گنجور

بخش ۱۸

پس آگاهی آمد سوی شهریار
که آمد ز ره زال سام سوار
پذیره شدندش همه سرکشان
که بودند در پادشاهی نشان
چو آمد به نزدیکی بارگاه
سبک نزد شاهش گشادند راه
چو نزدیک شاه اندر آمد زمین
ببوسید و بر شاه کرد آفرین
زمانی همی داشت بر خاک روی
بدو داد دل شاه آزرمجوی
بفرمود تا رویش از خاک خشک
ستردند و بر وی پراگند مشک
بیامد بر تخت شاه ارجمند
بپرسید ازو شهریار بلند
که چون بودی ای پهلو راد مرد
بدین راه دشوار با باد و گرد
به فر تو گفتا همه بهتریست
ابا تو همه رنج رامشگریست
ازو بستد آن نامهٔ پهلوان
بخندید و شد شاد و روشن روان
چو بر خواند پاسخ چنین داد باز
که رنجی فزودی به دل بر دراز
ولیکن بدین نامهٔ دلپذیر
که بنوشت با درد دل سام پیر
اگر چه مرا هست ازین دل دژم
برانم که نندیشم از بیش و کم
بسازم برآرم همه کام تو
گر اینست فرجام آرام تو
تو یک چند اندر به شادی به پای
که تا من به کارت زنم نیک رای
ببردند خوالیگران خوان زر
شهنشاه بنشست با زال زر
بفرمود تا نامداران همه
نشستند بر خوان شاه رمه
چو از خوان خسرو بپرداختند
به تخت دگر جای می‌ساختند
چو می خورده شد نامور پور سام
نشست از بر اسپ زرین ستام
برفت و بپیمود بالای شب
پر اندیشه دل پر ز گفتار لب
بیامد به شبگیر بسته کمر
به پیش منوچهر پیروزگر
برو آفرین کرد شاه جهان
چو برگشت بستودش اندر نهان

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

پس آگاهی آمد سوی شهریار
که آمد ز ره زال سام سوار
هوش مصنوعی: به این ترتیب، خبری به پادشاه رسید که زال سام سوار از راه می‌رسد.
پذیره شدندش همه سرکشان
که بودند در پادشاهی نشان
هوش مصنوعی: همه شورشیان و سرکشانی که در دوران سلطنت حضور داشتند، به او احترام گذاشتند و به او روی آوردند.
چو آمد به نزدیکی بارگاه
سبک نزد شاهش گشادند راه
هوش مصنوعی: زمانی که به نزدیکی کاخ شاه رسید، راه را برای او باز کردند.
چو نزدیک شاه اندر آمد زمین
ببوسید و بر شاه کرد آفرین
هوش مصنوعی: وقتی که به حضور شاه رسید، زمین را بوسید و از او ستایش کرد.
زمانی همی داشت بر خاک روی
بدو داد دل شاه آزرمجوی
هوش مصنوعی: در گذشته، شاهی که به خجالت و حیای خود معروف بود، دلی را به زمین نهاد و به آن توجه کرد.
بفرمود تا رویش از خاک خشک
ستردند و بر وی پراگند مشک
هوش مصنوعی: دستور داد که گرد و غبار از چهره‌اش پاک کنند و بر او عطر و مشک بپاشند.
بیامد بر تخت شاه ارجمند
بپرسید ازو شهریار بلند
هوش مصنوعی: پادشاه بزرگ و محترم به تخت نشسته بود و از او پرسش کرد.
که چون بودی ای پهلو راد مرد
بدین راه دشوار با باد و گرد
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف کسی می‌پردازد که با عزمی راسخ و استقامت در برابر چالش‌ها و سختی‌ها ایستاده است. او همچون مردان شجاع و مستقل در مسیری پر از مشکلات و موانع قرار دارد و با قدرت با بادها و طوفان‌ها مقابله می‌کند.
به فر تو گفتا همه بهتریست
ابا تو همه رنج رامشگریست
هوش مصنوعی: آنگونه که تو هستی، دیگران همگی بهتر از تو به نظر می‌رسند، اما بدون تو، همه آنها رنج می‌کشند و خوشحالی‌شان از بین می‌رود.
ازو بستد آن نامهٔ پهلوان
بخندید و شد شاد و روشن روان
هوش مصنوعی: او نامهٔ قهرمان را از دستش گرفت و با خوشحالی و روحیه‌ای شاداب خندید.
چو بر خواند پاسخ چنین داد باز
که رنجی فزودی به دل بر دراز
هوش مصنوعی: به محضی که پاسخ را خواند، دوباره گفت که اندوهی که به دل می‌افزاید، باعث می‌شود که درد و رنج بیشتری به همراه داشته باشد.
ولیکن بدین نامهٔ دلپذیر
که بنوشت با درد دل سام پیر
هوش مصنوعی: اما در این نامهٔ دلنشین که سام پیر با درد دلش نوشته است، بیان شده است.
اگر چه مرا هست ازین دل دژم
برانم که نندیشم از بیش و کم
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دل من پر از غم و اندوه است، سعی می‌کنم که دیگر به مسائل و مشکلات زندگی فکر نکنم.
بسازم برآرم همه کام تو
گر اینست فرجام آرام تو
هوش مصنوعی: اگر این به آرامش تو ختم می‌شود، پس من همه‌چیز را برای تو فراهم می‌کنم و به آرزوهایت می‌رسانمت.
تو یک چند اندر به شادی به پای
که تا من به کارت زنم نیک رای
هوش مصنوعی: برای مدت کوتاهی به شادی بپرداز، تا من بتوانم با تفکر و اندیشه خوب، به کار تو رسیدگی کنم.
ببردند خوالیگران خوان زر
شهنشاه بنشست با زال زر
هوش مصنوعی: خدمتکاران، سفره‌ای پر از غذا و اشرافی که برای پادشاه آماده شده بود را برداشتند و زال، که نماینده‌ی قدرت و شکوه است، در آنجا نشسته بود.
بفرمود تا نامداران همه
نشستند بر خوان شاه رمه
هوش مصنوعی: شاه دستور داد تا شخصیت‌های برجسته و سرشناس همه دور هم نشسته و به مهمانی کنار سفره‌ی شاه بیایند.
چو از خوان خسرو بپرداختند
به تخت دگر جای می‌ساختند
هوش مصنوعی: وقتی از سفره‌ی خسرو برخوردار شدند، در جایگاه دیگری تخت و مقام جدیدی می‌آفریدند.
چو می خورده شد نامور پور سام
نشست از بر اسپ زرین ستام
هوش مصنوعی: وقتی که می نوشید، پسرِ سام به شهرت رسید و بر روی اسب زرین خود نشسته بود.
برفت و بپیمود بالای شب
پر اندیشه دل پر ز گفتار لب
هوش مصنوعی: او رفت و در تاریکی شب با اندیشه‌های عمیق و دل پر از سخنان، در مسیر خود پیش رفت.
بیامد به شبگیر بسته کمر
به پیش منوچهر پیروزگر
هوش مصنوعی: در سپیده‌دم، شخصی با قدرت و استقامت به سمت منوچهر، که پیروز و موفق است، آمد و کمر خود را بسته بود.
برو آفرین کرد شاه جهان
چو برگشت بستودش اندر نهان
هوش مصنوعی: پس از بازگشت پادشاه، او به آرامی و در خفا از او ستایش کرد و از کارهایش قدردانی نمود.

خوانش ها

بخش ۱۸ به خوانش فرشید ربانی
بخش ۱۸ به خوانش محمدیزدانی جوینده