گنجور

بخش ۱۵

چو رستم ز مازندران گشت باز
شه اندر زمان رزم را کرد ساز
سراپرده از شهر بیرون کشید
سپه را همه سوی هامون کشید
سپاهی که خورشید شد ناپدید
چو گرد سیاه از میان بردمید
نه دریا پدید و نه هامون و کوه
زمین آمد از پای اسپان ستوه
همی راند لشکر بران سان دمان
نجست ایچ هنگام رفتن زمان

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو رستم ز مازندران گشت باز
شه اندر زمان رزم را کرد ساز
هوش مصنوعی: هنگامی که رستم از مازندران برگشت، شاه در زمان جنگ آماده شد.
سراپرده از شهر بیرون کشید
سپه را همه سوی هامون کشید
هوش مصنوعی: سربازان را از شهر بیرون آورد و همه را به سمت هامون هدایت کرد.
سپاهی که خورشید شد ناپدید
چو گرد سیاه از میان بردمید
هوش مصنوعی: سربازان که مانند خورشید درخشان و قدرتمند بودند، ناگهان مانند گرد سیاه از میان رفتند و ناپدید شدند.
نه دریا پدید و نه هامون و کوه
زمین آمد از پای اسپان ستوه
هوش مصنوعی: نه دریا وجود دارد و نه کوه و زمین؛ همه چیز بر اثر فشار و خستگی اسب‌ها به وجود آمده است.
همی راند لشکر بران سان دمان
نجست ایچ هنگام رفتن زمان
هوش مصنوعی: لشکری به شدت در حال حرکت است و هیچ زمانی برای استراحت یا توقف پیدا نمی‌شود.