بخش ۱۰
تخوار سراینده گفت آن زمان
که آمد بر کوه کوهی دمان
سپهدار طوسست کامد بجنگ
نتابی تو با کار دیده نهنگ
برو تا در دژ ببندیم سخت
ببینیم تا چیست فرجام بخت
چو فرزند و داماد او را برزم
تبه کردی اکنون میندیش بزم
فرود جوان تیز شد با تخوار
که چون رزم پیش آید و کارزار
چه طوس و چه شیر و چه پیل ژیان
چه جنگی نهنگ و چه ببر بیان
بجنگ اندرون مرد را دل دهند
نه بر آتش تیز بر گل نهند
چنین گفت با شاهزاده تخوار
که شاهان سخن را ندارند خوار
تو هم یک سواری اگر ز آهنی
همی کوه خارا ز بن برکنی
از ایرانیان نامور سی هزار
برزم تو آیند بر کوهسار
نه دژ ماند اینجا نه سنگ و نه خاک
سراسر ز جا اندر آرند پاک
وگر طوس را زین گزندی رسد
به خسرو ز دردش نژندی رسد
بکین پدرت اندر آید شکست
شکستی که هرگز نشایدش بست
بگردان عنان و مینداز تیر
بدژ شو مبر رنج بر خیرهخیر
سخن هرچ از پیش بایست گفت
نگفت و همی داشت اندر نهفت
ز بیمایه دستور ناکاردان
ورا جنگ سود آمد و جان زیان
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تخوار سراینده گفت آن زمان
که آمد بر کوه کوهی دمان
هوش مصنوعی: سخنسراینده در اینجا اشاره میکند که در زمانی خاص، بر دامنه کوهی، اتفاقی رخ داده است.
سپهدار طوسست کامد بجنگ
نتابی تو با کار دیده نهنگ
هوش مصنوعی: سپهدار طوس، که یک فرمانده جنگی است، به میدان نبرد میآید. تو نباید با نگاهی همچون نهنگ، به کارها و امور بپردازی و در مواجهه با او مقاومتی نداشته باشی.
برو تا در دژ ببندیم سخت
ببینیم تا چیست فرجام بخت
هوش مصنوعی: برویم تا در قلعه را محکم ببندیم و ببینیم که سرنوشت چه خواهد شد.
چو فرزند و داماد او را برزم
تبه کردی اکنون میندیش بزم
هوش مصنوعی: وقتی که فرزند و داماد او را در میهمانی خراب کردهای، اکنون دیگر به آن میهمانی فکر نکن.
فرود جوان تیز شد با تخوار
که چون رزم پیش آید و کارزار
هوش مصنوعی: جوان با شجاعت و سرعت پایین آمد تا آماده شود برای جنگ و نبرد که همواره پیش میآید.
چه طوس و چه شیر و چه پیل ژیان
چه جنگی نهنگ و چه ببر بیان
هوش مصنوعی: در اینجا به تنوع و قدرت موجودات مختلف اشاره شده است. به نوعی میگوید که چه حیواناتی مانند طوس، شیر و فیل وجود داشته باشند و چه جنگهایی میان نهنگها و ببرها در بگیرد، همگی نماد قدرت و عظمت هستند.
بجنگ اندرون مرد را دل دهند
نه بر آتش تیز بر گل نهند
هوش مصنوعی: در درون انسان، دلی شجاع و قوی وجود دارد که باید به آن بها داده شود، نه اینکه بر روی ضعفها و ناتوانیها تمرکز کنیم.
چنین گفت با شاهزاده تخوار
که شاهان سخن را ندارند خوار
هوش مصنوعی: او به شاهزاده تخوار گفت که شاهان به اهمیت سخن و کلام توجه ندارند و آن را بیارزش میدانند.
تو هم یک سواری اگر ز آهنی
همی کوه خارا ز بن برکنی
هوش مصنوعی: اگر تو نیز اراده و همتی همچون آهن داشته باشی، میتوانی حتی سختترین موانع را از ریشه برکنی.
از ایرانیان نامور سی هزار
برزم تو آیند بر کوهسار
هوش مصنوعی: از ایرانیان مشهور، سی هزار نفر به جنگ خواهند آمد و بر بلندیهای کوه حضور خواهند یافت.
نه دژ ماند اینجا نه سنگ و نه خاک
سراسر ز جا اندر آرند پاک
هوش مصنوعی: در اینجا دیگر نه قلعهای باقی مانده و نه سنگ و خاکی، همه چیز از اینجا برمیخیزد و پاکسازی میشود.
وگر طوس را زین گزندی رسد
به خسرو ز دردش نژندی رسد
هوش مصنوعی: اگر طوس به خسرو آسیبی برساند، دردش به خاطر این کارش به خودش بازمیگردد.
بکین پدرت اندر آید شکست
شکستی که هرگز نشایدش بست
هوش مصنوعی: دخترت به محض این که پدرت از دنیا برود، به شدت غمگین میشود و این اندوهی است که هیچکس نمیتواند آن را خاموش کند.
بگردان عنان و مینداز تیر
بدژ شو مبر رنج بر خیرهخیر
هوش مصنوعی: این بیت به شما میگوید که وضعیت را تغییر بده و سعی کن از مشکلات دوری کنی. به خودت فشار نیاور و به نگرانیها توجه نکن. به جای اندیشیدن به مشکلات، به دنبال راههای مثبت و خوشایند باش.
سخن هرچ از پیش بایست گفت
نگفت و همی داشت اندر نهفت
هوش مصنوعی: هر چه را باید از قبل بیان کرد، نگفته مانده و در دل پنهان نگه داشته شده است.
ز بیمایه دستور ناکاردان
ورا جنگ سود آمد و جان زیان
هوش مصنوعی: از کسی که دانش و تجربه کافی ندارد، نباید انتظار سود و فایدهای داشته باشیم، زیرا او تنها باعث زیان و دردسر خواهد شد.