برگردان به زبان ساده
از ایوان خسرو کنون داستان
بگویم که پیش آمد از راستان
هوش مصنوعی: از ایوان خسرو، داستانی را نقل میکنم که موضوعی راست و واقعی است.
جهان بر کهان و مهان بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
هوش مصنوعی: دنیا بر روی کهنسالان و بزرگواران نمیایستد، پس آدمهای دانا چرا باید غمگین شوند؟
بسی مهتر و کهتر از من گذشت
نخواهم من از خواب بیدار گشت
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد بزرگ و کوچک از کنارت عبور کردهاند، اما من نمیخواهم از خواب بیدار شوم.
همانا که شد سال بر شست و شش
نه نیکو بود مردم پیرکش
هوش مصنوعی: سال شصت و شش به پایان رسید و مردم پیر به خوبی از آن یاد نکردند.
چو این نامور نامه آید به بن
ز من روی کشور شود پر سخن
هوش مصنوعی: وقتی این نامه معروف به دست تو برسد، کشورم پر از سخن و گفتگو خواهد شد.
از آن پس نمیرم که من زندهام
که تخم سخن من پراگندهام
هوش مصنوعی: از آن زمان که من زندهام و حرفهایم را منتشر کردهام، دیگر نمیمیرم.
هر آن کس که دارد هش و رای و دین
پس از مرگ بر من کند آفرین
هوش مصنوعی: هر کسی که دارای خرد، اندیشه و دین است، پس از مرگش به من احترام و ستایش میکند.
کنون از مداین سخن نو کنم
صفتهای ایوان خسرو کنم
هوش مصنوعی: حالا میخواهم درباره مداین صحبت کنم و ویژگیهای کاخ خسرو را توصیف کنم.
چنین گفت روشندل پارسی
که بگذاشت با کام دل چارسی
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که شخصی با دل روشن و ذهنی فارسیزبان، سخن میگوید و تصمیم گرفته است که با رضایت و خوشحالی از زندگی و آرزوهایش بیخیال شود.
که خسرو فرستاد کسها به روم
به هند و به چین و به آباد بوم
هوش مصنوعی: خسرو افرادی را به سرزمینهای دور همچون روم، هند، چین و مکانهای دیگر فرستاد تا پیامها و مأموریتهایش را اجرا کنند.
برفتند کاری گران سه هزار
ز هر کشوری آنک بد نامدار
هوش مصنوعی: از هر کشوری سه هزار نفر با نام و آوازهای بد به سفر رفتند و این کار بزرگی بود که انجام دادند.
از ایشان هر آن کس که استاد بود
ز خشت و ز گچ بر دلش یاد بود
هوش مصنوعی: هر کسی که در میان آنها استاد و خبره بود، حتی از مصالحی چون خشت و گچ هم چیزی یاد میگرفت و در دلش حک میکرد.
چو صد مرد بیرون شد از رومیان
ز ایران و اهواز وز هر میان
هوش مصنوعی: زمانی که صد مرد از شهرهای رومیان به سوی ایران و اهواز و دیگر مناطق بیرون آمدند.
از ایشان دلاور گزیدند سی
از آن سی دو رومی و دو پارسی
هوش مصنوعی: از میان آنها سی دلاور را انتخاب کردند که از این سی نفر، دو نفر رومی و دو نفر پارسی بودند.
بر خسرو آمد جهاندیده مرد
بر او کار و زخم بنا یاد کرد
هوش مصنوعی: مردی با تجربه و آگاه به دنیا، به خسرو نزدیک شد و او را به یاد کارها و زخمهایی که بر او رفته بود، انداخت.
گرانمایه رومی که بد هندسی
به گفتار بگذشت از پارسی
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی به یک شخصیت رومی اشاره میکند که با کلامی خوش و زیبا از زبان فارسی عبور کرده است، اما به گونهای که نشاندهنده ارزش و کمنظیری او باشد. به نوعی به تقابل فرهنگهای مختلف و تأثیر زبانهای گوناگون بر یکدیگر نیز اشاره دارد.
بدو گفت شاه این ز من در پذیر
سخن هرچ گویم ز من یاد گیر
هوش مصنوعی: شاه به او گفت: این سخنان را از من بپذیر و هر آنچه میگویم، به خاطر بسپار.
یکی جای خواهم که فرزند من
همان تا دو صدسال پیوند من
هوش مصنوعی: من جایی میخواهم که فرزندم نیز همانند من، تا دوصد سال به این پیوند و ارتباط ادامه دهد.
نشیند بدو در نگردد خراب
ز باران و از برف و از آفتاب
هوش مصنوعی: هیچ چیز در کنار او خراب نمیشود، حتی با باران، برف یا آفتاب.
مهندس پذیرفت ایوان شاه
بدو گفت من دارم این دستگاه
هوش مصنوعی: معمار قبول کرد که به درگاه شاه برود و به او گفت که من این سازه را دارم.
فرو برد بنیاد ده شاه رش
همان شاه رش پنج کرده برش
هوش مصنوعی: پایه و اساس این شاه را به زمین زدهاند، اما همان شاه، در برابر این چالش پنج برابر بر او غلبه کرده است.
ز سنگ و ز گچ بود بنیاد کار
چنین باید آن کو دهد داد کار
هوش مصنوعی: این بیت به معناي آن است که ساختار و پایهی هر کاری از مصالح اولیهای همچون سنگ و گچ تشکیل شده، و بنابراین برای اینکه کار به درستی انجام شود، باید کسی که مسئولیت آن را دارد، عدالت و درستی را رعایت کند.
چو دیوار ایوانش آمد به جای
بیامد به پیش جهانکدخدای
هوش مصنوعی: وقتی دیوار ایوانش جای خود را پیدا کرد، او به سوی جهانکدخدای رفت.
که گر شاه بیند یکی کاردان
گذشته برو سال و بسیاردان
هوش مصنوعی: اگر پادشاه شخصی باهوش و کاردان را ببیند، او را به گذشته میفرستد تا از تجربه و دانشش بهرهمند شود.
فرستد تنی صد بدین بارگاه
پسندیده با موبد نیکخواه
هوش مصنوعی: یک نفر با جسم نیکو و پسندیده به این کاخ میفرستد که با موبد خوبخواه ملاقات کند.
بدو داد زان گونه مردم که خواست
برفتند و دیدند دیوار راست
هوش مصنوعی: آن فرد به آن شکل به مردم گفت که بروند و آنها نیز دیوار را به درستی دیدند.
بریشم بیاورد تا انجمن
بتابند باریک تابی رسن
هوش مصنوعی: با رشتههای نازکی که به هم بافته شدهاند، حالتی زیبا و جذاب ایجاد کن تا دیگران را به تماشا دعوت کند.
ز بالای آن تابداده رسن
به پیموده در پیش آن انجمن
هوش مصنوعی: از بالای آن، ریسمانی تابیده شده که در برابر آن جمع قرار دارد.
رسن سوی گنج شهنشاه برد
ابا مهر گنجور او را سپرد
هوش مصنوعی: یک طناب به سمت گنج پادشاه فرستاده شد و با محبت، گنج دار آن را به او سپرد.
وزان پس بیامد به ایوان شاه
که دیوار ایوان برآمد به ماه
هوش مصنوعی: سپس به ایوان شاه آمد و دید که دیوار ایوان به زیبایی و درخشش ماه بلکه بالاتر رفته است.
چو فرمان دهد خسرو زود یاب
نگیرم برین کار کردن شتاب
هوش مصنوعی: وقتی پادشاه فرمان بدهد، در این کار عجله نمیکنم و به سرعت عمل نمیکنم.
چهل روز تا کار بنشیندم
ز کاری گران شاه بگزیندم
هوش مصنوعی: چهل روز منتظر میمانم تا کارها به آرامش برسند و سپس از میان آنها، کار مهمی را انتخاب میکنم.
چو هنگامهٔ زخم ایوان بود
بلندی ایوان چو کیوان بود
هوش مصنوعی: زمانی که ایوان زخمی و در حال آشفتگی است، ارتفاع و شکوه آن مانند کیوان (زحل) به چشم میآید.
بدان زخم خشمت نباید نمود
مرا نیز رنجی نباید فزود
هوش مصنوعی: خشم و ناراحتی تو نباید بر من تاثیر بگذارد، و من هم نباید به درد و رنج تو افزوده شوم.
بدو گفت خسرو که چندین زمان
چرا خواهی از من تو ای بدگمان
هوش مصنوعی: خسرو به او گفت: چرا اینقدر مدت طولانی به من بدگمان هستی؟
نباید که داری ازین دست باز
به آزرم بودن بیامد نیاز
هوش مصنوعی: نباید زودتر از آنچه که لازم است، به دیگران نیازمند و خجالتزده باشی.
بفرمود تا سی هزارش درم
بدادند تا او نباشد دژم
هوش مصنوعی: فرمان دادند تا سی هزار درهم به او بدهند تا دیگر ناراحت و غمگین نشود.
بدانست کاریگر راستگوی
که عیب آورد مرد دانا بهروی
هوش مصنوعی: کارگر راستگو میداند که عیبجویی، از سوی فرد دانا، بهمنزلهی انتقاد سازندهای است که باید به آن توجه کرد.
که گیرد بران زخم ایوان شتاب
اگر بشکند کم کند نان و آب
هوش مصنوعی: اگر کسی به زودی زخم ایوان را ترمیم کند، شاید به اندازه کافی نان و آب برای رفع نیازش نداشته باشد.
شب آمد بشد کارگر ناپدید
چنان شد کزان پس کس او را ندید
هوش مصنوعی: شب فرا رسید و کارگر ناپدید شد، به گونهای که بعد از آن هیچکس او را ندید.
چو بشنید خسرو که فرعان گریخت
به گوینده بر خشم فرعان بریخت
هوش مصنوعی: وقتی خسرو متوجه شد که فرعان فرار کرده، بر گوینده خشمگین شد و خشمش را بر سر او ریخت.
چنین گفت کان را که دانش نبود
چرا پیش ما در فزونی نمود
هوش مصنوعی: او گفت، اگر کسی دانش ندارد، چرا در پیش ما خود را برتر از دیگران نشان میدهد؟
بفرمود تا کار او بنگرند
همه رومیان را به زندان برند
هوش مصنوعی: فرمان داد تا بررسی کنند کار او را و همه رومیها را به زندان ببرند.
دگر گفت کاری گران آورید
گچ و خشت و سنگ گران آورید
هوش مصنوعی: او در ادامه گفت که باید مصالح سنگین و گرانبهایی مانند گچ، خشت و سنگ را بیاورید.
بجستند هرکس که دیوار دید
ز بوم و بر شاه شد ناپدید
هوش مصنوعی: هر کسی که دیوار را دید، از سرزمین و خانهاش فاصله گرفت و ناپدید شد.
به بیچارگی دست ازان بازداشت
همی گوش و دل سوی اهواز داشت
هوش مصنوعی: او در اوج بیچارگی و سختی، از خواستههای خود صرفنظر کرد و تمام توجه و احساسش را به اهواز معطوف کرد.
کزان شهر کاری گر آید کسی
نماند چنان کار بی بر بسی
هوش مصنوعی: هرگاه از شهری کسی به کار و فعالیتی بپردازد، هیچکس در آن شهر نخواهد ماند که به آن کار بیتوجه باشد و بسیاری از افراد درگیر آن خواهند شد.
همیجست استاد آن تا سه سال
ندیدند کاریگری بیهمال
هوش مصنوعی: استاد بهدنبال کسی میگشت که در طول سه سال هیچ کارگری را بدون استاد و مربی نبیند.
بسی یاد کردند زان کارجوی
به سال چهارم پدید آمد اوی
هوش مصنوعی: بسیاری به یاد آن تلاشگر افتادند که در سال چهارم او ظهور کرد.
یکی مرد بیدار با فرهی
به خسرو رسانید زو آگهی
هوش مصنوعی: یک مرد دانا و هشیار خبری را به پادشاه رساند.
هم آنگاه رومی بیامد چو گرد
بدو گفت شاهای گنهکار مرد
هوش مصنوعی: در آن لحظه که رومی به نزد او آمد، مانند گرد و غبار، به او گفت: «ای مرد گناهکار، شاه!».
بگو تا چه بود اندرین پوزشت
چه گفتی که پیش آمد آموزشت
هوش مصنوعی: بگو که در این حال چه چیزی گفتی که باعث شد به یادگیری و آموختن تو بستگی پیدا کند.
چنین گفت رومی که گر شهریار
فرستد مرا با یکی استوار
هوش مصنوعی: رومی گفت اگر پادشاه مرا بفرستد با یک فرد محکم و ثابت قدم، من آمادهام.
بگویم بدان کاردان پوزشم
به پوزش بجا آید افروزشم
هوش مصنوعی: به این شخص با تجربه بگویم که به خاطر اشتباهم از او عذرخواهی میکنم، زیرا این عذرخواهی در جای خود مناسب و شایسته است.
فرستاد و رفتند ز ایوان شاه
گران مایه استاد با نیک خواه
هوش مصنوعی: فرستاده و همراهانش از قصر شاه که دارای ارزش و مقام بالا است، با استاد و نیکوکار رفتند.
همیبرد دانای رومی رسن
همان مرد را نیز با خویشتن
هوش مصنوعی: دانای رومی در حال بردن یک مرد است و او را با خود میبرد.
بپیمود بالای کار و برش
کم آمد ز کار از رسن هفت رش
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی در تلاشهای خود به مرحلهای از پیشرفت و موفقیت رسیده اما به خاطر محدودیتهای موجود، نتوانسته به تمامی اهداف و آرزوهای خود برسد. تواناییهایش به اندازه کافی برای غلبه بر تمام موانع کافی نبوده است.
رسن باز بردند نزدیک شاه
بگفت آنک با او بیامد به راه
هوش مصنوعی: تار و پود را به نزد شاه بردند و گفتند که این شخص نیز در مسیر با او آمده است.
چنین گفت رومی که ار زخم کار
برآوردَمی بر سر ای شهریار
هوش مصنوعی: رومی در اینجا میگوید که اگر کارها به خوبی پیش نرود و زخمهایی ایجاد شود، باید برای بیان این مشکلات یا نواقص، اقدام کرد و این موارد را به شهریار (رهبر یا فرمانروا) گزارش داد.
نه دیوار ماندی نه طاق ونه کار
نه من ماندمی بر در شهریار
هوش مصنوعی: دیگر نه دیواری باقی مانده، نه سقفی، نه کاری برای انجام دادن. من نیز نمیتوانم انتظار بکشید و در کنار شهریار بمانم.
بدانست خسرو که او راست گفت
کسی راستی را نیارد نهفت
هوش مصنوعی: خسرو فهمید که او حقیقت را گفته است، زیرا کسی نمیتواند حقیقت را پنهان کند.
رها کرد هر کو به زندان بدند
بداندیش گر بیگزندان بدند
هوش مصنوعی: هر کسی که در زندان بدی باشد، باید از آن رها شود؛ زیرا کسی که با افکار منفی زندگی میکند، سزاوار رهایی است.
مر او را یکی بدره دینار داد
به زندانیان چیز بسیار داد
هوش مصنوعی: او به زندانیان مبلغی از دینار داد و چیزهای زیادی دیگر نیز بخشید.
بران کار شد روزگار دراز
به کردار آن شاه را بد نیاز
هوش مصنوعی: زمان طولانی بر اقداماتی که انجام شد، به مانند وضعیت آن شاه بدبخت است.
چوشد هفت سال آمد ایوان بجای
پسندیدهٔ خسرو پاکرای
هوش مصنوعی: پس از هفت سال، ایوان به جای دلخواه و مورد پسند شاه خوبنظر ساخته شد.
مر او را بسی آب داد و زمین
درم داد و دینار و کرد آفرین
هوش مصنوعی: او (خدا) به او زیاد آب داد و زمین و پول (دینار) به او بخشید و آفرین بر او گفت.
همیکرد هرکس به ایوان نگاه
به نوروز رفتی بدان جایگاه
هوش مصنوعی: هرکس به ایوان نگاه میکرد، متوجه میشد که در روز نوروز به آن مکان رفتهای.
کس اندر جهان زخم چونین ندید
نه از کاردانان پیشین شنید
هوش مصنوعی: هیچکس در جهان زخمی مانند این ندیده و نه از حکما و دانشمندان گذشته چیزی دربارهاش شنیده است.
یکی حلقه زرین بدی ریخته
ازان چرخ کار اندر آویخته
هوش مصنوعی: یک حلقهی طلا به زیبایی از آسمان پایین آمده و در کار دنیا آویخته شده است.
فروهشته زو سرخ زنجیر زر
به هر مهرهای در نشانده گهر
هوش مصنوعی: نقرهای سرخ رنگ از زنجیری طلایی به دقت روی هر نگین قرار داده شده است.
چو رفتی شهنشاه بر تخت عاج
بیاویختندی ز زنجیر تاج
هوش مصنوعی: زمانی که شاه بر جایگاه خود نشسته است، تاجی از زنجیر به او آویخته شده است.
به نوروز چون برنشستی به تخت
به نزدیک او موبد نیک بخت
هوش مصنوعی: وقتی که در روز نوروز بر جایگاه سلطنت نشستی، به نزد تو موبدی خوششانس و نیکو خواهد آمد.
فروتر ز موبد مهان را بدی
بزرگان و روزی دهان را بدی
هوش مصنوعی: بزرگتر از موبدان، بزرگان و نیکان در حق خودشان بدی را نمیپذیرند و روزیخواران هم از بدیها دوری میکنند.
به زیر مهان جای بازاریان
بیاراستندی همه کاریان
هوش مصنوعی: زیر سایه مهان، بازار و محل فعالیت بازرگانان را بزک کرده و آراستهاند.
فرومایهتر جای درویش بود
کجا خوردش از کوشش خویش بود
هوش مصنوعی: جای درویش در مکان فرومایگان است، جایی که او به دستاوردی از تلاش خود دست یافته باشد.
فروتر بریده بسی دست و پای
بسی کشته افگنده در زیرجای
هوش مصنوعی: در زیر جایگاه، بسیاری از دست و پاها بریده شده و تلفات زیادی وجود دارد.
ز ایوان ازان پس خروش آمدی
کز آوازها دل به جوش آمدی
هوش مصنوعی: پس از آنکه صدای دلنشینی از ایوان به گوش رسید، احساسی در دلها برانگیخته شد و شور و نشاطی در دلها ایجاد شد.
که ای زیردستان شاه جهان
مباشید تیره دل و بدگمان
هوش مصنوعی: ای کسانی که در زیر سلطنت شاه جهان هستید، دلهایتان را تیره و بدگمان نکنید.
هر آنکس که او سوی بالا نگاه
کند گردد اندیشه او تباه
هوش مصنوعی: هر کسی که به سوی آسمان نگاه کند و به افکار دور از واقعیت مشغول شود، ذهنش دچار نابسامانی و بینظمی میشود.
ز تخت کیان دورتر بنگرید
هر آنکس که کهتر بود بشمرید
هوش مصنوعی: هر کسی که مقام و رتبهاش پایینتر است، باید از دور به تخت شاهی نگاه کند و به جای حسادت، بر قابلیتها و ویژگیهای خود تمرکز کند.
وزان پس تن کشتگان را به راه
کزان بگذری کرد باید نگاه
هوش مصنوعی: سپس باید توجه کنی به اجساد کسانی که در این مسیر افتادهاند، چرا که از آنجا عبور خواهی کرد.
وزان پس گنهگار و گر بیگناه
نماندی کسی نیز دربند شاه
هوش مصنوعی: اگر بعد از آن، نه گناهکاری باقی بماند و نه بیگناهی، هیچکس در بند سلطنت و قدرت نمیماند.
به ارزانیان جامهها داد نیز
ز دیبا و دینار و هرگونه چیز
هوش مصنوعی: او لباسها را با قیمت مناسب در اختیار مردم قرار داد، چه از پارچههای با ارزش و گرانبها و چه از زینتآلات و اشیای مختلف.
هرآنکس که درویش بودی به شهر
که او را نبودی ز نوروز بهر
هوش مصنوعی: هر کسی که درویش (فقر و تهیدستی) داشته باشد، در شهر نوروز را برای او معنا نخواهد داشت و او از آن بیبهره است.
به درگاه ایوانش بنشاندند
درمهای گنجی بر افشاندند
هوش مصنوعی: در جلوی ایوان او، سکههای گرانبهایی را پراکنده کردند.
پر از بیم بودی گنهکار از وی
شده مردم خفته بیدار از وی
هوش مصنوعی: گنهکار از ترس عواقب کارش همیشه نگران بود و اکنون که به حقیقت رسیده، آنچه باعث خواب آلودگی مردم شده بود، حالا بیدارشان کرده است.
منادیگری دیگر اندر سرای
برفتی گه بازگشتن به جای
هوش مصنوعی: خبرنگاری دیگر به خانهات رفته و اکنون در حال بازگشت به مکان قبلیاش است.
که ای نامور پر هنر سرکشان
ز بیشی چه جویید چندین نشان
هوش مصنوعی: ای معروف و با talent، سرکشها از زیادتی (قدرت و توانایی) چه چیزی را میجویند که این همه نشانه و آثار (قدرت آنها) را به نمایش میگذارند؟
به کار اندر اندیشه باید نخست
بدان تا شود ایمن و تن درست
هوش مصنوعی: برای اینکه در کارها درست عمل کنی و از مشکلات به دور باشی، ابتدا باید به آنچه که فکر میکنی توجه کنی و به آن سامان دهی.
سگالید هر کار و زان پس کنید
دل مردم کم سخن مشکنید
هوش مصنوعی: اگر کارهایی انجام دهید که باعث ناراحتی دیگران شود، بعد از آن باید سعی کنید که در برخورد با آنها مهربان باشید و کمتر صحبت کنید تا دلشان نشکند.
بر انداخت باید پس آنگه برید
سخنهای داننده باید شنید
هوش مصنوعی: باید حرفهایی را که لازم نیست، کنار بگذاریم و سپس به سخنان افراد آگاه و دانا گوش کنیم.
ببینید تا از شما ریز کیست
که بر جان بدبخت باید گریست
هوش مصنوعی: نگاهی به اطراف بیندازید و ببینید که چه کسی در میان شما در رنج و سختی است؛ کسی که باید به خاطر او احساس درد و اندوه کرد.
هرآنکس که او راه دارد نگاه
بخسپد برین گاه ایمن ز شاه
هوش مصنوعی: هر کسی که در راه رستگاری قدم بردارد و نیکوکار باشد، میتواند به این مکان امن و آرام روحی دست یابد و از ظلم و ستم شاه در امان باشد.
دگر هرک یازد به چیز کسان
بود چشم ما سوی آنکس رسان
هوش مصنوعی: اگر کسی به چیزی یا موضوعی دیگر نگاه کند، چشم ما به سوی آن شخص معطوف میشود.