گنجور

بخش ۶۰

چنین تا بیامد مه فرودین
بیاراست گلبرگ روی زمین
جهان از نم ابر پر ژاله شد
همه کوه وهامون پراز لاله شد
بزرگان به بازی به باغ آمدند
همه میش و آهو به راغ آمدند
چو خسرو گشاده در باغ دید
همه چشمهٔ باغ پر ماغ دید
بفرمود تا دردمیدند بوق
بیاورد پس جامهای خلوق
نشستند بر سبزه می خواستند
به شادی زبان را بیاراستند
بیاورد پس گردیه گربکی
که پیدا نبد گربه از کودکی
بر اسپی نشانده ستامی بزر
به زر اندرون چند گونه گهر
فروهشته از گوش او گوشوار
به ناخن بر از لاله کرده نگار
بدیده چوقار و به رخ چون بهار
چو می‌خواره بد چشم او پر خمار
همی‌تاخت چون کودکی گرد باغ
فروهشته از باره زرین جناغ
لب شاه ایران پر از خنده شد
همه کهتران خنده را بنده شد
ابا گردیه گفت کز آرزوی
چه باید بگو ای زن خوب روی
زن چاره گر برد پیشش نماز
بدو گفت کای شاه گردن فراز
بمن بخش ری را خرد یاد کن
دل غمگنان از غم آزاد کن
ز ری مردک شوم رابازخوان
ورا مرد بد کیش و بد ساز دان
همی گربه از خانه بیرون کند
دگر ناودان یک به یک بشکند
بخندید خسرو ز گفتار زن
بدو گفت کای ماه لشکرشکن
ز ری باز خوان آن بد اندیش را
چو آهرمن آن مرد بد کیش را
فرستاد کس زشت رخ رابخواند
همان خشم بهرام با او براند
بکشتند او را به زاری و درد
کجا بد بد اندیش و بیکار مرد
هممی هر زمانش فزون بود بخت
ازان تاجور خسروانی درخت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین تا بیامد مه فرودین
بیاراست گلبرگ روی زمین
هوش مصنوعی: زمانی که ماه فروردین فرا می‌رسد، زمین با شکوفه‌های زیبای گل پوشیده می‌شود.
جهان از نم ابر پر ژاله شد
همه کوه وهامون پراز لاله شد
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر بارش باران پر از قطرات شبنمی شد و همه کوه‌ها و دشت‌ها پر از گل‌های لاله گردیدند.
بزرگان به بازی به باغ آمدند
همه میش و آهو به راغ آمدند
هوش مصنوعی: بزرگان به تفریح و بازی به باغ آمدند و همه میش‌ها و آهوها هم به دشت آمده‌اند.
چو خسرو گشاده در باغ دید
همه چشمهٔ باغ پر ماغ دید
هوش مصنوعی: وقتی خسرو در باغ را باز کرد، تمام چشمه‌های باغ را پر از ماه مشاهده کرد.
بفرمود تا دردمیدند بوق
بیاورد پس جامهای خلوق
هوش مصنوعی: فرمان داد که بوقی بیاورند و سپس جام‌های پر از نوشیدنی‌های خوش‌گوار را بیاورند.
نشستند بر سبزه می خواستند
به شادی زبان را بیاراستند
هوش مصنوعی: آن‌ها بر روی سبزه نشسته بودند و قصد داشتند به مناسبت شادی صحبت‌هایی زیبا و دلنشین بزنند.
بیاورد پس گردیه گربکی
که پیدا نبد گربه از کودکی
هوش مصنوعی: گردیه، گربه‌ای را به همراه آورد که از بچگی وجودش پنهان بود و کسی او را نمی‌شناخت.
بر اسپی نشانده ستامی بزر
به زر اندرون چند گونه گهر
هوش مصنوعی: بر اسبی که زین شده، شاهی نشسته است که درونش چندین نوع جواهر وجود دارد.
فروهشته از گوش او گوشوار
به ناخن بر از لاله کرده نگار
هوش مصنوعی: گوشواره‌ای که از گوش او آویزان است، با ناخن از روی گل لاله به زیبایی آراسته شده است.
بدیده چوقار و به رخ چون بهار
چو می‌خواره بد چشم او پر خمار
هوش مصنوعی: چشمانش مانند چشمان مشکی و روشن است و چهره‌اش مانند بهار زیبایی دارد. مثل کسی که زیر تأثیر شراب قرار گرفته و چشمانش پر از خواب و سنگینی است.
همی‌تاخت چون کودکی گرد باغ
فروهشته از باره زرین جناغ
هوش مصنوعی: او همچون کودکی که در باغی بازی می‌کند، با شور و شوق به جلو می‌شتابد و از سر شوق و شادی، طناب زرین را به دور خود می‌پیچد.
لب شاه ایران پر از خنده شد
همه کهتران خنده را بنده شد
هوش مصنوعی: لبخند بر لبان شاه ایران نشسته و همه‌ی جوانان و خدمتگزاران در مقابل او به شادی و خنده مشغول شدند.
ابا گردیه گفت کز آرزوی
چه باید بگو ای زن خوب روی
هوش مصنوعی: گردیه به زن زیبا گفت: "از کدام آرزو باید صحبت کنم؟"
زن چاره گر برد پیشش نماز
بدو گفت کای شاه گردن فراز
هوش مصنوعی: زن چاره‌گر به درگاه شاه آمد و گفت: ای شاه بلندمرتبه، به تو درخواست دارم.
بمن بخش ری را خرد یاد کن
دل غمگنان از غم آزاد کن
هوش مصنوعی: مرا به خاطر خردی که در ری دارم، فراموش نکن و دل کسانی که غمگین هستند را از غم رهایی بخشید.
ز ری مردک شوم رابازخوان
ورا مرد بد کیش و بد ساز دان
هوش مصنوعی: از آن مرد ریاکار دوری کن، زیرا او انسانی بدخلق و بداندیش است.
همی گربه از خانه بیرون کند
دگر ناودان یک به یک بشکند
هوش مصنوعی: اگر گربه از خانه بیرون برود، یکی یکی ناودان‌ها شکسته می‌شوند.
بخندید خسرو ز گفتار زن
بدو گفت کای ماه لشکرشکن
هوش مصنوعی: خسرو از حرف‌های زن خنده‌اش گرفت و به او گفت: ای ماهی که سپاه را در هم می‌شکنی.
ز ری باز خوان آن بد اندیش را
چو آهرمن آن مرد بد کیش را
هوش مصنوعی: از ری دنبال آن شخص بداندیش برو، مانند اهرمن، آن مرد بد ذات را.
فرستاد کس زشت رخ رابخواند
همان خشم بهرام با او براند
هوش مصنوعی: شخصی را به سوی زنی زشت‌رو فرستاده‌اند تا او را بخواند، اما همان خشم و غضب بهرام (شاه) او را از این کار بازمی‌دارد.
بکشتند او را به زاری و درد
کجا بد بد اندیش و بیکار مرد
هوش مصنوعی: او را با زاری و درد از بین بردند؛ کجا بود آن مرد بی‌فکر و بیکار که بداند ممکن است چنین بلایی بر او نازل شود؟
هممی هر زمانش فزون بود بخت
ازان تاجور خسروانی درخت
هوش مصنوعی: هر لحظه خوشبختی و روزگار افراد بیشتر از درختی است که بر سرش تاج پادشاهی می‌روید.