بخش ۹ - سخن دقیقی
چو آگاهی آمد به گشتاسپ شاه
که سالار چین جملگی با سپاه
بیاراسته آمد از جای خویش
خشاش یلش را فرستاد پیش
چو بشنید کو رفت با لشکرش
که ویران کند آن نکو کشورش
سپهبدش را گفت فردا پگاه
بیارای پیل و بیاور سپاه
سوی مرزدارانش نامه نوشت
که خاقان ره راد مردی بهشت
بیایید یکسر به درگاه من
که بر مرز بگذشت بد خواه من
چو نامه سوی راد مردان رسید
که آمد جهانجوی دشمن پدید
سپاهی بیامد به درگاه شاه
که چندان نبد بر زمین بر گیاه
ز بهر جهانگیر شاه کیان
ببستند گردان گیتی میان
به درگاه خسرو نهادند روی
همه مرزداران به فرمان اوی
برین برنیامد بسی روزگار
که گرد از گزیده هزاران هزار
فراز آمده بود مر شاه را
کی نامدار و نکو خواه را
به لشکرگه آمد سپه را بدید
که شایسته بد رزم را برگزید
ازان شادمان گشت فرخنده شاه
دلش خیره آمد زبی مر سپاه
دگر روز گشتاسپ با موبدان
ردان و بزرگان و اسپهبدان
گشاد آن در گنج پر کرده جم
سپه را بداد او دو ساله درم
چو روزی ببخشید و جوشن بداد
بزد نای و کوس و بنه بر نهاد
بفرمود بردن ز پیش سپاه
درفش همایون فرخنده شاه
سوی رزم ارجاسپ لشکر کشید
سپاهی که هرگز چنان کس ندید
ز تاریکی و گرد پای سپاه
کسی روز روشن ندید ایچ راه
ز بس بانگ اسپان و از بس خروش
همی نالهٔ کوس نشنید گوش
درفش فراوان برافراشته
همه نیزهها ز ابر بگذاشته
چو رسته درخت از بر کوهسار
چو بیشه نیستان به وقت بهار
ازین سان همی رفت گشتاسپ شاه
ز کشور به کشور همی شد سپاه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو آگاهی آمد به گشتاسپ شاه
که سالار چین جملگی با سپاه
هوش مصنوعی: وقتی که گشتاسپ شاه از اتفاقات مطلع شد و فهمید که سردار چین با تمام سپاهش به جنگ آمده است.
بیاراسته آمد از جای خویش
خشاش یلش را فرستاد پیش
هوش مصنوعی: از محل خود به زیبایی بیرون آمد و نرمی و زیبایی خود را به جلو فرستاد.
چو بشنید کو رفت با لشکرش
که ویران کند آن نکو کشورش
هوش مصنوعی: وقتی او خبر را شنید، همراه لشکرش به راه افتاد تا آن سرزمین زیبا را ویران کند.
سپهبدش را گفت فردا پگاه
بیارای پیل و بیاور سپاه
هوش مصنوعی: سپهبد به سربازانش گفت که فردا صبح زود، فیلها را تزئین کنید و سپاه را آماده کنید.
سوی مرزدارانش نامه نوشت
که خاقان ره راد مردی بهشت
هوش مصنوعی: نامهای به سربازانش نوشت که رهبرشان مردی است که به مانند بهشت میماند.
بیایید یکسر به درگاه من
که بر مرز بگذشت بد خواه من
هوش مصنوعی: بیایید تمام و کمال به سمت من، زیرا فردی که به مرز ما نزدیک شده، دشمن من است.
چو نامه سوی راد مردان رسید
که آمد جهانجوی دشمن پدید
هوش مصنوعی: زمانی که نامهای به دست رادمردان رسید که خبر از ظهور دشمنی در جهانجوی میداد.
سپاهی بیامد به درگاه شاه
که چندان نبد بر زمین بر گیاه
هوش مصنوعی: یک سرباز به دربار شاه آمد و گفت که هیچ گیاهی بر زمین باقی نمانده است.
ز بهر جهانگیر شاه کیان
ببستند گردان گیتی میان
هوش مصنوعی: برای جلب رضایت شاه کیان، گردانندگان و مدیران جهان، تاروپود زندگی را به هم بافتهاند.
به درگاه خسرو نهادند روی
همه مرزداران به فرمان اوی
هوش مصنوعی: در پیشگاه پادشاه، تمامی مرزبانان حاضر شدند و به فرمان او احترام گذاشتند.
برین برنیامد بسی روزگار
که گرد از گزیده هزاران هزار
هوش مصنوعی: برخی از روزها گذشتهاند که گرد و غبار از هزاران انتخاب بر ما نشسته است.
فراز آمده بود مر شاه را
کی نامدار و نکو خواه را
هوش مصنوعی: فراز به نزد شاه آمد تا او را که مردی مشهور و نیکخواه است، ببیند.
به لشکرگه آمد سپه را بدید
که شایسته بد رزم را برگزید
هوش مصنوعی: شخصی به میدان جنگ رفت و گروهی را دید که در آنجا حضور دارند و فرد شایستهای را برای جنگیدن انتخاب کردهاند.
ازان شادمان گشت فرخنده شاه
دلش خیره آمد زبی مر سپاه
هوش مصنوعی: از آنجا که سپاه به پیروزی رسید، شاه خوشحال شد و دلش از این موفقیت حیرتزده گردید.
دگر روز گشتاسپ با موبدان
ردان و بزرگان و اسپهبدان
هوش مصنوعی: در روز دیگر، گشتاسپ همراه با موبدان دانا، بزرگان و سرداران به جلسهای رفت.
گشاد آن در گنج پر کرده جم
سپه را بداد او دو ساله درم
هوش مصنوعی: در این بیت به تصویر کشیده شده که درب گنجینهای به روی سپاه جم باز شده و او به مدت دو سال، از آن درم و ثروت بهرهمند شده است. این بیان نشاندهندهی سرشار بودن گنج و فرصتهای مالی است که در اختیار سپاه قرار گرفته است.
چو روزی ببخشید و جوشن بداد
بزد نای و کوس و بنه بر نهاد
هوش مصنوعی: زمانی که روز را بخشید و زره را به او داد، ساز و کوس را برداشت و بر دوش گذاشت.
بفرمود بردن ز پیش سپاه
درفش همایون فرخنده شاه
هوش مصنوعی: فرمان داد تا درفش پادشاهی را از جلوی سپاهیان بردارند.
سوی رزم ارجاسپ لشکر کشید
سپاهی که هرگز چنان کس ندید
هوش مصنوعی: سپاهی به سوی میدان جنگ حرکت کرد که هرگز نظیر آن را ندیده بود.
ز تاریکی و گرد پای سپاه
کسی روز روشن ندید ایچ راه
هوش مصنوعی: هیچکس در روز روشن نتوانسته است که از میان تاریکی و غبار ناشی از حرکت سپاه راهی را ببیند.
ز بس بانگ اسپان و از بس خروش
همی نالهٔ کوس نشنید گوش
هوش مصنوعی: به دلیل صدای زیاد و شلوغی حاصل از همهمهی اسپها و نالههای گران، گوشها قادر به شنیدن چیزی نیستند.
درفش فراوان برافراشته
همه نیزهها ز ابر بگذاشته
هوش مصنوعی: پرچمها به وفور در هوا افراشتهاند و نیزهها از ابرها عبور کردهاند.
چو رسته درخت از بر کوهسار
چو بیشه نیستان به وقت بهار
هوش مصنوعی: وقتی درخت از بالای کوه سرسبز میشود، مانند جنگل نیها در فصل بهار به طراوت و زیبایی میبالد.
ازین سان همی رفت گشتاسپ شاه
ز کشور به کشور همی شد سپاه
هوش مصنوعی: گشتاسپ شاه به این صورت از کشوری به کشور دیگر میرفت و به گردآوری سربازان مشغول بود.