برگردان به زبان ساده
ورا پنج ترک پرستنده بود
پرستنده و مهربان بنده بود
هوش مصنوعی: او پنج ترک را پرستش میکرد و بسیار مهربان و بندهنواز بود.
بدان بندگان خردمند گفت
که بگشاد خواهم نهان از نهفت
هوش مصنوعی: بدانید که من به بندگان عقلمند میگویم که رازهایی را که در دل دارم، آشکار خواهم کرد.
شما یک به یک رازدار منید
پرستنده و غمگسار منید
هوش مصنوعی: شما در دلهایتان رازهای من را نگه میدارید و همچنین حامیان و دلسوختگان من هستید.
بدانید هر پنج و آگه بوید
همه ساله با بخت همره بوید
هوش مصنوعی: بدانید که هر پنجشنبه و آگاه باشید که در هر سال، همراه با بخت و شانس خودتان خواهید بود.
که من عاشقم همچو بحر دمان
از او بر شده موج تا آسمان
هوش مصنوعی: من به اندازهای عاشق هستم که مانند دریای طوفانی، امواج عشق من تا آسمان بالا میروند.
پر از پور سامست روشن دلم
به خواب اندر اندیشه زو نگسلم
هوش مصنوعی: دل من پر از یاد و خاطرات سام است، و در خواب، به تفکر درباره او مشغولم و از این اندیشه بیرون نمیآیم.
همیشه دلم در غم مهر اوست
شب و روزم اندیشهٔ چهر اوست
هوش مصنوعی: دل من همیشه در فکر و اندوه محبت اوست و در تمام شب و روز، تنها به چهره و زیبایی او میاندیشم.
کنون این سخن را چه درمان کنید
چه گویید و با من چه پیمان کنید
هوش مصنوعی: حالا با این حرف چه کاری میتوانید بکنید؟ چه جوابی برایش دارید و با من چه توافقی میخواهید انجام دهید؟
یکی چاره باید کنون ساختن
دل و جانم از رنج پرداختن
هوش مصنوعی: اکنون باید چارهای بیندیشم تا دل و جانم را از این رنجها آزاد کنم.
پرستندگان را شگفت آمد آن
که بیکاری آمد ز دخت ردان
هوش مصنوعی: پرستندگان از آمدن بیکاری دختران نازکستان و زیبا به حیرت افتادند.
همه پاسخش را بیاراستند
چو اهرمن از جای برخاستند
هوش مصنوعی: همه پاسخهای خود را مرتب و آماده کردند، همانطور که وقتی اهریمن از جا برخاست، همه هشیار شدند.
که ای افسر بانوان جهان
سرافراز بر دختران مهان
هوش مصنوعی: ای بزرگترین افتخار زنان دنیا، تو بر دختران شایسته و برجسته نمایندگی داری.
ستوده ز هندوستان تا به چین
میان بتان در چو روشن نگین
هوش مصنوعی: ستایش شده از هندوستان تا چین، در میان بتها مثل یک نگین درخشان است.
به بالای تو بر چمن سرو نیست
چو رخسار تو تابش پرو نیست
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت تو درخشانتر از هر گلی در چمنزار است و هیچکس نمیتواند نور و تابش چهرهات را با چیزی دیگر مقایسه کند.
نگار رخ تو ز قنوج و رای
فرستد همی سوی خاور خدای
هوش مصنوعی: چهرهی زیبای تو مانند قنوج است و رایحهات به سوی شرق میرود.
ترا خود به دیده درون شرم نیست
پدر را به نزد تو آزرم نیست
هوش مصنوعی: تو به خودت در درونت شرم و حیا نداری و برای منی که پدر تو هستم، هیچ گونه خجالتی احساس نمیکنی.
که آن را که اندازد از بر پدر
تو خواهی که گیری مر او را به بر
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو برتر و بزرگتر باشد، آیا تو به دنبال او خواهی رفت و او را در آغوش خواهی گرفت؟
که پروردهٔ مرغ باشد به کوه
نشانی شده در میان گروه
هوش مصنوعی: پرندهای که در کوه پرورش یافته، نشانی از خود از میان جمعیت به جا گذاشته است.
کس از مادران پیر هرگز نزاد
نه ز آن کس که زاید بباشد نژاد
هوش مصنوعی: هیچ یک از مادران پیر نمیتوانند فرزندی بیاورند، مگر آنکه فرزند از نسل کسانی باشد که خود نیز زاده شدهاند.
چنین سرخ دو بسد شیر بوی
شگفتی بود گر شود پیرجوی
هوش مصنوعی: اگر دو بسد شیر به رنگ قرمز باشد، بوی شگفتانگیزی دارد، حتی اگر به سن کهنسالی برسد.
جهانی سراسر پر از مهر تست
به ایوانها صورت چهر تست
هوش مصنوعی: دنیا پر از محبت و عشق توست، و چهرهات در هر گوشه و کنار آن نمایان است.
ترا با چنین روی و بالای و موی
ز چرخ چهارم خور آیدت شوی
هوش مصنوعی: با چنین زیبایی و خصوصیات دلانگیز، از گردونهی این دنیا که دور میشویم، شایستهی همسری به زیبایی تو هستی.
چو رودابه گفتار ایشان شنید
چو از باد آتش دلش بردمید
هوش مصنوعی: رودابه سخنان آنها را شنید و از شدت هیجان مانند آتشی در دلش شعلهور شد.
بر ایشان یکی بانگ برزد به خشم
بتابید روی و بخوابید چشم
هوش مصنوعی: یکی از آنها با صدای بلند فریاد زد و به خاطر خشمش، چهرهاش را در هم کشید و چشمانش را بست.
وز آن پس به چشم و به روی دژم
به ابرو ز خشم اندر آورد خم
هوش مصنوعی: سپس با نگاه و چهرهی ناراحت، ابرویش را به خاطر خشم به حالت کمانی درآورد.
چنین گفت کاین خام پیکارتان
شنیدن نیرزید گفتارتان
هوش مصنوعی: او گفت که این خامی و ناپختگی شما با گفتارهایتان ارزشی ندارد.
نه قیصر بخواهم نه فغفور چین
نه از تاجداران ایران زمین
هوش مصنوعی: من نه به دنبال قدرت و سلطنت قیصر هستم و نه به دنبال پادشاهی فغفور چین، و نه به دنبال تاجداران ایران.
به بالای من پور سامست زال
ابا بازوی شیر و با برز و یال
هوش مصنوعی: در اوج شکوه و عظمت تو، زال پسر سام با نیرویی چون شیر و با زیبایی و جلالی خاصی ایستاده است.
گرش پیر خوانی همی گر جوان
مرا او به جای تنست و روان
هوش مصنوعی: اگر او را پیر خطاب کنی یا جوان، او در واقع به جای تن، روح و جان من است.
مرا مهر او دل ندیده گزید
همان دوستی از شنیده گزید
هوش مصنوعی: عشقی که به او دارم ناشی از عشق و محبت واقعی است، همانگونه که دوستیها اغلب از شنیدهها و تجربهها شکل میگیرند.
بر او مهربانم به بر روی و موی
به سوی هنر گشتمش مهرجوی
هوش مصنوعی: من با محبت به او هستم، به خاطر چهرهاش و موهایش؛ به سوی هنر به جستجوی محبت او رفتم.
پرستنده آگه شد از راز او
چو بشنید دل خسته آواز او
هوش مصنوعی: پرستنده از راز دل محبوبش آگاه شد وقتی که صدای دلشکسته او را شنید.
به آواز گفتند ما بندهایم
به دل مهربان و پرستندهایم
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که ما به صدای دل مهربان خود گوش میدهیم و به آن عشق میورزیم و در واقع به آن خدمت میکنیم.
نگه کن کنون تا چه فرمان دهی
نیاید ز فرمان تو جز بهی
هوش مصنوعی: به حال حاضر توجه کن و ببین که چه دستوری میدهی. هیچ چیزی جز خوب و پسندیده از دستورات تو برنمیخیزد.
یکی گفت ز ایشان که ای سرو بن
نگر تا نداند کسی این سخن
هوش مصنوعی: یکی از آنها گفت: ای سرو، به خودت نگاه کن، تا کسی این حرف را نداند.
اگر جادویی باید آموختن
به بند و فسون چشمها دوختن
هوش مصنوعی: اگر قصد یادگیری جادوگری را داری، باید به قدرت و تاثیر چشمها توجه کنی و از آنها بهرهبرداری کنی.
بپریم با مرغ و جادو شویم
بپوییم و در چاره آهو شویم
هوش مصنوعی: بیایید با پرندگان پرواز کنیم و از جادوها بهرهمند شویم، در راه یافتن راهحلی برای مشکلات زندگی تلاش کنیم.
مگر شاه را نزد ماه آوریم
به نزدیک او پایگاه آوریم
هوش مصنوعی: آیا نمیتوانیم شاه را به نزد ماه بیاوریم و در کنار او مقام و جایی برایش فراهم کنیم؟
لب سرخ رودابه پرخنده کرد
رخان معصفر سوی بنده کرد
هوش مصنوعی: رودابه با لبهای سرخ و خندهدار خود، چهرهای زیبا و دلربا برای من ایجاد کرد.
که این گفته را گر شوی کاربند
درختی برومند کاری بلند
هوش مصنوعی: اگر به این گفته عمل کنی، همچون درختی سرسبز و بلند رشد خواهی کرد.
که هر روز یاقوت بار آورد
برش تازیان بر کنار آورد
هوش مصنوعی: هر روز سنگهای قیمتی (یاقوت) به همراه آورده میشود و در کنار آن، تیرها (تازیان) قرار میگیرد.
حاشیه ها
1394/02/09 14:05
محمد خاکی نیا
گمان دارم کلمه خام گفتار درست تر از خام پیکار باشد
چنین گفت کین خام گفتارتان // شنیدن نیرزد به پیکارتان
مصرع نخست بیت:
«برو مهربانم به بر روی و موی
به سوی هنر گشتمش مهرجوی»
در منابع دیگر این گونه نوشته شده:
«برو مهربانم نه بر روی و موی
به سوی هنر گشتمش مهرجوی»
که با توجه به معنی بیت درستتر به نظر میرسد.
یکی گفت زیشان که ای سر و بن
اینطور خوانده شود:
یکی گفت زیشان که ای سرو بن
در بیت
لب سرخ رودابه پرخنده کرد
رخان معصفر سوی بنده کرد
واژه معصفر به معنی زرد است
1402/01/12 19:04
سام رجایی
مرا مهر او دل ندیده گزید
این چنین باید باشد: مرا مهر او دل ، نه دیده گزید
1402/10/04 20:01
امیر amirneyshabori۵۱@gmail.com
درود دوستان من هر کاری میکنم نمیتوم خوانشمو بار گزاری کنم کسی هست کمک کنه؟
پدر را به پیش تو آزرم نیست
آزرم= احترام
نشانی= انگشت نما
که پروردهٔ مرغ باشد به کوه
نشانی شده در میان گروه
نمونه های این سروده
کاربند
که این گفته را گر شوی کاربند
درختی برومند کاری بلند
از دگر جاها
که گر پند ما را شوی کاربند
همیشه بماند کلاهت بلند
بدو گفت بسیار دادمش پند
نبد پند من پیش او کاربند
پر اندیشه شد جان پولادوند
که آن بند را چون شود کاربند
بند
اگر جادویی باید آموختن
به بند و فسون چشمها دوختن
بپریم با مرغ و جادو شویم
بپوییم و در چاره آهو شویم
نشانی = انگشت نما
که پروردهٔ مرغ باشد به کوه
نشانی شده در میان گروه
-
پر از پور سام
پر از پور سامست روشن دلم
به خواب اندر اندیشه زو نگسلم
فرستد/فرستند
نگار رخ تو ز قنوج و رای
فرستد همی سوی خاور خدای
خوابیدن=خوابانیدن
بر ایشان یکی بانگ برزد به خشم
بتابید روی و بخوابید چشم
از این جادوئیها بخوابید چشم
بجنگ اندر آئید یکسر بخشم.
هر آن کس که او از گنه کار چشم
بخوابید و آسان فروخورد خشم.
دگر آن که مغزش بجوشد ز خشم
بخوابد بخشم از گنه کار چشم.
فردوسی.
گر گرامی تر کسی زآن تو اندر کار دین
چشم را لختی بخوابد برکشی او را به دار.
فرخی
این بیت در این نسخه نیست چرا:
سیه نرگسانت پر از شرم باد!
رخانت پر از رنگ و آزرم باد!