گنجور

بخش ۱۵

بدان گه که روشن جهان تیره گشت
طلایه پراگنده بر گرد دشت
به پیش سپه قارن رزم زن
ابا رای زن سرو شاه یمن
خروشی برآمد ز پیش سپاه
که ای نامداران و مردان شاه
بکوشید کاین جنگ آهرمنست
همان درد و کین است و خون خستنست
میان بسته دارید و بیدار بید
همه در پناه جهاندار بید
کسی کو شود کشته زین رزمگاه
بهشتی بود شسته پاک از گناه
هر آن کس که از لشکر چین و روم
بریزند خون و بگیرند بوم
همه نیکنامند تا جاودان
بمانند با فرهٔ موبدان
هم از شاه یابند دیهیم و تخت
ز سالار زر و ز دادار بخت
چو پیدا شود پاک روز سپید
دو بهره بپیماید از چرخ شید
ببندید یکسر میان یلی
ابا گرز و با خنجر کابلی
بدارید یکسر همه جای خویش
یکی از دگر پای منهید پیش
سران سپه مهتران دلیر
کشیدند صف پیش سالار شیر
به سالار گفتند ما بنده‌ایم
خود اندر جهان شاه را زنده‌ایم
چو فرمان دهد ما همیدون کنیم
زمین را ز خون رود جیحون کنیم
سوی خیمهٔ خویش باز آمدند
همه با سری کینه ساز آمدند

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بدان گه که روشن جهان تیره گشت
طلایه پراگنده بر گرد دشت
هوش مصنوعی: زمانی که جهان تاریک شد و روشنی از آن دور گردید، نشان‌ها و نشانه‌ها در اطراف دشت پراکنده شدند.
به پیش سپه قارن رزم زن
ابا رای زن سرو شاه یمن
هوش مصنوعی: به جلو سپاه قارن، جنگ کن و با عقیده‌ی خود به میدان بیا. مانند سرو راست و استوار، چون شاه یمن در بین رزمندگان ظاهر شو.
خروشی برآمد ز پیش سپاه
که ای نامداران و مردان شاه
هوش مصنوعی: صدایی از طرف سپاه بلند شد که ای نامداران و دلیران شاه، آماده باشید.
بکوشید کاین جنگ آهرمنست
همان درد و کین است و خون خستنست
هوش مصنوعی: کوشش کنید که این نبرد با اهریمن، در واقع نشانه‌ای از درد، کینه و خون‌ریزی است.
میان بسته دارید و بیدار بید
همه در پناه جهاندار بید
هوش مصنوعی: در دل تاریکی و خواب، همگان در حالی که هوشیار هستند، در حفاظت و حمایت از کسی هستند که سلطه و قدرت را در دست دارد.
کسی کو شود کشته زین رزمگاه
بهشتی بود شسته پاک از گناه
هوش مصنوعی: هر کسی که در این میدان جنگ به شهادت برسد، مثل این است که به بهشت رفته و از تمام گناهانش پاک شده است.
هر آن کس که از لشکر چین و روم
بریزند خون و بگیرند بوم
هوش مصنوعی: هر کسی که از نیروهای چین و روم بیاید و خون بریزد و سرزمین را به تصرف درآورد، بی‌شک دشمن است.
همه نیکنامند تا جاودان
بمانند با فرهٔ موبدان
هوش مصنوعی: تمامی کسانی که نام نیک دارند، تا ابد در یادها باقی خواهند ماند و این امر به برکت مقام و جایگاه بزرگ آنان است.
هم از شاه یابند دیهیم و تخت
ز سالار زر و ز دادار بخت
هوش مصنوعی: از شاه هم تاج و تخت به دست می‌آید و هم از سالاری که ثروت و سرنوشت خوب دارد.
چو پیدا شود پاک روز سپید
دو بهره بپیماید از چرخ شید
هوش مصنوعی: وقتی روز روشن و صاف نمایان شود، از روشنایی آن به دو بخش خوشبختی و سرزندگی دست پیدا می‌شود.
ببندید یکسر میان یلی
ابا گرز و با خنجر کابلی
هوش مصنوعی: به یکباره، جنگجویان بزرگ را در میان میدان جنگ محاصره کنید، با گرزی در دست و خنجر کابلی آماده حمله باشید.
بدارید یکسر همه جای خویش
یکی از دگر پای منهید پیش
هوش مصنوعی: همه جا را از هم جدا کنید و هیچ یک از دیگران را به پاهای خود نزدیک نکنید.
سران سپه مهتران دلیر
کشیدند صف پیش سالار شیر
هوش مصنوعی: سرنوشت فرماندهان شجاع سپاه به سمت پیشوای خود حرکت کردند و صفی منظم تشکیل دادند.
به سالار گفتند ما بنده‌ایم
خود اندر جهان شاه را زنده‌ایم
هوش مصنوعی: به سالار گفتند که ما بندگان تو هستیم و در این جهان به خاطر وجود شاه زندگی می‌کنیم.
چو فرمان دهد ما همیدون کنیم
زمین را ز خون رود جیحون کنیم
هوش مصنوعی: هرگاه فرمان بدهی، ما آماده‌ایم که زمین را از خون پر کنیم و رود جیحون را به همین حال تغییر دهیم.
سوی خیمهٔ خویش باز آمدند
همه با سری کینه ساز آمدند
هوش مصنوعی: همه به سمت خیمه‌های خود برگشتند و با احساس دشمنی و کینه آمدند.

خوانش ها

بخش ۱۵ به خوانش فرشید ربانی
بخش ۱۵ به خوانش محمدیزدانی جوینده

حاشیه ها

1390/11/19 22:02
mazdack

کسی کو شود کشته زین رزمگاه

بهشتی بود شسته پاک از گناه
این شعر بیشتر به جهادگران اسلامی میاید تا فردوسی‌!

1400/11/22 15:01
Vah barz

این بیت نه تنها حتما از فردوسی‌ست و در ویرایش خالقی مطلق اصیل تلقی شده، بلکه ردپای این اندیشه، یعنی بهشتی و اشو بودن مرد جنگی که در نبرد با دشمنان ایران در دفاع از ایرانشهر کشته شود تا کهنترین متون ایرانی میابیم. به در ِ هفدهم ِ کتاب "روایت پهلوی" (ج1 ص92 چاپ جکسون) ترجمه فارسی میانه از همین عقیده در اوستا، کهنترین کتاب ایرانیان یافته میشود که من ترجمه فارسی نو اش را میدهم:  « از اوستا پیداست که انیران دشمن به ایرانشهر آیند و برده و زیان بسیار خواهند کنند، ارتشتار (جنگاور) برای باز داشتن ایشان به سویشان رود، چو بسیار باشند، ارتشتار بسیار ازشان بکشد... ارتشتاری که این کارزار نکند و ازش بگریزد مرگ‌ارزان (مهدورالدم) است. ارتشتاری که در کارزار کشته شود، اشو و بهشتی بُوَد. »

1390/12/04 09:03
مهرداد

کسی کو شود کشته زین رزمگاه
بهشتی بود شسته پاک از گناه
در مورد این بیت مشکوک کاملا با آقای مزدک موافقم

1395/11/29 12:01
مهرزاد

مشکوک نباشید به آن بیت. نگاه سیاسی فردوسی د رجای جای شاهنامه مشهود است . یکیش همینجا. تبدیل کردن جنگی که اساسا برای انتقام جویی است به جنگی ایدئولوژیک کاری است که درتاریخ بارها و بارها اتفاق افتاده. فردوسی به زیرکی این را نشان داده.

1403/10/31 20:12
بهداد میرزایی

در تصحیح استاد فریدون جنیدی از شاهنامه، واژهٔ بهشتی بمعنی کسی که به بهشت رفته و سعادتمند شده، به کار نرفته است. آنچه موجب پیدایش واژهٔ بهشت در زبان فارسی شده، وَهیشت اَخوْ vahišt axv در زبان فارسی میانه بوده است بمعنی ”بهترین جهان“ یا بهترین هستی، و با بهشتی که در این گفتار آمده، همانند نبوده است. ’بهشتی‘ (کسی که به بهشت رفته) به معنی مذهبی که امروز میشناسیم، در فرهنگ ایران باستان نبوده است تا در شاهنامه بیاید. اما واژهٔ بهشت در شاهنامه بمعنی جای زیبا یا با معنای استعاری به کار رفته است، مثلاً دربارهٔ رودابه میگوید ” بهشتی بُد آراسته پرنگار / چو خورشید تابان به خرّم بهار“.

همچنین بهمن سرکارآتی در مقالهٔ ”دربارهٔ فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی و ضرورت تدوین آن“ مینویسد:

”معنای لغوی واژهٔ بهشت ”بهترین“ است. گونه های قدیمتر آن وَهیشت vahišt در پهلوی و وَهیشتَ vahišta- در اوستایی است. در اوستا این صفت چند بار با موصوف اَنگهَو یا اَهَو ahav-, aηhav- بمعنی ”هستی، زندگی“ به کار رفته است. بعدها به تدریج موصوف حذف شده و صفت جانشین آن شده است و در پهلوی و فارسی معنای فردوس و جنّت به خود گرفته است. کاربرد صفت vahišta- با موصوفی دیگر یعنی مَئینیو mainyu- برابر با ”مینو“ نیز سبب شده است تا واژهٔ مینو نیز معنای ”فردوس“ پیدا کند.“

ابیات مورد بحث بالا، که در آنها واژهٔ بهشتی bihišˈtī کاربر گنجور (بنام «مزدک») را دچار تردید کرده، به شاهنامه افزوده شده اند (الحاقی هستند) به این دلایل:

- هنگامی که شب میشود، فقط طلایه داران سپاه بیدارند و بر گرد لشکر پراکنده میشوند. قارن و سرو شاه یمن در پیش سپاه چه میکنند؟! ابیات افزودهٔ (الحاقی) شاهنامه پر از این گاف ها هستند.

- در این احوال کسی هم خروش بر می آورد که ”این جنگ، جنگ اهریمن است“. ابیات افزوده از نظر دستور زبان و فصاحت و غیره، نادرستیهای بسیار دارند. در همینجا، ’جنگ اهریمن‘ درست نیست و ”جنگ با اهریمن“ باید باشد.

- ’دردِ کین‘ معنی ندارد؛ ’خون جُستن‘ در هیچ جای شاهنامه نیامده است، ”کین جُستن“ درست است.

- در این دو بیت:

هرآنکس که از لشکر چین و روم / بریزند خون و بگیرند بوم

همه نیکنامند تا جاودان / بمانند با فرهٔ موبدان

سخن، سخت سست و نادرست است، زیرا:

۱) سخن از جنگ با سلم و تور است، نه با چین و روم!!

۲) از کشتن دشمنان، کسی به بهشت نمیرود؛ لااقل باید میگفت ”هرکس که خونش را بریزند“.

۳) این ”بوم“ کجاست؟! کدم زمین را باید بگیرند؟! وانگهی برای کشیدن انتقام ایرج میرفتند، نه برای گرفتن جایی؛ و نبرد در سرزمین توران روی میدهد.

۴) در فرهنگ ایران، تنها از فرّ ایران و فرّ شاهی سخن رفته است؛ و اگر فرّی ویژهٔ موبدان میبود، به سپاهیان نمیرسید.

- در ادامه میگوید ”هم از شاه یابید دیهیم و تخت“. دیهیم پس ازیونانیها و از هنگام اشکانیان پیدا شد و در هنگام ساسانیان خیلی رایج گردید و از زینتهای شاه بوده است. تخت نیز ویژهٔ نشستن شاه بوده است. دیهیم و تخت را چگونه به سپاهیان میدهند؟ آن هم در صورتی که کشته شوند؟!

- در این بیت:

”بدارید یکسر همه جای خویش / یکی از دگر پای منهید پیش“؛

اگر از هم پای پیش نگذارند، پس چگونه به سپاه دشمن یورش ببرند؟!

- یاداوری میکنیم که شب، هنگام استراحت سپاه است و وقت رده کشیدن نیست، اما باز در ادامه میگوید:

”سران سپه مهتران دلیر / کشیدند صف پیش سالار شیر“.

مگر آن که بخواهند شبیخون بزنند. آن هم شدنی نیست، چون ایرانیان خواب را دهش ایزدی میدانستند و شبیخون را گناه میشمردند. به علاوه، در شبیخون همهٔ سپاه را نمیبرند.

بهترین تصحیح شاهنامه از آنِ استاد فریدون جنیدی است. شایسته است که آن را بخوانید. بنده در کانال تلگرامی خویش با نام «شاهنامه شناسی»، در بیش از ۷۰۰ صفحه مقاله، آن تصحیح را به تفصیل و از همهٔ جنبه ها بررسی کرده ام و برتریهای آن بر تصحیحهای دیگران را نشان داده ام. پیوند به وبگاه بیرونی