گنجور

بخش ۹

چنین گفت پس پهلوان با زرسپ
که بفروز دل را چو آذرگشسپ
سلیح سواران جنگی بپوش
بجان و تن خویشتن دار گوش
تو خواهی مگر کین آن نامدار
وگرنه نبینم کسی خواستار
زرسپ آمد و ترگ بر سر نهاد
دلی پر ز کین و لبی پر ز باد
خروشان باسپ اندر آورد پای
بکردار آتش درآمد ز جای
چنین گفت شیر ژیان با تخوار
که آمد دگرگون یکی نامدار
ببین تا شناسی که این مرد کیست
یکی شهریار است اگر لشکریست
چنین گفت با شاه جنگی تخوار
که آمد گه گردش روزگار
که این پور طوسست نامش زرسپ
که از پیل جنگی نگرداند اسپ
که جفتست با خواهر ریونیز
بکین آمدست این جهانجوی نیز
چو بیند بر و بازوی و مغفرت
خدنگی بباید گشاد از برت
بدان تا بخاک اندر آید سرش
نگون اندر آید ز باره برش
بداند سپهدار دیوانه طوس
که ایدر نبودیم ما بر فسوس
فرود دلاور برانگیخت اسپ
یکی تیر زد بر میان زرسپ
که با کوههٔ زین تنش را بدوخت
روانش ز پیکان او برفروخت
بیفتاد و برگشت ازو بادپای
همی شد دمان و دنان باز جای
خروشی برآمد ز ایران سپاه
زسر برگرفتند گردان کلاه
دل طوس پرخون و دیده پراب
بپوشید جوشن هم اندر شتاب
ز گردان جنگی بنالید سخت
بلرزید برسان برگ درخت
نشست از بر زین چو کوهی بزرگ
که بنهند بر پشت پیلی سترگ
عنان را بپیچید سوی فرود
دلش پر ز کین و سرش پر ز دود

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین گفت پس پهلوان با زرسپ
که بفروز دل را چو آذرگشسپ
هوش مصنوعی: پهلوان به زرسپ گفت: دل را مانند آتش شعله‌ور کن.
سلیح سواران جنگی بپوش
بجان و تن خویشتن دار گوش
هوش مصنوعی: سلاح جنگی را به تن کن و آماده باش، تا به جان و تن خودت توجه داشته باشی.
تو خواهی مگر کین آن نامدار
وگرنه نبینم کسی خواستار
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی که او را ببینی، پس آن شخص شناخته‌شده‌ای است، وگرنه نمی‌بینم کسی به دنبال او باشد.
زرسپ آمد و ترگ بر سر نهاد
دلی پر ز کین و لبی پر ز باد
هوش مصنوعی: از زرسپ (دست) آمد و بر سر خود ترگ (دست) گذاشت، دلی پر از کینه و لبی پر از باد (فریب) داشت.
خروشان باسپ اندر آورد پای
بکردار آتش درآمد ز جای
هوش مصنوعی: سروصدای زیادی به پا شده و آتش از جایی به بیرون زبانه می‌کشد.
چنین گفت شیر ژیان با تخوار
که آمد دگرگون یکی نامدار
هوش مصنوعی: شیر بزرگ با شجاعت بیان کرد که دیگر یک فرد معروف به جمع ما اضافه شده است و اوضاع تغییر کرده است.
ببین تا شناسی که این مرد کیست
یکی شهریار است اگر لشکریست
هوش مصنوعی: ببین تا بفهمی که این مرد کیست؛ او یک پادشاه است اگر هم که در میان لشگری باشد.
چنین گفت با شاه جنگی تخوار
که آمد گه گردش روزگار
هوش مصنوعی: این فرد به پادشاه گفت که جنگجوی شجاعی است، و به او خبر داد که زمانه در حال تغییر است و وضعیت‌ها دگرگون می‌شوند.
که این پور طوسست نامش زرسپ
که از پیل جنگی نگرداند اسپ
هوش مصنوعی: این فرد، فرزند طوس است و نامش زرسپ است، او به قدری شجاع و دلیر است که حتی اسب‌های جنگی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و به عقب نمی‌نشاند.
که جفتست با خواهر ریونیز
بکین آمدست این جهانجوی نیز
هوش مصنوعی: این دنیا به مانند خواهر ریونیز، که جفتی دارد، به وجود آمده است. در حقیقت، این جهان جوینده‌ای است که به دنبال شناخت و درک بهتر از خود و محیطش می‌باشد.
چو بیند بر و بازوی و مغفرت
خدنگی بباید گشاد از برت
هوش مصنوعی: وقتی کسی زیبایی چهره و بازوهای تو را ببیند، باید خود را از دست تو آزاد کند و رهاییت را بپذیرد.
بدان تا بخاک اندر آید سرش
نگون اندر آید ز باره برش
هوش مصنوعی: بدان که هنگامی که سر او به خاک بیفتد، به زودی از بلندی‌اش نیز به زمین خواهد افتاد.
بداند سپهدار دیوانه طوس
که ایدر نبودیم ما بر فسوس
هوش مصنوعی: سپهدار دیوانه طوس باید بداند که ما در اینجا حضور نداریم و به فسوس رفته‌ایم.
فرود دلاور برانگیخت اسپ
یکی تیر زد بر میان زرسپ
هوش مصنوعی: دلاور با شجاعت بر روی اسبش فرود آمد و یکی از تیرها را به سمت دشمن در میان زره‌های طلایی او پرتاب کرد.
که با کوههٔ زین تنش را بدوخت
روانش ز پیکان او برفروخت
هوش مصنوعی: او بدنه‌ای پرقدرت و محکم دارد که از زین و بر تن او سوار شده است؛ روح و انرژی او از تیرکمانش به جلو پرتاب می‌شود و به میدان می‌درخشد.
بیفتاد و برگشت ازو بادپای
همی شد دمان و دنان باز جای
هوش مصنوعی: بادپای، که به معنی باد و سرعت است، به زمین افتاد و برگشت. در این حالت، دمان و دنان، زمان و مکان برای او تغییر کرد و دوباره به جایی که بود برنگشت.
خروشی برآمد ز ایران سپاه
زسر برگرفتند گردان کلاه
هوش مصنوعی: سپاه ایران با صدای بلندی به میدان آمد و سربازان کلاه‌های خود را از سر برداشتند.
دل طوس پرخون و دیده پراب
بپوشید جوشن هم اندر شتاب
هوش مصنوعی: دل طوس پر از غم و چشمانش پر از اشک بود، پس او با شتاب زره‌اش را پوشید.
ز گردان جنگی بنالید سخت
بلرزید برسان برگ درخت
هوش مصنوعی: از گردان جنگی، صدای ناگواری به گوش می‌رسد و درختان مانند برگ‌هایشان به لرزه درآمده‌اند.
نشست از بر زین چو کوهی بزرگ
که بنهند بر پشت پیلی سترگ
هوش مصنوعی: چون کوهی بزرگ بر روی زین نشسته که آن را بر پشت فیل بزرگ می‌گذارند.
عنان را بپیچید سوی فرود
دلش پر ز کین و سرش پر ز دود
هوش مصنوعی: در اینجا، شخصی سعی دارد که کنترل اوضاع را به دست گیرد و به سوی جایی برود که دلش پر از حس انتقام و ذهنش پر از نگرانی و دود است.