گنجور

بخش ۱۲

بایوان شد و نامه پاسخ نوشت
بباغ بزرگی درختی بکشت
نخست آفرین کرد بر کردگار
کزو بود روشن دل و بختیار
خداوند ناهید و گردان سپهر
کزویست پرخاش و آرام و مهر
سپهری برین گونه بر پای کرد
شب و روز را گیتی آرای کرد
یکی را چنین تیره‌بخت آفرید
یکی را سزاوار تخت آفرید
غم و شادمانی ز یزدان شناس
کزویست هر گونه بر ما سپاس
رسید آنچ دادی بدین بارگاه
اسیران و پیلان و تخت و کلاه
هیونان بسیار و افگندنی
ز پوشیدنی هم ز گستردنی
همه آلت ناز و سورست و بزم
بپیش تو زین سان که آید برزم
مگر آنکسی کش سرآید بپیش
بدین گونه سیر آید از جان خویش
وزان رنج بردن ز توران سپاه
شب و روز بودن به آوردگاه
ز کارت خبر بد مرا روز و شب
گشاده نکردم به بیگانه لب
شب و روز بر پیش یزدان پاک
نوان بودم و دل شده چاک چاک
کسی را که رستم بود پهلوان
سزد گر بماند همیشه جوان
پرستنده چون تو ندارد سپهر
ز تو بخت هرگز مبراد مهر
نویسنده پردخته شد ز آفرین
نهاد از بر نامه خسرو نگین
بفرمود تا خلعت آراستند
ستام و کمرها بپیراستند
صد از جعد مویان زرین کمر
صد اسپ گرانمایه با زین زر
صد اشتر همه بار دیبای چین
صد اشتر ز افگندنی هم چنین
ز یاقوت رخشان دو انگشتری
ز خوشاب و در افسری بر سری
ز پوشیدن شاه دستی بزر
همان یاره و طوق و زرین کمر
سران را همه هدیه‌ها ساختند
یکی گنج زین سان بپرداختند
فریبرز با تاج و گرز و درفش
یکی تخت زرین و زرینه کفش
فرستاد و فرمود تا بازگشت
از ایران بسوی سپهبد گذشت
چنین گفت کز جنگ افراسیاب
نه آرام باید نه خورد و نه خواب
مگر کان سر شهریار گزند
بخم کمند تو آید ببند
فریبرز برگشت زان بارگاه
بکام دل شاه ایران سپاه

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بایوان شد و نامه پاسخ نوشت
بباغ بزرگی درختی بکشت
هوش مصنوعی: او به ایوان رفت و نامه‌ای نوشت و در باغ بزرگی درختی کاشت.
نخست آفرین کرد بر کردگار
کزو بود روشن دل و بختیار
هوش مصنوعی: نخستین کارش ستایش خداوندی است که منشأ روشنایی دل و خوشبختی است.
خداوند ناهید و گردان سپهر
کزویست پرخاش و آرام و مهر
هوش مصنوعی: خداوند ناهید و حاکم آسمان، منبع همه‌ی شور و آرامش و محبت است.
سپهری برین گونه بر پای کرد
شب و روز را گیتی آرای کرد
هوش مصنوعی: فرماندهی برای شب و روز بر پا کرد و دنیا را به زیبایی تزئین کرد.
یکی را چنین تیره‌بخت آفرید
یکی را سزاوار تخت آفرید
هوش مصنوعی: خداوند برخی انسان‌ها را با سرنوشتی دشوار و سخت به دنیا می‌آورد و برخی دیگر را به دلیل شایستگی‌هایشان برای جایگاه و مقام بالا خلق می‌کند.
غم و شادمانی ز یزدان شناس
کزویست هر گونه بر ما سپاس
هوش مصنوعی: غم و شادی را از خداوند بشناس، زیرا هر آنچه بر ما می‌رسد، از اوست و باید شکرگزار او باشیم.
رسید آنچ دادی بدین بارگاه
اسیران و پیلان و تخت و کلاه
هوش مصنوعی: آنچه را که به این درگاه اهدا کرده‌ای، حالا به دست آورده‌ای؛ جایی که اسیران و فیل‌ها و تخت و کلاه حضور دارند.
هیونان بسیار و افگندنی
ز پوشیدنی هم ز گستردنی
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی و تنوع پوشش و لباس‌ها اشاره شده است. همچنین به این نکته پرداخته می‌شود که با استفاده از لباس‌ها می‌توانیم خود را به شکلی زیبا و جذاب ارائه دهیم. لباس‌ها نه تنها زیبایی را به همراه دارند، بلکه وسیله‌ای برای ابراز شخصیت و سلیقه فردی نیز هستند.
همه آلت ناز و سورست و بزم
بپیش تو زین سان که آید برزم
هوش مصنوعی: همه لذت‌ها و زیبایی‌ها و تفریحات دنیا به خاطر تو و برای توست، و به این شکل که تو را می‌بینند، برپا می‌شود.
مگر آنکسی کش سرآید بپیش
بدین گونه سیر آید از جان خویش
هوش مصنوعی: تنها کسی می‌تواند به این مرحله برسد که در این راه با دل و جان حرکت کند.
وزان رنج بردن ز توران سپاه
شب و روز بودن به آوردگاه
هوش مصنوعی: از آن رنج کشیدن و تحمل سختی‌ها، مثل سپاه توران، شب و روز در میدان نبرد حاضر بودن.
ز کارت خبر بد مرا روز و شب
گشاده نکردم به بیگانه لب
هوش مصنوعی: من از روز و شب هیچگونه خبری از مشکلات تو را با کسی در میان نگذاشتم و در این باره با دیگران حرفی نزدم.
شب و روز بر پیش یزدان پاک
نوان بودم و دل شده چاک چاک
هوش مصنوعی: تمام شب و روز در پیشگاه خداوند خالص و بی‌ریا بودم و دلم در اثر محبت و عشق به او شکسته و پر از اشتیاق است.
کسی را که رستم بود پهلوان
سزد گر بماند همیشه جوان
هوش مصنوعی: اگر رستم، آن پهلوان بزرگ، همیشه جوان باقی بماند، سزاوار است.
پرستنده چون تو ندارد سپهر
ز تو بخت هرگز مبراد مهر
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و محبت تو، هیچ‌کس در جهان به اندازه تو خوشبخت نیست و بخت از تو دور نمی‌شود.
نویسنده پردخته شد ز آفرین
نهاد از بر نامه خسرو نگین
هوش مصنوعی: نویسنده از جانب آفرین مورد توجه و تحسین قرار گرفت و از آن زمان به نگارش داستان خسرو مشغول شد.
بفرمود تا خلعت آراستند
ستام و کمرها بپیراستند
هوش مصنوعی: حکم کردند تا لباس‌های زیبا و مجلل را آماده کنند و کمرها را با کمربندها بستند.
صد از جعد مویان زرین کمر
صد اسپ گرانمایه با زین زر
هوش مصنوعی: صد تار موی طلایی مانند کمری نرم و زیبا است، همانند صد اسب نفیس که با زین‌های زرین تزئین شده‌اند.
صد اشتر همه بار دیبای چین
صد اشتر ز افگندنی هم چنین
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به ارزش و کیفیت اشاره دارد. در آن گفته شده که اگرچه تعداد زیادی بار از دیبای چین می‌تواند حمل شود، اما افزایش بار به تنهایی نمی‌تواند بر ارزش یا کیفیت آن چیز تأثیر بگذارد. در واقع، صرفاً داشتن حجم زیاد چیزی، نشان‌دهنده اهمیت یا کیفیت بالای آن نیست.
ز یاقوت رخشان دو انگشتری
ز خوشاب و در افسری بر سری
هوش مصنوعی: از سنگ‌های یاقوت رنگین دو انگشتری زیبا و از خوشاب (آب خوشبو) بر روی زینت سر (افسر) وجود دارد.
ز پوشیدن شاه دستی بزر
همان یاره و طوق و زرین کمر
هوش مصنوعی: از پوشش و لباس شاهانه، مانند دستبندها و گردنبندها و کمربند زرین، به زیبایی و شکوه او افزوده می‌شود.
سران را همه هدیه‌ها ساختند
یکی گنج زین سان بپرداختند
هوش مصنوعی: همه رهبران و مقامات را با هدایایی فراهم کرده‌اند و یکی از آن‌ها گنجی است که به این شکل پرداخت شده است.
فریبرز با تاج و گرز و درفش
یکی تخت زرین و زرینه کفش
هوش مصنوعی: فریبرز با تاج و عصایی قوی و پرچم، بر تختی زرین نشسته و کفش‌های طلایی به پا دارد.
فرستاد و فرمود تا بازگشت
از ایران بسوی سپهبد گذشت
هوش مصنوعی: او را فرستاد و دستور داد که به سوی سپهبد بازگردد و از ایران عبور کند.
چنین گفت کز جنگ افراسیاب
نه آرام باید نه خورد و نه خواب
هوش مصنوعی: او گفت که از جنگ افراسیاب، نه باید آرامش داشت، نه باید خورد و نه باید خوابید.
مگر کان سر شهریار گزند
بخم کمند تو آید ببند
هوش مصنوعی: آیا ممکن است سرزمین شهریار به آسیب بیفتد که تو کمند خود را برای شکار او آماده کنی؟
فریبرز برگشت زان بارگاه
بکام دل شاه ایران سپاه
هوش مصنوعی: فریبرز به سوی شاه ایران برگشت، در حالی که از دلش به خاطر سپاه خیال می‌ساخت.