گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۴

جز خدا را بندگی تلخ است تلخ
غیر را افکندگی تلخست تلخ
زیستن در هجر او زهرست زهر
بی وصالش زندگی تلخست تلخ
جز بعشقش نیست شیرین کام جان
روحرا افسردگی تلخست تلخ
گر نبودی مرک مشکل میشدی
دربلا پایندگی تلخست تلخ
از گناه امروز اینجا توبه کن
برملا شرمندگی تلخست تلخ
عمر جز در طاعت حق مگذران
باطلانرا بندگی تلخست تلخ
تا رسد در تو مدد کز فیض را
در رهت واماندگی تلخست تلخ

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانه تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جز خدا را بندگی تلخ است تلخ
غیر را افکندگی تلخست تلخ
هوش مصنوعی: بغیر از خدا، بندگی تجربه‌ای تلخ و ناگوار است. بندگی غیر خدا هم سختی و تلخی خاص خود را دارد.
زیستن در هجر او زهرست زهر
بی وصالش زندگی تلخست تلخ
هوش مصنوعی: زندگی در دوری او مانند زهر است و بدون وصالش، زندگی بسیار تلخ و ناگوار می‌شود.
جز بعشقش نیست شیرین کام جان
روحرا افسردگی تلخست تلخ
هوش مصنوعی: زندگی شیرین فقط با عشق او معنا پیدا می‌کند و در غیر این صورت، روح انسان به درد و افسردگی دچار می‌شود.
گر نبودی مرک مشکل میشدی
دربلا پایندگی تلخست تلخ
هوش مصنوعی: اگر مشکل مرک وجود نداشت، در سختی‌ها باقی ماندن، تلخی را به همراه دارد.
از گناه امروز اینجا توبه کن
برملا شرمندگی تلخست تلخ
هوش مصنوعی: از گناهانی که امروز انجام داده‌ای، اینجا عذرخواهی کن؛ زیرا افشای آنها موجب شرمندگی بسیار تلخی خواهد شد.
عمر جز در طاعت حق مگذران
باطلانرا بندگی تلخست تلخ
هوش مصنوعی: زندگی‌ات را تنها در خدمت به خدا بگذران، زیرا بندگی بی‌فایده برای بی‌اهمیت‌ها، تلخی و سختی دارد.
تا رسد در تو مدد کز فیض را
در رهت واماندگی تلخست تلخ
هوش مصنوعی: زمانی که کمک و کمک‌کردن از نعمت‌ها به تو برسد، در مسیر تو ماندن و درجا زدن بسیار سخت و ناگوار است.