گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۲

ز خویش دست نداریم هرچه بادا باد
سری ز پوست بر آریم هرچه بادا باد
اگر چه تخم محبت بلا ببار آرد
ببوم سینه بکاریم هرچه بادا باد
گذر کنیم ز جان و جهان بدوست رسیم
ز پوست مغز بر آریم هرچه بادا باد
رهی که دیده‌وران پر خطر نشان دادند
بدیده ما بسپاریم هرچه بادا باد
اگر چه گریهٔ ما را نمیخرند بهیچ
ز دیده اشک بباریم هرچه بادا باد
اگر چه قابل عزت نه‌ایم از ره عجز
بر آستانش بزاریم هرچه بادا باد
بقصد دشمن پنهان خویشتن دستی
ز آستین بدر آریم هرچه بادا باد
کنیم محو ز خود نقش خود نگار نگار
بلوح سینه نگاریم هرچه بادا باد
چو فیض بر سر خاک اوفتیم پیش از مرگ
عزای خویش بداریم هرچه بادا باد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز خویش دست نداریم هرچه بادا باد
سری ز پوست بر آریم هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: ما از خودمان چیزی نداریم و هر چه باشد، باشد. اگر لازم باشد، از سختی‌ها و مشکلات عبور می‌کنیم، هر چه که پیش آید، پیش می‌آید.
اگر چه تخم محبت بلا ببار آرد
ببوم سینه بکاریم هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: اگر چه عشق ممکن است مشکلاتی ایجاد کند، اما ما با دل‌و‌جرأت آن را در دل خود می‌کاریم و هر نتیجه‌ای که پیش بیاید، قبول می‌کنیم.
گذر کنیم ز جان و جهان بدوست رسیم
ز پوست مغز بر آریم هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: اجازه بدهیم از زندگی و دنیا بگذریم و به او برسیم، هر آنچه داریم و هستیم را کنار بگذاریم و تنها به اصل و حقیقت خود توجه کنیم.
رهی که دیده‌وران پر خطر نشان دادند
بدیده ما بسپاریم هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: مسیر پرخطری که بینایان و آگاهان به ما نشان داده‌اند را به چشم خود می‌سپاریم و هرچه در آن پیش بیاید، برای ما مهم نیست.
اگر چه گریهٔ ما را نمیخرند بهیچ
ز دیده اشک بباریم هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: هرچند کسی به گریهٔ ما اهمیت نمی‌دهد، اما ما باز هم از چشمان خود اشک می‌ریزیم و هر چه پیش آید، پیش می‌آید.
اگر چه قابل عزت نه‌ایم از ره عجز
بر آستانش بزاریم هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: با وجود اینکه شایسته‌ی بزرگی نیستیم، اما از روی ناتوانی، هرچه داریم را در برابر او قرار می‌دهیم و هرچه پیش آید را می‌پذیریم.
بقصد دشمن پنهان خویشتن دستی
ز آستین بدر آریم هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: با نیت پنهانی به سوی دشمن، دستی از آستین بیرون می‌آوریم و هر چه پیش آید، می‌پذیریم.
کنیم محو ز خود نقش خود نگار نگار
بلوح سینه نگاریم هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: ما باید از خود دور شویم و در ذهن‌مان تصویری از زیبایی‌ها بسازیم. هر چه پیش بیاید، به آن اهمیت نمی‌دهیم.
چو فیض بر سر خاک اوفتیم پیش از مرگ
عزای خویش بداریم هرچه بادا باد
هوش مصنوعی: وقتی که بر سر خاک او بیفتیم، قبل از اینکه بمیریم باید برای خودمان عزاداری کنیم. هر اتفاقی که قرار است بیفتد، بیفتد.