد گشت جفت شد ز غم زمانه فرد
هوش مصنوعی: درد، خوراک روح است و باعث شادی و موفقیت میشود. هر کسی که با درد مواجه شود، از غمهای زمانه رها میشود و به آرامش میرسد.
علت و سقم آب و گل هست شفای جان و دل
سرخی روی جان بود روی تنت چو گشت زرد
هوش مصنوعی: آب و گل دلیل و نشانه وجود انسان است و شفا دهنده روح و دل است. اگر رنگ چهرهات زرد شود، نشانگر غیرطبیعی بودن حالات است.
کرد تن و سوار جان این شده پردهٔ بر آن
در طلب سوار تاز یاوه مگرد گرد گرد
هوش مصنوعی: بدن و روح به هم آمیختهاند و انسان در جستجوی حقیقت و معشوق، نباید به حرفهای بیاساس و ناچیز اهمیت دهد.
درد چو در تو نیست هیچ بیهده در سخن مپیچ
گرم سخن شدی تو فیض هست سخن ولیک سرد
هوش مصنوعی: وقتی در دل تو دردی وجود ندارد، بیهوده در صحبت کردن پیچ و خم نده. تو با کلامتان گرم و پرشور شدهای، اما سخن بدون احساس و سرد است.