بخش ۶۲
چو بر پادشاهیش شد پنجسال
به گیتی نبودش سراسر همال
ششم سال زان دخت قیصر چو ماه
یکی پورش آمد همانند شاه
نبود آن زمان رسم بانگ نماز
به گوش چنان پروریده بناز
یکی نام گفتی مر او را پدر
نهانی دگر آشکارا دگر
نهانی به گفتی بگوش اندرون
همیخواندی آشکارا برون
بگوش اندرون خواند خسرو قباد
همیگفت شیر وی فرخ نژاد
چو شب کودک آمد گذشته سه پاس
بیامد بر خسرو اخترشناس
از اخترشناسان بپرسید شاه
که هرکس که دارند اختر نگاه
بدیدی که فرجام این کار چیست
ز زیچ اختر این جهاندار چیست
چنین داد پاسخ ستاره شمر
که بر چرخ گردان نیابی گذر
ازین کودک آشوب گیرد زمین
نخواند سپاهت برو آفرین
هم از راه یزدان بگردد به نیز
ازین بیشتر چون سراییم چیز
دل شاه غمگین شد از کارشان
وزان ناسزاوار گفتارشان
چنین گفت با مرد داننده شاه
که نیکو کنید اندر اختر نگاه
نگر تا نگردد زبانتان برین
به پیش بزرگان ایران زمین
همیداشت آن اختران را نگاه
نهاده بران بسته بر مهر شاه
پر اندیشه بد زان سخن شهریار
بران هفته کس را ندادند بار
ز نخچیر و از می به یکسو کشید
بدان چندگه روی کس را ندید
همه مهتران سوی موبد شدند
ز هر گونهای داستانها زدند
بدان تا چه بد نامور شاه را
که بربست بر کهتران راه را
چو بشنید موبد بشد نزد شاه
بدو داد یکسر پیام سپاه
چنین داد پاسخ ورا شهریار
که من تنگ دل گشتم از روزگار
ز گفتار این مرد اخترشناس
ز گردون گردان شدم ناسپاس
به گنجور گفت آن یکی پرنیان
بیاور یکی رقعه اندر میان
بیاورد گنجور و موبد بدید
دلش تنگ شد خامشی برگزید
ازان پس بدو گفت یزدان بس است
کجا برتر از دانش هر کس است
گر ایدون که ناچار گردان سپهر
دگرگون نماید به جوینده چهر
به تیمار کی باز گردد ز بد
چنین گفته از دانشی کی سزد
جز از شادمانیت هرگز مباد
ز گفتار ایشان مکن هیچ یاد
ز موبد چو بشنید خسرو سخن
بخندید و کاری نو افگند بن
دبیر پسندیده را خواند پیش
سخن گفت با او ز اندازه بیش
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو بر پادشاهیش شد پنجسال
به گیتی نبودش سراسر همال
هوش مصنوعی: زمانی که پنج سال از سلطنتش گذشت، در دنیا هیچ همتایی برای او نبود.
ششم سال زان دخت قیصر چو ماه
یکی پورش آمد همانند شاه
هوش مصنوعی: در ششمین سال، از دختر قیصر، پسری به دنیا آمد که مانند شاه میدرخشید.
نبود آن زمان رسم بانگ نماز
به گوش چنان پروریده بناز
هوش مصنوعی: در آن زمان، شنیدن صدای اذان و دعوت به نماز رایج نبود، به گونهای که آن پرورشیافتگان دلشاد و مغرور نمیدانستند چه چیزی را از دست میدهند.
یکی نام گفتی مر او را پدر
نهانی دگر آشکارا دگر
هوش مصنوعی: یکی از افراد را با نامش شناختی و او را پدر خود معرفی کردی، در حالی که هویت دیگری از او وجود دارد که پنهان است و همچنین هویت دیگری که به وضوح قابل شناسایی است.
نهانی به گفتی بگوش اندرون
همیخواندی آشکارا برون
هوش مصنوعی: تو در دل خود، چیزی را به آرامی میگویی و در عین حال، به طور روشن و واضح در بیرون از خود فریاد میزنی.
بگوش اندرون خواند خسرو قباد
همیگفت شیر وی فرخ نژاد
هوش مصنوعی: خسرو قباد در درون گوشش آواز میخواند و میگفت شیر، که فرخ نژاد است.
چو شب کودک آمد گذشته سه پاس
بیامد بر خسرو اخترشناس
هوش مصنوعی: شب هنگام، کودک به دنیا آمده و سه ساعتی گذشت، سپس بر خسرو، ستارهشناس، وارد شد.
از اخترشناسان بپرسید شاه
که هرکس که دارند اختر نگاه
هوش مصنوعی: از دانشمندان ستارهشناسی بپرسید که هر کس ستارهای را در نظر دارد، با دقت و تأمل به آن نگاه کند.
بدیدی که فرجام این کار چیست
ز زیچ اختر این جهاندار چیست
هوش مصنوعی: آیا دیدی که پایان این کار چگونه خواهد بود و ستارههای سرنوشت این جهاندار چه میگویند؟
چنین داد پاسخ ستاره شمر
که بر چرخ گردان نیابی گذر
هوش مصنوعی: ستاره شمر در پاسخ گفت که در این آسمان چرخان، نتوانی یافتن راهی برای عبور.
ازین کودک آشوب گیرد زمین
نخواند سپاهت برو آفرین
هوش مصنوعی: این کودکی که میگویی باعث آشوب و درگیری میشود، به زمین و طبیعت آسیب میزند و نیازی به رعایت سپاه تو ندارد. پس، بر تو نیکی نمیکند.
هم از راه یزدان بگردد به نیز
ازین بیشتر چون سراییم چیز
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به این که انسان با راه یزدان و هدایت الهی، میتواند به درک و بهرهمندی بیشتری از زندگی برسد. همچنین بیان میکند که همه چیز در این دنیا به نوعی به سرای دیگر و حقیقتی عمیقتر مرتبط است. در واقع، حرکت در مسیر الهی میتواند انسان را به موهبتهای بیشتری رهنمون سازد.
دل شاه غمگین شد از کارشان
وزان ناسزاوار گفتارشان
هوش مصنوعی: دل پادشاه به خاطر رفتار و سخنان ناپسندشان ناراحت شد.
چنین گفت با مرد داننده شاه
که نیکو کنید اندر اختر نگاه
هوش مصنوعی: شاه به مرد دانا گفت: بر شماست که در مورد ستارهها و آینده به خوبی عمل کنید و دقت لازم را به خرج دهید.
نگر تا نگردد زبانتان برین
به پیش بزرگان ایران زمین
هوش مصنوعی: مواظب باشید که زبانتان در حضور بزرگترهای ایران زمین به این حالت نیفتد.
همیداشت آن اختران را نگاه
نهاده بران بسته بر مهر شاه
هوش مصنوعی: او همواره به ستارهها نگاهی با دقت و محبت داشت، همانطور که بر برکت و قدرت پادشاهی تأکید میشود.
پر اندیشه بد زان سخن شهریار
بران هفته کس را ندادند بار
هوش مصنوعی: از سخنان عمیق و پرمعنی شهریار، هیچ کس را در آن هفته به بار و کار نرساندند.
ز نخچیر و از می به یکسو کشید
بدان چندگه روی کس را ندید
هوش مصنوعی: از شکار و می، به یکی سو رفت و در آن مدت، هیچکس را ندید.
همه مهتران سوی موبد شدند
ز هر گونهای داستانها زدند
هوش مصنوعی: همه سران و بزرگان به سمت موبد رفتند و هر کدام داستانهایی را بیان کردند.
بدان تا چه بد نامور شاه را
که بربست بر کهتران راه را
هوش مصنوعی: بدان که چه اندازه نامآور است شاه، که راه را بر افراد کمسر و سامان بسته است.
چو بشنید موبد بشد نزد شاه
بدو داد یکسر پیام سپاه
هوش مصنوعی: چندما موبد پیام را شنید، به سرعت به نزد شاه رفت و تمام اطلاعات را درباره سپاه به او منتقل کرد.
چنین داد پاسخ ورا شهریار
که من تنگ دل گشتم از روزگار
هوش مصنوعی: پادشاه به او گفت: من به خاطر دشواریهای زندگی، دلم تنگ و گرفته شده است.
ز گفتار این مرد اخترشناس
ز گردون گردان شدم ناسپاس
هوش مصنوعی: به خاطر سخنان این مرد ستارهشناس، نسبت به آسمان و گردونهاش بیاحساس و ناسپاس شدم.
به گنجور گفت آن یکی پرنیان
بیاور یکی رقعه اندر میان
هوش مصنوعی: شخصی به گنجور گفت که یک پارچه نرم و زیبا بیاور و یکی نوشته را هم در میان آن قرار بده.
بیاورد گنجور و موبد بدید
دلش تنگ شد خامشی برگزید
هوش مصنوعی: او گنجی را به دست آورد و موبد را دید. دلش پر از احساسات شد و تصمیم گرفت سکوت کند.
ازان پس بدو گفت یزدان بس است
کجا برتر از دانش هر کس است
هوش مصنوعی: بعد از آن، یزدان به او گفت: «کافی است، زیرا که دانش هر کس از همه چیز برتر است.»
گر ایدون که ناچار گردان سپهر
دگرگون نماید به جوینده چهر
هوش مصنوعی: اگر چنین باشد که تقدیر ناچار وضعیت آسمان را تغییر دهد، چهره جستجوگر را نیز دگرگون خواهد کرد.
به تیمار کی باز گردد ز بد
چنین گفته از دانشی کی سزد
هوش مصنوعی: چه اندازه ناپسند است که کسی تحت بدی و آسیب قرار گیرد و باز به دنبال کمک و درمان برود، در حالی که چنین سخنی از دانش چگونه میتواند درست باشد؟
جز از شادمانیت هرگز مباد
ز گفتار ایشان مکن هیچ یاد
هوش مصنوعی: فقط از شادی تو، هیچ چیزی نباید جز به خاطر خوشحالیات به یاد داشته باشی و از گفتار دیگران هیچ یاد نکن.
ز موبد چو بشنید خسرو سخن
بخندید و کاری نو افگند بن
هوش مصنوعی: هنگامی که خسرو سخن موبد را شنید، خندید و تصمیم به انجام کار تازهای گرفت.
دبیر پسندیده را خواند پیش
سخن گفت با او ز اندازه بیش
هوش مصنوعی: دبیر خوش اخلاق را به نزد خود فراخواند و با او صحبت کرد، اما از حد و حدود خود فراتر نرفت.