غزل شمارهٔ ۲۲۳
تن در بلای عشق دهم هر چه باد باد
سر در قفای عشق نهم هر چه باد باد
گاهی دل شکسته من، عشق کهربا
این که به کهربا بدهم هر چه باد باد
چون در هوای او تن من ذره ذره رفت
جان هم بمهر دوست دهم هر چه باد باد
خود را باو سپارم و تسلیم وی شوم
چون عشق گشت پادشهم هر چه باد باد
از جذب شور عشق بیک حمله از دوکون
اندر فضای دوست جهم هر چه باد باد
در عشق دوست چون قدمم استوار شد
سر در رهش بباد دهم هر چه باد باد
دل بر کنم چو فیض ز بود و نبود خویش
از ننگ این وجود رهم هر چه باد باد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تن در بلای عشق دهم هر چه باد باد
سر در قفای عشق نهم هر چه باد باد
هوش مصنوعی: در برابر چالشها و سختیهای عشق، حاضرم تمام وجودم را فدای آن کنم و با دلی شجاع همه نیازها و خواستههایم را در پی عشق کنار بگذارم.
گاهی دل شکسته من، عشق کهربا
این که به کهربا بدهم هر چه باد باد
هوش مصنوعی: گاهی دل زخمی و آزرده من، عشق عجیبی است که میتوانم آن را به سرگرمی و لذتهای سطحی بسپارم و هر چه پیش آید، باشد.
چون در هوای او تن من ذره ذره رفت
جان هم بمهر دوست دهم هر چه باد باد
هوش مصنوعی: وقتی در عشق او هستم، بدنم به آرامی از بین میرود و جانم را هم به محبت دوست تقدیم میکنم، هرچه که باشد.
خود را باو سپارم و تسلیم وی شوم
چون عشق گشت پادشهم هر چه باد باد
هوش مصنوعی: خود را به او میسپارم و تسلیم او میشوم، زیرا عشق به من قدرت و توان بخشیده است و دیگر برایم مهم نیست چه پیش خواهد آمد.
از جذب شور عشق بیک حمله از دوکون
اندر فضای دوست جهم هر چه باد باد
هوش مصنوعی: با یک حرکت ناگهانی از عشق، به سمت دوست پرواز میکنم، بیخیال از هر آنچه که هست.
در عشق دوست چون قدمم استوار شد
سر در رهش بباد دهم هر چه باد باد
هوش مصنوعی: وقتی عشق دوست در قلبم ریشه میزند و قدمهایم محکم میشود، هر چه دارم را فدای او میکنم و تمام آنچه که هست را به باد میدهم.
دل بر کنم چو فیض ز بود و نبود خویش
از ننگ این وجود رهم هر چه باد باد
هوش مصنوعی: دل را از وابستگی به وجود و نبود خود آزاد میکنم و میخواهم از شر این وجود ناپسند رهایی یابم. هر چه پیش بیاید، پیش میآید.

فیض کاشانی