برگردان به زبان ساده
ز عموریه مادرش را بخواند
چو آمد سخنهای دارا براند
هوش مصنوعی: وقتی دربارهی ویژگیها و صفات دارا صحبت میشود، مادر عموریه دلتنگ و ناراحت میشود.
بدو گفت نزد دلارای شو
به خوبی به پیوند گفتار نو
هوش مصنوعی: به او گفت: نزد دلاور خود برو و با حسن و زیبایی به گفتگو بپرداز.
به پرده درون روشنک را ببین
چو دیدی ز ما کن برو آفرین
هوش مصنوعی: به پرده درونی که روشنک را میبیند، نگاه کن. وقتی او را دیدی، از ما جدا شو و به او تحسین بگو.
ببر طوق با یاره و گوشوار
یکی تاج پر گوهر شاهوار
هوش مصنوعی: ببر گردنبند را با دوست و گوشواره را با تاجی پر از گوهر که مانند تاج شاه است، مقایسه کن.
صد اشتر ز گستردنیها ببر
صد اشتر ز هر گونه دیبا به زر
هوش مصنوعی: صد تا شتر را از وسعتها و گستردنیها بیرون ببر، و صد تا شتر را از هر نوع پارچه زربافت جدا کن.
هم از گنج دینار چو سی هزار
به بدره درون کن ز بهر نثار
هوش مصنوعی: اگر سی هزار دینار در کیسهات داری، آنها را برای بخشش و نیکوکاری آماده کن.
ز رومی کنیزک چو سیصد ببر
دگر هرچ باید همه سر به سر
هوش مصنوعی: از دختر رومی مانند سیصد ببر، هر چه که لازم باشد باید تمام و کمال انجام شود.
یکی جام زر هر یکی را به دست
بر آیین خوبان خسروپرست
هوش مصنوعی: هر یک از خوبان که برای نشان دادن ارزش و زیبایی خود، جام زرینی در دست دارند.
ابا خویشتن خادمان بر براه
ز راه و ز آیین شاهان مکاه
هوش مصنوعی: با خودت، خدمتگزاران را در مسیر و آیین شاهان، فراموش نکن.
بشد مادر شاه با ترجمان
ده از فیلسوفان شیرینزبان
هوش مصنوعی: مادر پادشاه با یک مترجم از فیلسوفان خوشگفتار به گفتگو پرداخت.
چو آمد به نزدیکی اصفهان
پذیره شدندش فراوان مهان
هوش مصنوعی: وقتی به نزدیکی اصفهان رسید، مهمانان زیادی به استقبال او آمدند.
بیامد ز ایوان دلارای پیش
خود و نامداران به آیین خویش
هوش مصنوعی: دختر زیبایی از ایوانش بیرون آمد و ناموران را به روش خود دعوت کرد.
به دهلیز کردند چندان نثار
که بر چشم گنج درم گشت خوار
هوش مصنوعی: در یک مکان مشخص، به اندازهای هزینه و نذری خرج کردند که به چشم گنج و ثروت، بیارزش به نظر آمد.
به ایوان نشستند با رایزن
همه نامداران شدند انجمن
هوش مصنوعی: آنها به ایوان رفتند و با مشورت یکدیگر، جمعی از بزرگان و نامآوران تشکیل دادند.
دلارای برداشت چندان جهیز
که شد در جهان روی بازار تیز
هوش مصنوعی: در دنیا، دلار به قدری افزایش ارزش پیدا کرده که به سرعت در بازار جابهجا میشود.
شتر در شتر رفت فرسنگها
ز زرین و سیمین وز رنگها
هوش مصنوعی: شتر در طول سفرهای طولانی، از مواد قیمتی مانند طلا و نقره و همچنین از رنگهای مختلف عبور کرد.
ز پوشیدنی و ز گستردنی
ز افگندنی و پراگندنی
هوش مصنوعی: از چیزهایی که میپوشیم و چیزهایی که به طور گستردهای داریم، از چیزهایی که میپاشیم و به طور پراکنده میریزیم.
ز اسپان تازی به زرین ستام
ز شمشیر هندی به زرین نیام
هوش مصنوعی: از اسبان تازی با زین طلایی و از شمشیر هندی با نیام طلایی.
ز خفتان و از خود و برگستوان
ز گوپال و ز خنجر هندوان
هوش مصنوعی: از خواب و خوابگاه و از خود و ناز و نعمت، همچنین از گوپال (خدای گوسفندان) و خنجر هندوان (هندیها) صحبت میکند.
چه مایه بریده چه از نابرید
کسی در جهان بیشتر زان ندید
هوش مصنوعی: هیچکس در دنیا، بیشتر از اینکه بداند چه چیزی را باید بزند و چه چیزی را نباید بزند، نمیتواند خود را از قید محدودیتها برهاند.
ز ایوان پرستندگان خواستند
چهل مهد زرین بیاراستند
هوش مصنوعی: از خانهی پرستندگان، خواستند که چهل مهد طلا را تهیه کنند و آماده سازند.
یکی مهد با چتر و با خادمان
نشست اندرو روشنک شادمان
هوش مصنوعی: یک نفر در مهدی قرار دارد که زیر چتر و در کنار خادمان نشسته و روشنک، با خوشحالی در آنجا است.
ز کاخ دلارای تا نیم راه
درم بود و دینار و اسپ و سپاه
هوش مصنوعی: از کاخ دلربا تا نیمهی راه، دارای ثروت و داراییهایی مانند پول و سواران و لشکر بودم.
ببستند آذین به شهر اندرون
پر از خنده لبها و دل پر ز خون
هوش مصنوعی: در شهر، زینتهایی را فراهم کردند که لبها پر از خنده و دلها پر از اندوه و درد بود.
بران چتر دیبا درم ریختند
ز بر مشک سارا همی بیختند
هوش مصنوعی: چتر زیبا و نرم را بر سرم گستردند و بوی خوش مشک سارا بر زمین پاشیده شد.
چو ماه اندر آمد به مشکوی شاه
سکندر بدو کرد چندی نگاه
هوش مصنوعی: وقتی ماه به گنبدی که از مشک ساخته شده است، وارد شد، شاه سکندر به او چند لحظه نگاه کرد.
بران برز و بالا و آن خوب چهر
تو گفتی خرد پروریدش به مهر
هوش مصنوعی: درختی که رشد کرده و به اوج رسیده، چهره زیبای تو را به یاد میآورد که با محبت و عشق، عقل و دانایی را پرورش داده است.
چو مادرش بر تخت زرین نشاند
سکندر بروبر همی جان فشاند
هوش مصنوعی: وقتی سکندر بر روی تخت زرین نشسته بود، مادرش در کنار او حضور داشت و با عشق و محبت به او توجه میکرد.
نشستند یک هفته با او به هم
همی رای زد شاه بر بیش و کم
هوش مصنوعی: یک هفته گروهی به همراه او به گفتگو نشستند و شاه در مورد مسائل مختلف به بررسی و تبادل نظر پرداخت.
نبد جز بزرگی و آهستگی
خردمندی و شرم و شایستگی
هوش مصنوعی: فقط بزرگی و آرامش نشاندهندهی درستی اندیشه و رفتار، همچنین شرم و شایستگی هستند.
ببردند ز ایران فراوان نثار
ز دینار وز گوهر شاهوار
هوش مصنوعی: بسیاری از ثروتها و جواهرات با ارزش از ایران به سرزمینهای دیگر منتقل شد.
همه شهر ایران و توران و چین
به شاهی برو خواندند آفرین
هوش مصنوعی: تمامی مردم شهرهای ایران، توران و چین به ستایش و تمجید از شاه پرداختهاند.
همه روی گیتی پر از داد شد
به هر جای ویرانی آباد شد
هوش مصنوعی: در تمام دنیا، عدالت برقرار شده و هر مکانی که ویران بود، دوباره به آبادانی رسیده است.