گنجور

بخش ۵۳

چو پیروز شد سوی ایران کشید
بر شهریار دلیران کشید
به روز چهارم به آموی شد
ندیدی زنی کو جهانجوی شد
به آموی یک چند بنشست و بود
به دلش اندرون داوریها فزود
یکی نامه سوی برادر بدرد
نوشت و ز هر کارش آگاه کرد
نخستین سخن گفت بهرام گرد
به تیمار و درد برادر بمرد
تو را و مرا مزد بسیار باد
روان وی از ما بی‌آزار باد
دگر گفت با شهریار بلند
بگوی آنچ از من شنیدی ز پند
پس ما بیامد سپاهی گران
همه نامداران جنگاوران
برآن گونه برگاشتمشان ز رزم
که نه رزم بینند زان پس نه بزم
بسی نامور مهتران با منند
نبادی که آید بریشان گزند
نشستم به آموی تا پاسخم
بیارد مگر اختر فرخم

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو پیروز شد سوی ایران کشید
بر شهریار دلیران کشید
هوش مصنوعی: پس از اینکه پیروز شد، به سمت ایران رفت و به سوی شاه دلیران رهسپار شد.
به روز چهارم به آموی شد
ندیدی زنی کو جهانجوی شد
هوش مصنوعی: در روز چهارم به آموی سفر کرده‌ام و تو هیچ زنی را ندیدی که به جستجوی دنیای جدید رفته باشد.
به آموی یک چند بنشست و بود
به دلش اندرون داوریها فزود
هوش مصنوعی: او مدت کوتاهی در کنار آموی نشسته بود و در دلش قضاوت‌ها و داوری‌های زیادی بوجود آمده بود.
یکی نامه سوی برادر بدرد
نوشت و ز هر کارش آگاه کرد
هوش مصنوعی: یک نفر نامه‌ای به برادرش نوشت و او را از تمامی مسائل و کارهایی که در حال وقوع بود، آگاه کرد.
نخستین سخن گفت بهرام گرد
به تیمار و درد برادر بمرد
هوش مصنوعی: بهرام ابتدا از درد و رنج برادرش صحبت کرد که به خاطر بیماری از دنیا رفت.
تو را و مرا مزد بسیار باد
روان وی از ما بی‌آزار باد
هوش مصنوعی: تو و من، هر کدام به نوعی در زندگی خود پاداشی بزرگ داشته باشیم و زندگی‌امان برای یکدیگر بی‌خطر و بدون آسیب باشد.
دگر گفت با شهریار بلند
بگوی آنچ از من شنیدی ز پند
هوش مصنوعی: سپس به فرمانروا گفت: آنچه را که از من شنیدی، با بلندی بگو و نصیحت کن.
پس ما بیامد سپاهی گران
همه نامداران جنگاوران
هوش مصنوعی: پس سپاه بزرگی به میدان آمد که همه آنها جنگجویان نامدار و معروف بودند.
برآن گونه برگاشتمشان ز رزم
که نه رزم بینند زان پس نه بزم
هوش مصنوعی: من به طوری آنها را از نبرد دور کردم که نه دیگر جنگی ببینند و نه جشن و شادمانی.
بسی نامور مهتران با منند
نبادی که آید بریشان گزند
هوش مصنوعی: بسیاری از بزرگان و شخصیت‌های مشهور در کنار من هستند و هیچ خطری نمی‌تواند به آنها آسیب برساند.
نشستم به آموی تا پاسخم
بیارد مگر اختر فرخم
هوش مصنوعی: نشستم تا کسی پاسخی برایم بیاورد، امیدوارم که ستاره بخت من این کار را انجام دهد.