بخش ۴۹
چوخراد برزین به خسرو رسید
بگفت آن کجا کرد و دید و شنید
دل شاه پرویز ازان شاد شد
کزان بد گهر دشمن آزاد شد
به درویش بخشید چندی درم
ز پوشیدنیها و از بیش وکم
بهر پادشاهی و خودکامهای
نوشتند بر پهلوی نامهای
که دارای دارنده یزدان چه کرد
ز دشمن چگونه برآورد گرد
به قیصر یکی نامه بنوشت شاه
چناچون بود درخور پیشگاه
به یک هفته مجلس بیاراستند
بهر برزنی رود و میخواستند
به آتشکده هم فرستاد چیز
بران موبدان خلعت افگند نیز
بخراد برزین چنین گفت شاه
که زیبد تو راگر دهم تاج و گاه
دهانش پر از گوهر شاهوار
بیاگند و دینار چون صد هزار
همیریخت گنجور در پای اوی
برین گونه تا تنگ شد جای اوی
بدو گفت هرکس که پیچد ز راه
شود روز روشن برو بر سیاه
چو بهرام باشد به دشت نبرد
کزو ترک پیرش برآورد گرد
همه موبدان خواندند آفرین
که بی تو مبیناد کهتر زمین
چو بهرام باد آنک با مهر تو
نخواهد که رخشان بود چهر تو
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چوخراد برزین به خسرو رسید
بگفت آن کجا کرد و دید و شنید
هوش مصنوعی: چون خورشید برزین به پادشاه رسید، گفت از کجا آمده و چه چیزهایی را دیده و شنیده است.
دل شاه پرویز ازان شاد شد
کزان بد گهر دشمن آزاد شد
هوش مصنوعی: دل شاه پرویز به خاطر آنکه دشمن بدسرشتش آزاد شد، شاد شد.
به درویش بخشید چندی درم
ز پوشیدنیها و از بیش وکم
هوش مصنوعی: به درویش مقداری پول داد که بر اساس آن بتواند از لباسهای خود بخرد و از معایب و مزایای خرید خود آگاه شود.
بهر پادشاهی و خودکامهای
نوشتند بر پهلوی نامهای
هوش مصنوعی: برای یک پادشاه و حکمرانی مستبد، نامهای بر روی پوست نوشتهاند.
که دارای دارنده یزدان چه کرد
ز دشمن چگونه برآورد گرد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی که تحت حمایت خداوند قرار دارد، چگونه میتواند از دشمنان خود پیروز و رهایی یابد.
به قیصر یکی نامه بنوشت شاه
چناچون بود درخور پیشگاه
هوش مصنوعی: شاه نامهای به قیصر نوشت و در آن به شکلی با احترام و متناسب با مقام او سخن گفت.
به یک هفته مجلس بیاراستند
بهر برزنی رود و میخواستند
هوش مصنوعی: برای یک هفته، مجلس و مهمانی را به خوبی آراستند تا به یاد برزنی رود و نوشیدنی سرو کنند.
به آتشکده هم فرستاد چیز
بران موبدان خلعت افگند نیز
هوش مصنوعی: به آتشکده چیزی فرستادند و موبدان نیز لباسهای فاخر و مزین بر تن کردند.
بخراد برزین چنین گفت شاه
که زیبد تو راگر دهم تاج و گاه
هوش مصنوعی: بر زرین، شاه چنین گفت که آیا تو شایسته هستی که اگر تاج و مقام به تو دهم، لیاقت آن را داری؟
دهانش پر از گوهر شاهوار
بیاگند و دینار چون صد هزار
هوش مصنوعی: دهان او پر از جواهر و طلاست، به اندازهای که به مانند صد هزار دینار میباشد.
همیریخت گنجور در پای اوی
برین گونه تا تنگ شد جای اوی
هوش مصنوعی: گنجینههای ارزشمند را به پای او ریختند، تا جایی که فضای او کم شد و تنگ گشت.
بدو گفت هرکس که پیچد ز راه
شود روز روشن برو بر سیاه
هوش مصنوعی: به او گفتند هر کسی که از راه درست منحرف شود، روزی روشن به سمت او میآید و او در نهایت دچار مشکل خواهد شد.
چو بهرام باشد به دشت نبرد
کزو ترک پیرش برآورد گرد
هوش مصنوعی: وقتی بهرام در دشت جنگ باشد، چرخش گرد و غبار از پیر ترک او برمیخیزد.
همه موبدان خواندند آفرین
که بی تو مبیناد کهتر زمین
هوش مصنوعی: همه دانشمندان و بزرگان به ستایش تو پرداختند، زیرا بدون تو، زمین جایی برای کوچکترها نخواهد بود.
چو بهرام باد آنک با مهر تو
نخواهد که رخشان بود چهر تو
هوش مصنوعی: وقتی بهرام (نماد جنگ و قهر) با محبت تو روبهرو شود، هرگز نخواهد خواست که چهرهات نورانی و درخشان باشد.
حاشیه ها
1391/09/01 13:12
مهدی رفیعی
جالب است خسروی که داعیه فره ایزدی دارد بعد از مماشات با قاتلان پدر و سرسپردگی به قیصر روم اینک ترور پهلوان بزرگی چون بهرام چوبینه را حکمت الهی قلمداد میکند !!!!