گنجور

بخش ۳

فرستادهٔ نیز چون برق و رعد
فرستاد تازان به نزدیک سعد
یکی نامه‌ای بر حریر سپید
نویسنده بنوشت تابان چو شید
به عنوان بر از پور هرمزد شاه
جهان پهلوان رستم نیک خواه
سوی سعدِ وَقاص جوینده جنگ
جهان کرده بر خویشتن تار و تنگ
سرنامه گفت از جهاندار پاک
بباید که باشیم با بیم و باک
کزویست بر پای گردان سپهر
همه پادشاهیش دادست و مهر
ازو باد بر شهریار آفرین
که زیبای تاجست و تخت و نگین
که دارد به فر اهرمن راببند
خداوند شمشیر و تاج بلند
به پیش آمد این ناپسندیده کار
به بیهوده این رنج و این کارزار
به من بازگوی آنک شاه تو کیست
چه مردی و آیین و راه تو چیست
به نزد که جویی همی دستگاه
برهنه سپهبد برهنه سپاه
به نانی تو سیری و هم گرسنه
نه پیل و نه تخت و نه بار و بنه
به ایران تو را زندگانی بس است
که تاج و نگین بهر دیگر کس است
که با پیل و گنجست و با فروجاه
پدر بر پدر نامبردار شاه
به دیدار او بر فلک ماه نیست
به بالای او بر زمین شاه نیست
هر آن گه که در بزم خندان شود
گشاده لب و سیم دندان شود
به بخشد بهای سر تازیان
که بر گنج او زان نیاید زیان
سگ و یوز و بازش ده و دو هزار
که با زنگ و زرند و با گوشوار
به سالی همه دشت نیزه وران
نیابند خورد از کران تا کران
که او را به باید به یوز و به سگ
که در دشت نخچیر گیرد به تگ
سگ و یوز او بیشتر زان خورد
که شاه آن به چیزی همی‌نشمرد
شما را به دیده درون شرم نیست
ز راه خرد مهر و آزرم نیست
بدان چهره و زاد و آن مهر و خوی
چنین تاج و تخت آمدت آرزوی
جهان گر بر اندازه جویی همی
سخن بر گزافه نگویی همی
سخن گوی مردی برِ ما فرست
جهاندیده و گرد و زیبا فرست
بدان تا بگوید که رای تو چیست
به تخت کیان رهنمای تو کیست
سواری فرستیم نزدیک شاه
بخواهیم ازو هرچ خواهی بخواه
تو جنگ چنان پادشاهی مجوی
که فرجام کارانده آید بروی
نبیره جهاندار نوشین روان
که با داد او پیرگردد جوان
پدر بر پدر شاه و خود شهریار
زمانه ندارد چنو یادگار
جهانی مکن پر ز نفرین خویش
مشو بد گمان اندر آیین خویش
به تخت کیان تا نباشد نژاد
نجوید خداوند فرهنگ و داد
نگه کن بدین نامهٔ پندمند
مکن چشم و گوش و خرد را ببند
چو نامه به مهر اندر آمد به داد
به پیروز شاپور فرخ نژاد
بر سعد وقاص شد پهلوان
از ایران بزرگان روشن روان
همه غرقه در جوشن و سیم و زر
سپرهای زرین و زرین کمر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فرستادهٔ نیز چون برق و رعد
فرستاد تازان به نزدیک سعد
هوش مصنوعی: فرستاده‌ای چون برق و رعد به سوی سعد فرستاد که سریع و شتابنده به او رسید.
یکی نامه‌ای بر حریر سپید
نویسنده بنوشت تابان چو شید
هوش مصنوعی: کسی نامه‌ای بر پارچه سفید نوشت که درخشان و مانند خورشید بود.
به عنوان بر از پور هرمزد شاه
جهان پهلوان رستم نیک خواه
هوش مصنوعی: در اینجا به جوانمردی و بزرگی رستم، قهرمان افسانه‌ای، اشاره شده است. او فرزند هرمزد است و به عنوان یک پهلوان نیکوکار شناخته می‌شود که در دل مردم مقام ویژه‌ای دارد.
سوی سعدِ وَقاص جوینده جنگ
جهان کرده بر خویشتن تار و تنگ
هوش مصنوعی: سعد وقاص به دنبال جنگی است که دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و خود را در وضعیت دشواری قرار داده است.
سرنامه گفت از جهاندار پاک
بباید که باشیم با بیم و باک
هوش مصنوعی: باید از خداوند بزرگ و پاک بترسیم و نگران باشیم که چگونه زندگی کنیم و وضعیت خود را بهتر کنیم.
کزویست بر پای گردان سپهر
همه پادشاهیش دادست و مهر
هوش مصنوعی: از آنجا که همه پادشاهی و محبت به او تعلق دارد، او همیشه بر پا و ثابت است.
ازو باد بر شهریار آفرین
که زیبای تاجست و تخت و نگین
هوش مصنوعی: بی‌تردید، باد به‌خاطر زیبایی و شکوه پادشاهی که تاج و تخت و نگینش زیباست، او را ستایش می‌کند.
که دارد به فر اهرمن راببند
خداوند شمشیر و تاج بلند
هوش مصنوعی: کسی که در حال مبارزه با نیروهای شر است، باید به کمک خداوند شمشیر و تاجی بلند و با عظمت را در دست بگیرد.
به پیش آمد این ناپسندیده کار
به بیهوده این رنج و این کارزار
هوش مصنوعی: این عمل ناپسند باعث به وجود آمدن مشکلاتی شده و همه این زحمت و تلاش، بی‌فایده به نظر می‌رسد.
به من بازگوی آنک شاه تو کیست
چه مردی و آیین و راه تو چیست
هوش مصنوعی: به من بگو که شاه تو کیست، آن مرد چه ویژگی‌هایی دارد و چه شیوه و روش زندگی‌ای را دنبال می‌کند.
به نزد که جویی همی دستگاه
برهنه سپهبد برهنه سپاه
هوش مصنوعی: به نزد چه کسی می‌روی که ابزار جنگی‌اش بی‌پوشش و خود سپهبد نیز بی‌سلاح است؟
به نانی تو سیری و هم گرسنه
نه پیل و نه تخت و نه بار و بنه
هوش مصنوعی: تو با نانی سیر می‌شوی، و نه تنها به تخت و قدرت نیاز داری، بلکه نه به بزرگی فیل و نه به بار و دامن.
به ایران تو را زندگانی بس است
که تاج و نگین بهر دیگر کس است
هوش مصنوعی: زندگی در ایران برای تو کافی است، چون تاج و جواهرات برای دیگری است.
که با پیل و گنجست و با فروجاه
پدر بر پدر نامبردار شاه
هوش مصنوعی: این جمله به ما می‌گوید که کسی دارای قدرت و ثروت زیادی است و به ارث از پدرش، نامی بزرگ و مشهور دارد. او از نسل یک شاهزاده یا شخصیتی برجسته است که از نظر مالی و اجتماعی در موقعیت بالایی قرار دارد.
به دیدار او بر فلک ماه نیست
به بالای او بر زمین شاه نیست
هوش مصنوعی: هیچ چیز در آسمان به زیبایی او نیست و بر زمین نیز هیچ پادشاهی به عظمت او وجود ندارد.
هر آن گه که در بزم خندان شود
گشاده لب و سیم دندان شود
هوش مصنوعی: هر بار که در مجلس شاد و خوشحالی حضور پیدا کند، لبخند بر لبانش می‌نشیند و زیبایی‌اش درخشش بیشتری می‌یابد.
به بخشد بهای سر تازیان
که بر گنج او زان نیاید زیان
هوش مصنوعی: بهای آزادگی و شجاعت جوانان را بپردازد، زیرا از ثروت او کم نمی‌شود.
سگ و یوز و بازش ده و دو هزار
که با زنگ و زرند و با گوشوار
هوش مصنوعی: به سگ و یوز و باز بده و همچنین دو هزار دیگر که با زنگ و طلا هستند و گوشواره دارند.
به سالی همه دشت نیزه وران
نیابند خورد از کران تا کران
هوش مصنوعی: در سالی همه دشت‌ها پر از نیروی جنگجویان می‌شود و هیچ کس نمی‌تواند از آن سوی دشت به سوی دیگر برود.
که او را به باید به یوز و به سگ
که در دشت نخچیر گیرد به تگ
هوش مصنوعی: کسی که باید به شکار برود، باید از یوز و سگی استفاده کند که در دشت شکار کنند.
سگ و یوز او بیشتر زان خورد
که شاه آن به چیزی همی‌نشمرد
هوش مصنوعی: سگ و یوز بیشتر به خاطر این که پادشاه به آن‌ها توجهی نمی‌کند، دچار مشکل می‌شوند.
شما را به دیده درون شرم نیست
ز راه خرد مهر و آزرم نیست
هوش مصنوعی: شما در دل خود حس شرم و ندامت ندارید و از طریق عقل و فهم، نه از روی محبت و احترام به دیگران، به این موضوع بی‌توجهی می‌کنید.
بدان چهره و زاد و آن مهر و خوی
چنین تاج و تخت آمدت آرزوی
هوش مصنوعی: بدان زیبایی و خصال نیکو و آن محبت و رفتار خوب، چنین مقام و منزلت برایت آرزو دارم.
جهان گر بر اندازه جویی همی
سخن بر گزافه نگویی همی
هوش مصنوعی: اگر جهان را با دقت و اندازه‌گیری بررسی کنی، دیگر در سخنانت بیهوده و بی‌مقدمه صحبت نخواهی کرد.
سخن گوی مردی برِ ما فرست
جهاندیده و گرد و زیبا فرست
هوش مصنوعی: یک مرد با تجربه و زیبا، پیامی برای ما فرستاده است.
بدان تا بگوید که رای تو چیست
به تخت کیان رهنمای تو کیست
هوش مصنوعی: بدان که برای آگاهی از نظر تو، باید بدانیم که راهنمای تو در این کار کیست.
سواری فرستیم نزدیک شاه
بخواهیم ازو هرچ خواهی بخواه
هوش مصنوعی: ما سوارانی را به نزد شاه می‌فرستیم تا هر خواسته‌ای که داری از او بخواهند.
تو جنگ چنان پادشاهی مجوی
که فرجام کارانده آید بروی
هوش مصنوعی: در نبرد، مانند یک پادشاه عمل کن و به سرنوشت نهایی فکر کن که در نهایت بر تو ظاهر خواهد شد.
نبیره جهاندار نوشین روان
که با داد او پیرگردد جوان
هوش مصنوعی: نسل پادشاه خوشدل و عادل، که با عدل و انصاف او، پیران جوان و سرزنده می‌شوند.
پدر بر پدر شاه و خود شهریار
زمانه ندارد چنو یادگار
هوش مصنوعی: پدران شاه هیچ نشانی از خود به جا نگذاشته‌اند و اکنون او تنها کسی است که در زمانه‌اش قدرتمند است.
جهانی مکن پر ز نفرین خویش
مشو بد گمان اندر آیین خویش
هوش مصنوعی: دنیا را پر از نفرین و بدبینی خود نکن و به آیین و روش خود بدگمان نشو.
به تخت کیان تا نباشد نژاد
نجوید خداوند فرهنگ و داد
هوش مصنوعی: وقتی در سرزمین کیان، نسل خوبی وجود نداشته باشد، خداوند فرهنگ و عدل را نخواهند جستجو کرد.
نگه کن بدین نامهٔ پندمند
مکن چشم و گوش و خرد را ببند
هوش مصنوعی: به این نامهٔ پر از اندیشه توجه کن و چشم و گوش و عقل خود را نادیده نگیر.
چو نامه به مهر اندر آمد به داد
به پیروز شاپور فرخ نژاد
هوش مصنوعی: وقتی نامه با مهر و علامت تأیید وارد شد، به مدد پیروز و شاپور، فرخنده و خوشبخت شد.
بر سعد وقاص شد پهلوان
از ایران بزرگان روشن روان
هوش مصنوعی: سعد وقاص، از ایرانیان بزرگ و توانا، به عنوان یک پهلوان شناخته می‌شود و از زمره انسان‌های بافرهنگ و روشنفکر به حساب می‌آید.
همه غرقه در جوشن و سیم و زر
سپرهای زرین و زرین کمر
هوش مصنوعی: همه در لباس‌های زربفت و با سپرهای طلا و زره‌های زرین لباس پوشیده‌اند.

حاشیه ها

1391/03/15 09:06
امین

سلام
شاهنامه و سانسور؟
آیا بعد از این بیت :
به نانی تو سیری و هم گرسنه نه پیل و نه تخت و نه بار و بنه
نباید این دوبیت معروف بیاید ؟؟؟
زشیر شتر خوردن و سوسمار عرب را به جایی رسیده ست کار
که فر کیانی کند آرزو تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

1392/08/09 18:11
آرش

دوستان کدام سانسور ، در نسخه بر اساس چاپ مسکو قدیمی هم که من نگاه میکنم نیست
+
فصل فاصله - ز شیر شتر خوردن...از کیست؟ :
پیوند به وبگاه بیرونی/

1393/09/13 14:12
پیام

با سلام. خالقی مطلق هم این دو بیت را الحاقی میدونه. هر دو شاهنامه هم چاپ مسکو و هم خالقی مطلق در پانویس به این دو بیت اشاره کرده اند و گفته اند در نسخی مثل لنینگراد اومده ولی هر دو، این ابیات را الحاقی می دانند.

1393/11/18 18:02
نوید

اون ابیاتی که دوستمون ایران نوشته، در هیچ مرجعی نیست. اگر قدمای ما هم با منابع ادب فارسی این جوری برخورد می‌کردن که برای اثبات نظرشون، آثار بزرگان رو جعل کنند و تحریف، اثری از ادب فارسی و فرهنگ غنی ما باقی نمی‌ماند.
حال بماند که از نظر شعری هم این ابیات زمین تا آسمان با شعرشناسی و سبک‌شناسی فردوسی فاصله دارد.

1393/12/22 02:02
سید

سلام
دوستانی که مدعی بودند برخی شعر ها حذف شده است از جمله شعر (چو بخت عرب بر عجم چیره کشت و...)، داخل لینک زیر :
پیوند به وبگاه بیرونی
این قسمت توسط کارشناس بررسی شده است و جعلی می باشد
می توانید در بحث با کارشناس شرکت کنید
موفق باشید

1394/03/25 12:05
آرش

خواهش دارم با سیاست امروز ایران حقایق رو.در مورد پذیرش اسلام در ایران سانسور نکنین... چو بخت عرب برعجم چیره گشت...همه روز ایرانیان تیره گشت...بعدازین بیشت از پانزده بیت حذف شده اضافه کنین خواهش دارم

1402/05/11 14:08
علیرضا

در جستار سبک شناسیِ فردوسی، دوست گرامی اگر وارسی کنید می بینید که با سبک حکیم فردوسی بیت هایی که شما فرمودید، سازگار نیست. 

اگر هم چنین بیت هایی با این جستار باشد بی گمان این بیت ها نیست.

1402/05/11 14:08
علیرضا

و واژه‌ی عجم را این کم اندیش ندیده ام که حکیم در نامه ی باستان خود (شاهنامه (خوتای نامک)) به کار برده باشد.

1394/08/06 13:11
خط

هر کس شاهنامه فردوسی را سانسور بکند با مرگ روبه رو خواهد شد .

1394/09/29 23:11
رهگذر

باز هم تحریف و سانسور

1394/11/09 22:02
ناشناس

یزدان پاک سرشت
پاسدارتان
خوشا به غیرت ایرانیتان

1395/02/07 20:05
رضا

درود بر دوستان ، من تمنا دارم اگر به مانند این حقیر از تاریخ و شاهنامه بی خبر هستید نظری درج نکنید که دیگران را گمراه کند . بگذارید اهل ادب وارد کار شوند .
تا حقایق روشن شود.
سپاس

1395/03/08 17:06
سوفی

سروده های فردوسی میتواند چیزی بیش از این و یا غیر از این شاهنامه باشد. شکی نیست که فردوسی در از دست دادن زبان و فرهنگ کهنسال ایران، پس از اشغال امپراطوری ایران توسط اعراب، خوشحال نبوده است و اشعاری از نارضایتی خود در چگونه روزگار گذراندن هموطنانش سروده باشد.

1395/04/26 11:06
اسحاق

به نظرم اون ابیات(ز شیر شتر خوردن و سوسمار...) اضاف شدن چون فردوسی اشعاری مانند این داره:
ترا دانش و دین رهاند درست
در رستگاری ببایدت جست
وگر دل نخواهی که باشد نژند
نخواهی که دایم بوی مستمند
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که خورشید بعد از رسولان مه
نتابید بر کس ز بوبکر به
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست گیتی چو باغ بهار
پس از هر دوان بود عثمان گزین
خداوند شرم و خداوند دین
چهارم علی بود جفت بتول
که او را به خوبی ستاید رسول
که من شهر علمم علیم در ست
درست این سخن قول پیغمبرست
گواهی دهم کاین سخنها ز اوست
تو گویی دو گوشم پرآواز اوست
علی را چنین گفت و دیگر همین
کزیشان قوی شد به هر گونه دین
نبی آفتاب و صحابان چو ماه
به هم بستة‌ یکدگر راست راه
منم بندة‌ اهل بیت نبی
ستایندة‌ خاک و پای وصی
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتی برو ساخته
همه بادبانها برافراخته...
.
.
.

1403/05/11 11:08
احمدرضا نظری چروده

دوست عزیز طوری درباره الحاقی بودن ابیات شاهنامه سخن گفته اید که هیچ مصحح این گونه جرات نکرده درباره شاهنامه قطعی سخن گوید.استادمجتبی مینوی بیشترابیات مقدمه شاهنامه الحاقی می داند.واین ابیات دینی بیشترش الحاقی است که کاتبان ونساخ اضافه کردند.فردوسی اگرمسلمان است،قطعا افراطی نیست ودرفراهم آوردن نسخ شاهنامه به  چهارتن زردشتی اعتماد کرده وآنها را ازشهرهای مختلف فراخوانده به توس.ضمنا یادکردن ازخلفای اسلام وستایشها فرم معمول مثنوی سرایی ازآغاز بوده است.بجز مثنوی معنوی که این روش را پیروی نکرده است.بشنو این نی چون حکایت می کند

 

1403/08/09 00:11
غلی اصغری

آقای اسحاق این شعری که شما آوردی ایراداتی داره مثل قافیه سخنها ز  با  پرواز یا قافیه وحی و نهی و حتی سبکی شعر در برخی ابیات که بعیده از فردوسی باشه

1395/06/07 20:09
ashkan

درود بر پارسیان
در ارتباط با این شعر که عجم به معنی گنگ و لال هست و فردوسی بزرگ هیچوقت از این کلمه در شاهنامه استفاده نکرده

1395/07/14 13:10
مشتبا

دوستان سلام.
اول اینکه فردوسی هیچ جای شاهنامه از ایرانیان به عنوان عجم یاد نکرده .
دوم اینکه قدیمی ترین و اصیل ترین شاهنامه چاپ فلورانس هست سال 613.
اون دو بیت معروف در نسخه های اصل کمتر دیده شده و به نوعی یه جور بیت های عوامانه هستش که همه شنیدن ولی نمیشه بهشون استناد کرد وقتی در اکثر نسخه های معتبر وجود ندارن ولی در این دوران اخیر به شدت پر رنگ شده

1395/10/08 10:01
آرزو

درود. بیت نامی " ز شیر شتر خوردن و سوسمار" در شاهنامه بایسنقری در بخش نامه رستم فرخزاد به سعد هست نه در نامه رستم به برادرش

1395/10/08 10:01
آرزو

ببخشید. با پوزش فراوان. متن نادرست بود

1395/11/29 13:01
علی

خطاب به ایراندخت که میگه کتاب دو قرن سکوت رو مطالعه کنید تا بفهمید اعراب چه بر سر ما اوردند!!
متاسفانه جهل باستان پرستان ایرانی تمامی ندارد!شما کارنامه اسلام همون آقای زرینکوب رو که چند سال بعد از دو قرن سکوت منتشر کرد رو بخونید.نصف مطالب دوقرن سکوت که ضد اعراب بودن رو خودشون در اون کتاب نسخ کردن!اما دوستان روشنفکر ما بعضا اطلاعی از وجود چنین کتابی هم ندارند.
در جواب به کسانی هم که میخواهند چهره فردوشی رو نژاد پرست و ضد اسلامی جلوه بدند یک بیت از خود فردوسی میارم که در نسخه های تایید شده غربی ها هم وجود دارد
عمر کرد اسلام را آشکار
بیاراست جهان را چو باغ بهار

1402/05/11 14:08
علیرضا

درود دوست گرامی.

در نبیگ دو قرن سکوت دکتر زرین کوب:

بارهای دیگری که این نبیگ پخش شده است خود دکتر زرین کوب در دیباچه فرمودند که بخش هایی از این نبیگ نادرست نبشته شده.

نگرش این کم اندیش این است که ایشان نبیگ خود را نکوهش کرده اند.

1402/08/12 16:11
Yasin Mohammadi

تجاوزشون به حدی بوده که الان اسم و رسم و همه چیزت هرلیه، حتی به جای پارسی میگی فارسی، سر هفت سین دعا عربی میخونی. پس لطفا ...

1395/12/28 16:02
مهدی

با سلام
فارق از وجود و عدم وجود این اشعار باید بدانیم که نتیجه کار چه خواهد بود ؛ آیا به دنبال دوستی هستیم یا دشمنی ؟ کینه توزی چه مشکلی را حل می کند ؟ مراقب باشیم که در دام نژاد پرستی گرفتار نشویم .

1395/12/02 00:03
رضا اسعدی

در تعلق نداشتن این شعر به فردوسی بزرگ غلط بودن وزن دو بیت از این شعر منسوب کافی است
چو با تخت منبر برابر شود/همه نام بوبکر و عمر شود
ز پیمان بگردند و ز راستی/گرامی شود گژی و کاستی
که هر دو بیت در مصراع دوم اشکال وزنی و بقول معروف سکته دارد.

1400/09/02 21:12
ح الف

چو با تخت، منبر برابر شود / همه نامِ بوبکر و عُمّر شود

ز پیمان بگردند و از راستی / گرامی شود کژّی و کاستی

سکته رفع شد حالا؟!

1395/12/10 01:03
هانی

یه عده از دوستان گفتن که فردوسی از واژه ی عجم تو شعرهاش استفاده نکرده و همینطور جای دیگه ای خوندم که بخاطر همین واژه،این شعر رو جعلی میدونن در حالیکه در پایان شاهنامه شعر معروف "بسی رنج بردم در این سال سی،عجم زنده کردم بدین پارسی"رو داریم

1395/12/15 13:03
پویان

درود خدا بر شما .
دوستانی که میایند و به واسته چیزهایی که خودشان اسم تدین و دین داری بر روی آن میگذارند و در خیال خودشان برای دفاع از اسلام این حرف ها را در مورد تحریف اشعار شاهنامه میگویند ، باید بگویم تنها تاسف در زبان می گنجد و از این که شما هم خود را ایرانی میخوانید شرمسارم .
این اشعار صحت دارند و در نسخ خطی وجود دارند . اما به دلیل مسائلی که امروزه به اسم ارزش های اسلامی از آن یاد می کنند این ممیزی ها و کسر کردن ابیات و اشعار از متون انجام میشد .
ممیزی هایی که در اشعار حافظ ، سهراب ، فروغ و دیگر شعاری بزرگ ایران بارها شاهد بودیم .
دروغ هایی که به دلیل تکرار و استمرار در بیان آنها از سوی بعضی کم کم تبدیل به واقعیت شده و این ابهام به وجود آمده که چه کسی حقیقت را میگوید .

1396/05/24 10:07
دیبا

اصولا هر شعری که در شاهنامه به نحوی خوشایند مسلمونا نباشه میگن جعلیه !!!!

1396/05/10 11:08
آرشاوین

آقا ایمان عزیز این همه تعصب اصلا خوب نیست، کی گفته که پادشاهای هخامنشی ظالم و خونخوار و جنایت کار بودن؟ جالبه که بدونین این کوروشی که شما ظالم میدونینش به غیر از چند نفر تمام علما قبول دارن که همون ذوالقرنینه و همون چند نفر هم با شک و تردید بهش نگاه میکنن. قابل توجه شما اینکه مجلس سنا و عوامی که همین الآن تو آمریکا، انگلیس و خیلی از کشورهای دیگه وجود داره با الگو برداری کامل از سیستم اداری اشکانی ها و ساسانی ها هست. باز قابل توجه شما که اسرائیل صرفا به این دلیل روی شیراز ادعا داره که توی متون تاریخیون کوروش و هخامنشیان ناجی قوم یهود بودن و شاهد این موضوع هم وجود آرامگاه های پیامبرایی مثل حضرت دانیال و جیقوق و ... هست. خواهشا کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران شهید مطهری هم یه مطالعه ای بفرمایید.
شما گفتید که دوستان متعصبانه نظر میدن، حرفتون درسته تا حدودی ولی خود شما هم متعصبانه نظر دادید طوری که کلا ایران قبل از اسلام رو کوبیدید. یادتون باشه که ما قبل از مسلمون بودن ایرانی هستیم و این دو در کنار هم معنی پیدا می کنن.
الآن این نکته یادم افتاد که اون زمانی که اعراب نمیدونستن خونه چیه و اروپایی ها توی غارها داشتن گوشت همو می خوردن ما روی فرش مهستان راه می رفتیم و به شعر سخن می گفتیم. خواهشن نقل قول انیشتین به دکتر حسایب و سفرنامه مارکو پولو و ناصر خوسرو و مادام دیولا فوا به همراه تاریخ کامل ایران و همچنین کتاب های هرودوت رو بخونید

1396/05/17 17:08
J.H

کسایی که رستم فرخزاد رو به دلیل شکست ایرانیان در جنگ قادسیه می دونن و میگن که سرانجام جنگ رو با ستاره شناسی پیشگویی کرده و دست از جنگ کشیده، پیشنهاد می کنم واقعیت شرح این جنگ رو اینجا بخونن
پیوند به وبگاه بیرونی

1396/08/13 03:11
امین

سلام دوستان ازتون خواهش میکنم که ندونسته حرف نزنید و این موضوع رو بیشتر گنگش نکنید در ضمن آقا ایمان ازتون خواهش دارم ابتدا تاریخ ورود اسلام به ایران و کتاب های تاریخی رو بخونید بعد از خودتون حرف در بیارید اولا حمله اعراب به ایران در زمان یزگرد سوم بود که در دوران ساسانیان چه ربطی به سلسله هخامنشیان داره دوما پر افتخار ترین دوران تاریخی مربوط به هخامنشیان بوده و هرگز به دنبال خون و خونریزی نبودن متاسفانه دارید متعصبانه نظر میدید اینو میتونید حتی تو ویکی پدیا هم مطالعه کنید
در مورد عجمم هم باید بگویم یعنی ایرانی و عرب ها از آن به عنوان غیر عرب یاد میکنند آقا اشکان این چه حرف بی سندیه که میگید معنیش میشه گنگ و لال من بهتون توصیه میکنم تو ویکی پدیا عجم رو سرچ کنی مطالب جالبی گیرتون میاد و در ضمن عجم در بینت معروف سعدی به طور واضحی آشکاره
بسی رنج بردم در این سال سی . عجم زنده کردم بدین پارسی
با همه این تفاسیر واقعا سخته که بفهمیم این ابیات از آثار فردوسیه یا نه
امیدوارم از لحن صحبت من ناراحت نشید

1396/08/13 03:11
امین

*هخامنشیان ندارد

1396/09/06 22:12
سپندا

به هر حال هر موضوع و متن تاریخی را از چند جنبه میتوان بررسی کرد جنبه های ادبی ، اعتقادی ،سیاسی،اجتماعی و ... به نظر من هیچکس نباید برای بهره های شخصی و هدفهای سیاسی و عقیدتی تاریخ و ادبیات را دستکاری کند و شاهنامه فارغ از جنبه های سیاسی و عقیدتی اثری پا برجا ومهمترین ستون پایداری زبان و فرهنگ اسطوره‌ای ایران می باشد و هیچ خردمندی باور نمی کند که نویسنده چنین اثری ستایشگر دشمنان آن چیزی باشد که بهانه آفریدن چنین اثری شده است و اما گذشته از اینها پیامد و بازنمود یورش تازیان به ایران را مردم ایران تا همین زمان به دوش می کشند و آنچیز که عیان است چه حاجت به بیان است؟ وفکر نمیکنم که نظر فردوسی بزرگ در این باره بتواند تغییری در این ویرانی بدهد .

1396/09/09 21:12
وحید

سلام
این ابیات چه تو شاهنامه باشه چه نباشه بختمون فقط تیره نشده، خیلی خیلی تیره شده در واقع در آستانه مرگ هستیم

1396/10/29 11:12
علیرضا

ایکاش استادان فرهنگ پارسی با بررسی کارشناسانه و حرفه ای نظر بدهند. متأسفانه این بخش به محلی برای نظرپراکنی های بی اساس و انتقادات فردی تبدیل شده. افسوس.

1397/08/30 05:10
عبدالله

سلام و درود بر شما دوستان اهل ادب و خرد.
هر چند برخی از دوستان کم لطفی میکنند و بعضی به بزرگان شعر و ادب فارسی همچون فردوسی بزرگ بی احترامی میکنن اما باز هم جای شکر باقی است که حداقل در بحث ها اینچنین شرکت میکنند و اثر های گران بهایی هچون شاهنامه رو مطالعه میکنند و امیدوارم که به کتاب ها و اثر های گران بهای فارسی بیشتر توجه بشه و سعی کنیم از این ها درس بگیریم که بتوانیم ایرانمان را بدور از هر گونه کینه توزی و دشمنی با خرد و دانش اباد کنیم، و کلا به این گونه اثار بیشتر اهمیت بدیم به فرزندانمون هم این چنین آثار ری رو معرفی کنیم و کشور رو با تقویت علوم انسنی به اوج شکوه و افتخار برسانیم.
زنده و جاوید ایران

1397/11/26 13:01
کاوه

درود
دوستان عزیزم ، کسی که حتی یک بار شاهنامه رو خوانده باشه متوجه میشه ابیاتی ازین دست اصلا از جنس شاهنامه نیست، هر کسی که به این وزن شعر میگه رو نمیشه به حساب فردوسی گذاشت . چندین تحقیق قدیمی برای شاهنامه انجام شده که در قدیمی ترین نسخ این کتاب موجوده ، لطفا با دست خودمون ارزش گرانبهاترین کتاب جهان رو پایین نیاریم.

1397/12/14 13:03
فرخزاد

والا ما که نه نژاد پرستیم و نه ........
ولی نمیدونم چزا برخی از گروه های اجتماعی اینقدر از استاد بزرگ فردوسی میترسن

1398/02/23 09:04
داریوش

با سلام
اولا شیر شتر هیچ چیز بدی نیست و در اصل شاش شتر هست که نوعی تحقیر محسوب شود
ز شاش شتر خوردن و سوسمار
در صحبت های دوستان چند نکته میتوان برداشت کرد
یک: چرا تا اسم عرب (منظور عرب ایران نیست) میاد اونو سریع با اسلام یکی میکنیم فقط کافی کتب تاریخی رو بخونید تا متوجه بشید چه کشتاری و قل عامی به راه انداختن که هرکدوم از دوستان بخوان میتونم 25 منبع تاریخی رو بدم
دوم: به خاطر اسلام هرگز نباید دروغ گفت یا حقیقت رو پنهان کرد به بهانه دفاع از اسلام کوروش تو تمام ادیان حتی در کتب یونانی اثم مهم و شخصیتی انسانی هست
3 اینکه در شاهنامه از پیامبر یاد کرده دلیل سبک شعری آون دوران هست که میبایست اول خدا و پیداش و پیامبر رو ستایش بکنن فقط مثنوی هست که بدون ستایش شروع مبشود

1398/03/18 22:06
امیر

متاسفانه بعضی افراد تا حالا یه کتاب 30 صفحه ای در مورد تاریخ اسلام و ایران نخوندن پای منبر چهارتا ادم نشستن میان هم اسلامو میکوبن و هم ایران. اولم اینکه حاکمان ایرانی اکثرا بد نبود بعد از خسرو پرویز و بخاطر دخالت بی مورد رهبران دینی ساسانی به این روز افتادن. اسلام هم تا زمان پیامبر میدیدیم که به سرزمینی حمله نمیکردن و در زمان عمر که همین افراد به ظاهر متدین که فحششم میدن شروع به کشور گشایی کرد.
دوما اگر ایرانیان با اغوش باز به اسلام گرویدند چرا تا 100 سال نمیتونستن طبرستان رو بگیرند چرا تا چندین ماه خوزستان به فرماندهی ابولولو مقاومت کرد چرا مسلمان شدن ایرانی ها 200 سال حداقل به طول انجامید اینا واقعیته تا وقتی واقعیتو نبینین در جهالت کاملید و صدتا ادم عاقلم نمیتونن اصلاح کنن. جهالت دشمن خقیقت و علم اموزی و پیشرفته من از دوستان خواهش دارم قبل اینکه ایران حکومتای ایران و اسلام رو بکوبن حداقل 5 الی 6 تا کتاب در مورد هر دو گروه بخونن تازه بعد خوندن 6 تا کتاب میشه تا حدودی نظر داد.

1399/01/07 09:04
ابوالفضل

درود. دوستان.... اگر چه ابیات سانسور شده یا نشده باید متخصصان نظر دهند که باز هم زیاد مورد اطمینان نیست....
ما می آموزیم که بهتر زندگی کنیم.... نژادپرستی همیشه موجب جدایی ملت ها شده.... مگر تو با یک سرخ پوست یا یک مهاجر بیگانه چه تفاوتی داری.....
به نظر ابیات فردوسی در همین حدود بوده است ولی نه چنان نژادپرستانه و نه چنان قانع....
موافقین و مخالفان خود پر بال داده تا عقیده خود به کرسی بنشانند

1399/07/11 02:10
ج اروجی

بیت: "ز شیر شتر خوردن و سوسمار" در شاهنامه بایسنقری وجود دارد و ابدا جعلی نیست.
هرچند در روزگار مدرن امروز بحث در مورد نژاد کار بسیار ناپسند و سفیهانه‌ای است.
اما گروهی از ماله کشان اسلامی که کاری جز دروغ پراکنی ندارند سعی دارند اینگونه القا کنند که این بیت بعدها اضافه شده است.

1402/11/08 13:02
پیک سحری ا

نسخه ی بایسنقری هم که در حکومت تیموریان نوشته شده که قدمتش چهارصد سال نمیشه ... ضمن اینکه خود تیموریان یعنی بایسنقر نوه ی امیر تیمور بود که تمام عمر خود را صرف گسترش و توسعه ی اسلام کردن !!‌

1399/11/22 05:01
کاوه

درود دوستان. تا جایی که من میدونم و در مورد متون و اثار بزرگان چه اشعار و چه موارد دیگه منجمله کتب تاریخی و غیره چیزی که خیلی مشهوده اینه که اجداد ما امانتداران شایسته ای برای حفظ این آثار گرانبها نبودند و در هر دوره ای هر کسی به سهولت هر آنچه به باور خودش و مطابق عقاید سیاسی یا مذهبی و فرقه ایش بوده به این متون اضافه و یا ازشون کم میکرده.بدون اینکه بیم و هراسی از بدنام شدن در تاریخ داشته باشه چرا که اصولا حاکمان و سلاطین خود رو مجاز به هرکاری میدونستن و علمای دین هم بدشون نمیومده خصوصا در مورد آثار کسانی که روی خوشی به دین و نشون نمیدادن و یا نگاهشون با نگاه جزم گرایانه و استبداد رای فقها و شارعین اندکی زاویه ای داشته، با دست بردن در بخشهایی که به زعمشون کفر و یا مغایر باورهای اونها بوده بخوان بهره برداری های مد نظر خودشون رو انجام بدن. این میان ادیبان و فضلا و دانشمندان هم هیچگونه واکنشی نشون نمیدادن و حتی در آثار خود به اختصار هم که شده اشاره ای به انچه که اتفاق میفتاد نمیکردن. یا اگر هم کسانی این کار و انجام دادند خیلی به ندرت و تعدادشون هم بسیار کم بوده. اینست که ما امروزه با اینحجم از تحریف و اضافات و الحاقیات و جعلیات در تک تک آثار بزرگان مواجه هستیم. همین امروز بسیاری از کتب تاریخی خصوصا تاریخ پیش از اسلام یا ممنوع و یا با چنان حجم وسیعی از تحریف مواجه شده که گاه از بیخردی و متعصب بودن و بیسوادی افراد دخیل در این امر خندت میگیره.روایات جعلی در مورد یک واقعه تاریخی چنان گسترده و بی سر و ته و بی پایه و اساس وارد کتب گوناگون شده که تشخیص دروغ از واقعیت مثل دیدن هلال ماه شوال در 28 ماه رمضان شده. خلاصه اینکه نه اسلامیون خیلی بخاطر ابیات حمد و ثنا خوشحال باشن و ابیات دیگه رو نقض کنند و نه دوستان میهندوست از این موارد برعکس خوشحال یا ناراحت بشن. به هر روی با همه تحریفات و جعلیات و خرافاتی که در متون تاریخی و ادبی انجام داده اند یک حقیقت غیر قابل انکار وجود داره که هرگز نمییشه با ماله کشی ای اینچنینی روش سرپوش گذاشت و آن اینکه: ایرانیان دارای تمدنی اصیل و فرهنگی غنی بودند که پیش از هر مردمی به یکتا پرستی و داد و مهر حکومت و زندگی میکردند و به پندار و گفتار و کردار نیک باور و عمل میکردند و دیگر انکه با ظهور اسلام که دین رحمت و مهربانی قرار بود باشد و در 13 سال نخست هم الحق که چنین بود اما به یکباره با هجرت رسول به مدینه و ازدیاد ایمان اورنندگگان خداوند تبارک و تعالا 180 درجه تغییر نظر میده و به هر حال تشخیص میده که تمام بندگان سایر نقاط که آفریده خون و جان و مال و ناموسشون برای برادران صحاری حجاز حلال باید باشه و زمینیان باید بدست این جماعت بدوی به خدایشان ایمان بیاورند، ورق برمیگرده و خلاصه دوستان گردنه بگیر و قطاع الطریق سابق بر ان میشوند که دین خود را به دستور الله! با روی گشاده و سلام و صلوات بر جهانیان فرو .. نه ینی چیزه.. بر جهانیان عرضه کنند که خب اینوسط موارد اندکی خشونت گروهی از نیروهای خودسر به پاره ای از بزرگترین جنایات تاریخ بشریت منجر شد که پا رو حق نزاریم اصلا به هیچوجه خدشه ای به رحمانیت و انسانساز بودن دین مبین اسلام عزیز وارد نمیتونه بکنه.علی الیحاله فعلا که وسوسه جوب شراب و حوریان نارپستان در باغات آسمانی خرد و تعقل از مردمان ربوده و تعصب و جهل دیده حقیقت بین جماعت ایرانی را کور کرده. زر و زور هم که در ید اختیار این فرقه جا خوش کرده. تا تاریخ چگونه از این دوران بر آیندگان روایت کند...

1399/12/26 19:02
آریا

این شعر درستش همینه هیچ جایی سانسور نشده اون ابیات عجیب مثل ز شیر شتر ‌‌‌... و این ها جعلیه

1400/03/17 19:06
علیرضام

من یک نسخه نسبتا قدیمی از شاهنامه دارم که خیلی با این چیزی که توی گنجور نوشته شده فرق داره و  «ز شیر شتر خوردن...» هم توش اومده. میتونید از لینک های زیر تصاویرش رو ملاحظه بفرمایید :

پیوند به وبگاه بیرونی

پیوند به وبگاه بیرونی

پیوند به وبگاه بیرونی

1401/01/07 23:04
آرمان وکیلی صادقی

ز شاش شتر خوردن و سوسمار

تحقیر نیست حقیقت است دوستان عزیز..

1402/11/18 13:02
پیک سحری ا

در کدام شاهکار ادبی جهانی شما نژاد پرستی و توهین به نژاد دیگر را دیدی ؟ 

1402/12/23 13:02
محمد تدینی

همش رای و هم دانش و هم نسب
چراغ عجم آفتاب عرب
کجا شد فریدون و ضحاک و جم 
مهان عرب خسراون عجم

1402/12/23 13:02
محمد تدینی

ادرار شتر (انگلیسی: Camel urine) قرن‌ها در شبه جزیره عربستان برای اهداف دارویی استفاده شده‌است. سازمان جهانی بهداشت توصیه به اجتناب از نوشیدن آن کرده و این عمل را با نشانگان تنفسی خاورمیانه یا همان بیماری کشنده مرس مرتبط دانسته‌است.

1403/08/09 15:11
غلی اصغری

بیت یکی مونده به آخر فکر میکنم چو بر سعد باشه چون اشکال وزنی دارد

1403/09/17 17:12
علی

دوستان فردوسی علاوه بر این که شاعر ملی ماست. شاعری با اندیشه های جهانی است و شاهنامه جز شاهکارهای ادبیات جهان به حساب می آید. 

جای تعجب دارد که دوستان اصرار دارند ابیات ضعیفی که هم از نظر محتوا بی ارزش است و هم از نظر وزن ایراد دارند به فردوسی نسبت دهند.