بخش ۳۶
چو دستان شنید این سخن خیره شد
همی چشمش از روی او تیره شد
خروشان شد از شاه و بر پای خاست
چنین گفت کای داور داد و راست
ز من بود تیزی و نابخردی
توی پاک فرزانهٔ ایزدی
سزد گر ببخشی گناه مرا
اگر دیو گم کرد راه مرا
مرا سالیان شد فزون از شمار
کمر بستهام پیش هر شهریار
ز شاهان ندیدم کز این گونه راه
بجستی ز دادار خورشید و ماه
که ما را جدایی نبود آرزوی
از این دادگر خسرو نیکخوی
سخنهای دستان چو بشنید شاه
پسند آمدش پوزش نیکخواه
بیازید و بگرفت دستش به دست
بر خویش بردش به جای نشست
بدانست کاو این سخن جز به مهر
نپیمود با شاه خورشید چهر
چنین گفت پس شاه با زال زر
که اکنون ببندید یکسر کمر
تو و رستم و طوس و گودرز و گیو
دگر هر که او نامدارست نیو
سراپرده از شهر بیرون برید
درفش همایون به هامون برید
ز خرگاه وز خیمه چندان که هست
بسازید بر دشت جای نشست
درفش بزرگان و پیل و سپاه
بسازید روشن یکی رزمگاه
چنان کرد رستم که خسرو بگفت
ببردند پردهسرای از نهفت
به هامون کشیدند ایرانیان
به فرمان ببستند یکسر میان
سپید و سیاه و بنفش و کبود
زمین کوه تا کوه پر خیمه بود
میان اندرون کاویانی درفش
جهان زو شده سرخ و زرد و بنفش
سراپردهٔ زال نزدیک شاه
برافراخته زو درفش سیاه
به دست چپش رستم پهلوان
ز کابل بزرگان روشنروان
به پیش اندرون طوس و گودرز و گیو
چو رهام و شاپور و گرگین نیو
پس پشت او بیژن و گستهم
بزرگان که بودند با او به هم
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو دستان شنید این سخن خیره شد
همی چشمش از روی او تیره شد
هوش مصنوعی: وقتی دستها این حرف را شنیدند، به شدت حیرت کردند و چشمانشان از روی او تار شد.
خروشان شد از شاه و بر پای خاست
چنین گفت کای داور داد و راست
هوش مصنوعی: او با شور و هیجان از سمت شاه برخواست و چنین گفت: ای قاضی که حق و حقیقت را برپا میداری!
ز من بود تیزی و نابخردی
توی پاک فرزانهٔ ایزدی
هوش مصنوعی: من از خود سختی و نادانی تو را در وجود پاک و دانای الهی میبینم.
سزد گر ببخشی گناه مرا
اگر دیو گم کرد راه مرا
هوش مصنوعی: اگر تو خطای مرا ببخشی، شایسته است، چرا که دیو (دشمن یا شیطان) راه درست مرا گم کرده است.
مرا سالیان شد فزون از شمار
کمر بستهام پیش هر شهریار
هوش مصنوعی: من سالها است که به حدی از تعداد فراتر رفتهام و در برابر هر پادشاهی آماده و مبارز ایستادهام.
ز شاهان ندیدم کز این گونه راه
بجستی ز دادار خورشید و ماه
هوش مصنوعی: از بین شاهان، هرگز ندیدم کسی که از این نوع راه به دور شده باشد، در حالی که تحت تأثیر آفریدگار خورشید و ماه است.
که ما را جدایی نبود آرزوی
از این دادگر خسرو نیکخوی
هوش مصنوعی: ما از جدایی آرزویی نداریم، زیرا این دادگر به ما محبت و رفتار نیکو داشته است.
سخنهای دستان چو بشنید شاه
پسند آمدش پوزش نیکخواه
هوش مصنوعی: هنگامی که شاه به سخنان دستان گوش داد، آن را پسندید و از او به خاطر خوبیها و صمیمیتش عذرخواهی کرد.
بیازید و بگرفت دستش به دست
بر خویش بردش به جای نشست
هوش مصنوعی: او را در آغوش گرفت و با دست خود به جایی که باید، برد.
بدانست کاو این سخن جز به مهر
نپیمود با شاه خورشید چهر
هوش مصنوعی: او دانست که این کلام تنها با عشق و محبت به پیشگاه شاه خورشیدگونه قابل بیان است.
چنین گفت پس شاه با زال زر
که اکنون ببندید یکسر کمر
هوش مصنوعی: شاه به زال زر گفت که اکنون باید تمام کمر خود را ببندید.
تو و رستم و طوس و گودرز و گیو
دگر هر که او نامدارست نیو
هوش مصنوعی: شما و رستم و طوس و گودرز و گیو و هر کس دیگر که شهرت دارد، همگی در یک دسته هستید.
سراپرده از شهر بیرون برید
درفش همایون به هامون برید
هوش مصنوعی: با دور شدن از شهر، پرچم شاهانه به دشتهای وسیع بیرون از شهر هدایت شد.
ز خرگاه وز خیمه چندان که هست
بسازید بر دشت جای نشست
هوش مصنوعی: از جایگاه و چادر خود به اندازهای که میتوانید، بر دشت محلی برای نشستن بسازید.
درفش بزرگان و پیل و سپاه
بسازید روشن یکی رزمگاه
هوش مصنوعی: بزرگان، پرچم و سپاهی بزرگ را آماده کنید تا مکانی برای نبرد روشن شود.
چنان کرد رستم که خسرو بگفت
ببردند پردهسرای از نهفت
هوش مصنوعی: رستم به گونهای عمل کرد که خسرو گفت که پردهها را از خانه پنهانی برداشتند.
به هامون کشیدند ایرانیان
به فرمان ببستند یکسر میان
هوش مصنوعی: ایرانیان به دستور فرماندهی، تماماً به سمت هامون روانه شدند و در آنجا تجمع کردند.
سپید و سیاه و بنفش و کبود
زمین کوه تا کوه پر خیمه بود
هوش مصنوعی: زمین از رنگهای سپید، سیاه، بنفش و کبود پوشیده شده بود و در میان کوهها، خیمههای زیادی برپا شده بود.
میان اندرون کاویانی درفش
جهان زو شده سرخ و زرد و بنفش
هوش مصنوعی: در دل کاویانی، پرچم جهانی به رنگهای سرخ، زرد و بنفش شکل گرفته است.
سراپردهٔ زال نزدیک شاه
برافراخته زو درفش سیاه
هوش مصنوعی: سایهبان زال در نزدیکی شاه برپا شده و درفش سیاه نیز از آن آویزان است.
به دست چپش رستم پهلوان
ز کابل بزرگان روشنروان
هوش مصنوعی: در دست چپ او، رستم پهلوان از کابل، بزرگان با روحیه روشن و پاک قرار دارند.
به پیش اندرون طوس و گودرز و گیو
چو رهام و شاپور و گرگین نیو
هوش مصنوعی: در درون طوس، قهرمانان بزرگی همچون گودرز و گیو وجود دارند، همچنین رهام، شاپور و گرگین نیو نیز در همین جمع هستند.
پس پشت او بیژن و گستهم
بزرگان که بودند با او به هم
هوش مصنوعی: پس از او، بیژن و گستهم و دیگر بزرگان همراه او بودند و در کنار هم قرار داشتند.