گنجور

بخش ۴

شب تیره شبدیز لهراسپی
بیاورد با زین گشتاسپی
بپوشید زربفت رومی قبای
ز تاج اندر آویخت پر همای
ز دینار وز گوهر شاهوار
بیاورد چندان کش آمد به کار
از ایران سوی روم بنهاد روی
به دل گاه جوی و روان راه جوی
پدر چون ز گشتاسپ آگاه شد
بپیچید و شادیش کوتاه شد
زریر و همه بخردان را بخواند
ز گشتاسپ چندی سخنها براند
بدیشان چنین گفت کاین شیر مرد
سر تاجدار اندر آرد به گرد
چه بینید و این را چه درمان کنید
نشاید که این بر دل آسان کنید
چنین گفت موبد که این نیک بخت
گرامی به مردان بود تاج و تخت
چو گشتاسپ فرزند کس را نبود
نه هرگز کس از نامداران شنود
ز هر سو بباید فرستاد کس
دلاور بزرگان فریادرس
گر او بازگردد تو زفتی مکن
هنرجوی و با آز جفتی مکن
که تاج کیان چون تو بیند بسی
نماند همی مهر او بر کسی
به گشتاسپ ده زین جهان کشوری
بنه بر سرش نامدار افسری
جز از پهلوان رستم نامدار
به گیتی نبینیم چون او سوار
به بالا و دیدار و فرهنگ و هوش
چنو نامور نیز نشنید گوش
فرستاد لهراسپ چندی مهان
به جستن گرفتند گرد جهان
برفتند و نومید بازآمدند
که با اختر دیرساز آمدند
نکوهش از آن بهر لهراسپ بود
غم و رنج تن بهر گشتاسپ بود

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب تیره شبدیز لهراسپی
بیاورد با زین گشتاسپی
هوش مصنوعی: در یک شب تاریک، شبدیز (اسب معروف) به همراه زین (تجهییزات اسب) گشتاسپی را به همراه می‌آورد.
بپوشید زربفت رومی قبای
ز تاج اندر آویخت پر همای
هوش مصنوعی: لباسی از پارچه نفیس رومی بپوشید که از تاجی آویزان است و با پر عقابی تزئین شده است.
ز دینار وز گوهر شاهوار
بیاورد چندان کش آمد به کار
هوش مصنوعی: او به اندازه‌ای از طلا و جواهرات باارزش آورد که برایش کافی شد و به کارش آمد.
از ایران سوی روم بنهاد روی
به دل گاه جوی و روان راه جوی
هوش مصنوعی: از ایران به سوی روم حرکت کرد و در دلش آرزو و اشتیاقی برای جویبارها داشت و راهی را در ذهن می‌گذرانید.
پدر چون ز گشتاسپ آگاه شد
بپیچید و شادیش کوتاه شد
هوش مصنوعی: پدر وقتی از ماجرا و خبر گشتاسپ باخبر شد، دچار نگرانی شد و شادی‌اش به سرعت فروکش کرد.
زریر و همه بخردان را بخواند
ز گشتاسپ چندی سخنها براند
هوش مصنوعی: زریر و همه حکیمان را فراخواند و از گشتاسپ چندین داستان و روایت بیان کرد.
بدیشان چنین گفت کاین شیر مرد
سر تاجدار اندر آرد به گرد
هوش مصنوعی: او به آنها گفت که این مرد دلاور با تاجی بر سر، در این گرداب بیاید و در این میدان حضور پیدا کند.
چه بینید و این را چه درمان کنید
نشاید که این بر دل آسان کنید
هوش مصنوعی: چه ببینید و چگونه می‌توانید آن را درمان کنید، اما نباید این موضوع را برای دل خود آسان بگیرید.
چنین گفت موبد که این نیک بخت
گرامی به مردان بود تاج و تخت
هوش مصنوعی: موبد به این شکل صحبت کرد که این فرد خوشبخت و محترم برای مردان، نشانه‌ای از مقام و اعتبار است.
چو گشتاسپ فرزند کس را نبود
نه هرگز کس از نامداران شنود
هوش مصنوعی: وقتی گشتاسپ به دنیا آمد، هیچ‌کس فرزندی نداشت و هیچ‌کس نام مردان بزرگ را نشنیده بود.
ز هر سو بباید فرستاد کس
دلاور بزرگان فریادرس
هوش مصنوعی: از هر طرف باید مردان دلیر و بزرگ را برای یاری و کمک فراخواند.
گر او بازگردد تو زفتی مکن
هنرجوی و با آز جفتی مکن
هوش مصنوعی: اگر او برگردد، تو به او گریه و زاری نکن و با حس دل‌تنگی هم رفتار نکن.
که تاج کیان چون تو بیند بسی
نماند همی مهر او بر کسی
هوش مصنوعی: وقتی تاج و تخت کیانی مانند تو را ببیند، دیگر مهر و محبتش به کسی باقی نخواهد ماند.
به گشتاسپ ده زین جهان کشوری
بنه بر سرش نامدار افسری
هوش مصنوعی: به گشتاسپ، از این دنیا کشوری ببخش که بر فراز آن، نام و سرنوشتی شایسته و مشهور برای او رقم بخورد.
جز از پهلوان رستم نامدار
به گیتی نبینیم چون او سوار
هوش مصنوعی: در دنیا هیچ سواری مثل رستم، پهلوان معروف و شناخته شده، وجود ندارد.
به بالا و دیدار و فرهنگ و هوش
چنو نامور نیز نشنید گوش
هوش مصنوعی: وقتی به چیزهای بزرگ و زیبا نگاه می‌کنیم، دیگر نام‌ها و آوازه‌ها برایمان شنیدنی نیستند.
فرستاد لهراسپ چندی مهان
به جستن گرفتند گرد جهان
هوش مصنوعی: لهراسپ عده‌ای مهمان را به جستجوی دور و بر جهان فرستاد.
برفتند و نومید بازآمدند
که با اختر دیرساز آمدند
هوش مصنوعی: آنها رفتند و با ناامیدی برگشتند، چون با ستاره‌ای که دیر به وجود آمده بود، بازگشتند.
نکوهش از آن بهر لهراسپ بود
غم و رنج تن بهر گشتاسپ بود
هوش مصنوعی: این جمله می‌گوید که انتقاد و سرزنش به دلیل ناراحتی و مشکلات از آنِ لهراسپ بوده، اما غم و درد جسمی به خاطر گشتاسپ بوده است. به عبارتی، یکی از شخصیت‌ها به خاطر دلتنگی و ناامیدی، و دیگری به خاطر رنج و مصیبت‌های جسمانی سخن می‌گوید.

حاشیه ها

1399/09/18 13:12
علی

لطفا تصحیح شود:
چنین گفت موبد که این نیک بخت ----> چنین گفت موبد که ای نیک بخت