گنجور

بخش ۱۸

به شاه آفریدون یکی نامه کرد
ز مشک و ز عنبر سر خامه کرد
نخست از جهان آفرین کرد یاد
خداوند خوبی و پاکی و داد
سپاس از جهاندار فریادرس
نگیرد به سختی جز او دست کس
دگر آفرین بر فریدون برز
خداوند تاج و خداوند گرز
همش داد و هم دین و هم فرهی
همش تاج و هم تخت شاهنشهی
همه راستی راست از بخت اوست
همه فر و زیبایی از تخت اوست
رسیدم به خوبی بتوران زمین
سپه برکشیدیم و جستیم کین
سه جنگ گران کرده شد در سه روز
چه در شب چه در هور گیتی فروز
از ایشان شبیخون و از ماکمین
کشیدیم و جستیم هر گونه کین
شنیدم که ساز شبیخون گرفت
ز بیچارگی بند افسون گرفت
کمین ساختم از پس پشت اوی
نماندم به جز باد در مشت اوی
یکایک چو از جنگ برگاشت روی
پی اندر گرفتم رسیدم بدوی
بخفتانش بر نیزه بگذاشتم
به نیرو ازان زینش برداشتم
بینداختم چون یکی اژدها
بریدم سرش از تن بی‌بها
فرستادم اینک به نزد نیا
بسازم کنون سلم را کیمیا
چنان چون سر ایرج شهریار
به تابوت زر اندر افگند خوار
به نامه درون این سخن کرد یاد
هیونی برافگند برسان باد
فرستاده آمد رخی پر ز شرم
دو چشم از فریدون پر از آب گرم
که چون برد خواهد سر شاه چین
بریده بر شاه ایران زمین
که فرزند گر سر بپیچید ز دین
پدر را بدو مهر افزون ز کین
گنه بس گران بود و پوزش نبرد
و دیگر که کین خواه او بود گرد
بیامد فرستادهٔ شوخ روی
سر تور بنهاد در پیش اوی
فریدون همی بر منوچهر بر
یکی آفرین خواست از دادگر

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به شاه آفریدون یکی نامه کرد
ز مشک و ز عنبر سر خامه کرد
هوش مصنوعی: برای شاه آفریدون یکی نامه نوشت و آن را با مشک و عنبر خوشبو کرد.
نخست از جهان آفرین کرد یاد
خداوند خوبی و پاکی و داد
هوش مصنوعی: اول از همه، یاد خداوند را که مایه خوبی، پاکی و عدالت است، در نظر گرفت.
سپاس از جهاندار فریادرس
نگیرد به سختی جز او دست کس
هوش مصنوعی: خداوندی که به ما کمک می‌کند، در دشواری‌ها تنها به او باید تکیه کرد و کسی دیگر نمی‌تواند یاری‌گر باشد.
دگر آفرین بر فریدون برز
خداوند تاج و خداوند گرز
هوش مصنوعی: آفرین بر فریدون، کسی که خالق و آفریننده است و مالک تاج و سلطنت، و همچنین دارنده قدرت و نیرو می‌باشد.
همش داد و هم دین و هم فرهی
همش تاج و هم تخت شاهنشهی
هوش مصنوعی: تمامی اینها در هم گنجانده شده‌اند: فریاد، دین، فرهنگ و همچنین تاج و تخت پادشاهی.
همه راستی راست از بخت اوست
همه فر و زیبایی از تخت اوست
هوش مصنوعی: همه خوبی‌ها و حقیقت‌ها از سرنوشت او ناشی می‌شود و تمام زیبایی و جذابیت به خاطر مقام و جایگاه اوست.
رسیدم به خوبی بتوران زمین
سپه برکشیدیم و جستیم کین
هوش مصنوعی: به جایی رسیدم که زیبایی‌های زمین را در آغوش گرفتم و با تمام قدرت برای برآورده کردن خواسته‌هایم تلاش کردم.
سه جنگ گران کرده شد در سه روز
چه در شب چه در هور گیتی فروز
هوش مصنوعی: در سه روز، سه جنگجوی سخت‌کوش در جنگی پرشور و باعزت به نبرد پرداختند، چه در شب و چه در روشنایی روز، تا کیهان را روشن کنند.
از ایشان شبیخون و از ماکمین
کشیدیم و جستیم هر گونه کین
هوش مصنوعی: ما از حمله و تجاوز آن‌ها در امان نماندیم و در پاسخ به این دشمنی‌ها، هر نوع انتقام و واکنشی را به کار گرفتیم.
شنیدم که ساز شبیخون گرفت
ز بیچارگی بند افسون گرفت
هوش مصنوعی: شنیدم که به دلیل ناتوانی، ساز به حمله‌ای ناگهانی برخاست و تحت تأثیر جادو و افسون قرار گرفت.
کمین ساختم از پس پشت اوی
نماندم به جز باد در مشت اوی
هوش مصنوعی: من به خاطر او در کمین نشستم و تنها چیزی که در دستم مانده باد است؛ یعنی هیچ چیزی جز او برای من ارزش ندارد.
یکایک چو از جنگ برگاشت روی
پی اندر گرفتم رسیدم بدوی
هوش مصنوعی: به محض اینکه هر یک از آن‌ها از جنگ دست کشیدند و روی خود را برگرداندند، من نیز حرکت کردم و به سرعت به سوی آنها رسیدم.
بخفتانش بر نیزه بگذاشتم
به نیرو ازان زینش برداشتم
هوش مصنوعی: من او را بر روی نیزه خواباندم و با قدرت زین او را برداشتم.
بینداختم چون یکی اژدها
بریدم سرش از تن بی‌بها
هوش مصنوعی: من مانند یک اژدها به او حمله کردم و سرش را از بدن بی‌ارزشش جدا کردم.
فرستادم اینک به نزد نیا
بسازم کنون سلم را کیمیا
هوش مصنوعی: به نزد نیا فرستادم تا برایم آرامش و سعادتی بسازد. اکنون در انتظار آن هستم که برایم به مانند طلا ارزشمند شود.
چنان چون سر ایرج شهریار
به تابوت زر اندر افگند خوار
هوش مصنوعی: همچون سر ایرج، پادشاه بزرگ را در تابوت طلا به زیر افکندند و بی‌احترامی کردند.
به نامه درون این سخن کرد یاد
هیونی برافگند برسان باد
هوش مصنوعی: در اینجا گوینده به یادآوری چیزی اشاره می‌کند که در درون یک نامه نوشته شده است. او می‌خواهد که این یادآوری به دیگران منتقل شود و احساس می‌کند که این پیام باید به سرعت به گوش دیگران برسد.
فرستاده آمد رخی پر ز شرم
دو چشم از فریدون پر از آب گرم
هوش مصنوعی: پیامبری آمد که چهره‌اش پر از شرم بود و دو چشمانش مانند آب گرم، از احساسات پر شده بودند.
که چون برد خواهد سر شاه چین
بریده بر شاه ایران زمین
هوش مصنوعی: زمانی که سر شاه چین به زمین بیفتد، آن زمان سر شاه ایران نیز خواهد افتاد.
که فرزند گر سر بپیچید ز دین
پدر را بدو مهر افزون ز کین
هوش مصنوعی: اگر فرزند از راه و دین پدر منحرف شود، محبت و علاقه‌اش به او از نفرت بیشتر خواهد بود.
گنه بس گران بود و پوزش نبرد
و دیگر که کین خواه او بود گرد
هوش مصنوعی: گناه بسیار سنگین است و عذرخواهی آن پذیرفته نمی‌شود، و همچنین دیگرانی که با او دشمنی دارند، دور او جمع می‌شوند.
بیامد فرستادهٔ شوخ روی
سر تور بنهاد در پیش اوی
هوش مصنوعی: فرستاده‌ای با چهره‌ای خوش‌رو آمد و پیامی را در مقابل او گذاشت.
فریدون همی بر منوچهر بر
یکی آفرین خواست از دادگر
هوش مصنوعی: فریدون قصد داشت تا به منوچهر تبریک بگوید و از عدالت‌خواهی او تقدیر کند.

خوانش ها

بخش ۱۸ به خوانش فرشید ربانی
بخش ۱۸ به خوانش محمدیزدانی جوینده

حاشیه ها

1392/04/25 15:06
مهدی رفیعی

استفاده از واژه مناسب در شعر و هر نوشته دیگر نشاندهنده تسلط و شناخت شاعر ویا نویسنده از محیط پیرامون و اقلیم است . مثلا"در مصرع " هیونی بر افگند بر سان باد " عدم استفاده از " نوند"بر می گردد به وجود شتر در آن منطقه و احیانا" بیابانی بودن آن منطقه

1392/04/25 16:06
امین کیخا

درود به شما نازک بینانه بود اری