گنجور

بخش ۲۵

سکندر بیامد دلی همچو کوه
رها گشته از شاه دانش پژوه
نبودش ز قیدافه چین در بروی
نبرداشت هرگز دل از آرزوی
ببود آن شب و بامداد پگاه
ز ایوان بیامد به نزدیک شاه
سپهدار در خان پیل‌استه بود
همه گرد بر گرد او رسته بود
سر خانه را پیکر از جزع و زر
به زر اندرون چند گونه گهر
به پیش اندرون دستهٔ مشک بوی
دو فرزند بایسته در پیش اوی
چو طینوش اسپ‌افگن و قیدروش
نهاده به گفتار قیدافه گوش
به مادر چنین گفت کهتر پسر
که ای شاه نیک اختر و دادگر
چنان کن که از پیش تو بیطقون
شود شاد و خشنود با رهنمون
به ره بر کسی تا نیازاردش
ور از دشمنان نیز نشماردش
که زنده کن پاک جان من اوست
برآنم که روشن روان من اوست
بدو گفت مادر که ایدون کنم
که او را بزرگی بر افزون کنم
به اسکندر نامور شاه گفت
که پیدا کن اکنون نهان از نهفت
چه خواهی و رای سکندر به چیست
چه رانی تو از شاه و دستور کیست
سکندر بدو گفت کای سرفراز
به نزد تو شد بودن من دراز
مرا گفت رو باژ مرزش بخواه
وگر دیر مانی بیارم سپاه
نمانم بدو کشور و تاج و تخت
نه زور و نه شاهی نه گنج و نه بخت

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سکندر بیامد دلی همچو کوه
رها گشته از شاه دانش پژوه
هوش مصنوعی: سکندر با دلی آزاد و رها به سرزمین دانش و علم قدم گذاشته است، مانند کوهی استوار و بدون قید و بند.
نبودش ز قیدافه چین در بروی
نبرداشت هرگز دل از آرزوی
هوش مصنوعی: او هیچ‌گاه دلش را از آرزوی دیدن چهره‌اش دور نکرد، هرگز نمی‌توانست از عشق او جدا شود.
ببود آن شب و بامداد پگاه
ز ایوان بیامد به نزدیک شاه
هوش مصنوعی: آن شب و صبح زود سپری شد و شخصی از ایوان به سوی شاه آمد.
سپهدار در خان پیل‌استه بود
همه گرد بر گرد او رسته بود
هوش مصنوعی: فرمانده در میانه‌ی میدان در حال فرماندهی بود و تمام افراد اطراف او جمع شده بودند.
سر خانه را پیکر از جزع و زر
به زر اندرون چند گونه گهر
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر زیبایی از خانه و شکوه آن اشاره شده است. سر در خانه با مواد باارزش و ظریف تزئین شده و درونش پر از جواهرات و زیبایی‌های گوناگون است. این توصیف نشان‌دهنده‌ی اهمیت و زیبایی فضای داخلی و بخش بیرونی خانه است.
به پیش اندرون دستهٔ مشک بوی
دو فرزند بایسته در پیش اوی
هوش مصنوعی: در جلو او، گروهی از عطر خوش مشک وجود دارد و دو فرزند شایسته در برابرش قرار گرفته‌اند.
چو طینوش اسپ‌افگن و قیدروش
نهاده به گفتار قیدافه گوش
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که وقتی شرایط و توانایی‌های انسانی را محدود کنند و تحت کنترل قرار دهند، او به راحتی به انتقاد و فریاد می‌پردازد. در واقع، این عبارت نشان‌دهنده واکنش افراد به سختی‌ها و محدودیت‌هاست.
به مادر چنین گفت کهتر پسر
که ای شاه نیک اختر و دادگر
هوش مصنوعی: پسر ارشد به مادرش گفت: ای مادر، تو شهباز نیکو و دادگر هستی.
چنان کن که از پیش تو بیطقون
شود شاد و خشنود با رهنمون
هوش مصنوعی: کاری کن که کسی که قبل از تو حضور دارد، با هدایت و راهنمایی تو خوشحال و راضی شود.
به ره بر کسی تا نیازاردش
ور از دشمنان نیز نشماردش
هوش مصنوعی: در مسیر زندگی، باید سعی کنیم که به کسی آسیب نزنیم و حتی دشمنان خود را نیز بی‌اعتنا بگذاریم.
که زنده کن پاک جان من اوست
برآنم که روشن روان من اوست
هوش مصنوعی: وجود اوست که جان پاک مرا زنده می‌کند و من بر این باورم که روح روشن من نیز از آن اوست.
بدو گفت مادر که ایدون کنم
که او را بزرگی بر افزون کنم
هوش مصنوعی: مادر به او گفت که من این کار را انجام می‌دهم تا او را بیشتر بزرگ و محترم کنم.
به اسکندر نامور شاه گفت
که پیدا کن اکنون نهان از نهفت
هوش مصنوعی: به اسکندر، پادشاه مشهور، گفته می‌شود که اکنون باید چیزهایی را که پنهان است، پیدا کند و آشکار کند.
چه خواهی و رای سکندر به چیست
چه رانی تو از شاه و دستور کیست
هوش مصنوعی: می‌پرسی که چه می‌خواهی و نظر سکندر چیست؟ چه کسی تو را از شاه و فرماندهی می‌رانَد؟
سکندر بدو گفت کای سرفراز
به نزد تو شد بودن من دراز
هوش مصنوعی: سکندر به او گفت: ای عزیز، مدت طولانی است که در کنار تو هستم.
مرا گفت رو باژ مرزش بخواه
وگر دیر مانی بیارم سپاه
هوش مصنوعی: به من گفتند که برای گرفتن حق و مرزت برو و اگر دیر کنی، سپاهی برایت می‌آورم.
نمانم بدو کشور و تاج و تخت
نه زور و نه شاهی نه گنج و نه بخت
هوش مصنوعی: من نه در کشور او می‌مانم و نه به خاطر تاج و تخت، نه به خاطر قدرت و نه سلطنت، نه به خاطر ثروت و نه شانس.

حاشیه ها

1396/03/16 11:06
دکتر امین لو

سپهدار در خان پیل‌استه بود همه گرد بر گرد او رسته بود
بیت فوق نا مفهوم است در شاهنامه چاپ امیر کبیر به صورت زیر است.
سپهدار در خان بنشسته بود همه گرد بر گرد او دسته بود
----------------------------------------------------------------