گنجور

بخش ۲۱

سکندر چو بشنید از یادگیر
بفرمود تا پیش او شد دبیر
نوشتند پس نامه‌ای بر حریر
ز شیراوژن اسکندر شهرگیر
به نزدیک قیدافهٔ هوشمند
شده نام او در بزرگی بلند
نخست آفرین خداوند مهر
فروزندهٔ ماه و گردان سپهر
خداوند بخشنده داد و راست
فزونی کسی را دهد کش سزاست
به تندی نجستیم رزم ترا
گراینده گشتیم بزم ترا
چو این نامه آرند نزدیک تو
درخشان شود رای تاریک تو
فرستی به فرمان ما باژ و ساو
بدانی که با ما ترا نیست تاو
خردمندی و پیش‌بینی کنی
توانایی و پاک دینی کنی
وگر هیچ تاب اندر آری به کار
نبینی جز از گردش روزگار
چو اندازه گیری ز دارا و فور
خود آموزگارت نباید ز دور
چو از باد عنوان او گشت خشک
نهادند مهری بروبر ز مشک
بیامد هیون تگاور به راه
به فرمان آن نامبردار شاه
چو قیدافه آن نامهٔ او بخواند
ز گفتار او در شگفتی بماند
به پاسخ نخست آفرین گسترید
بدان دادگر کو زمین گسترید
ترا کرد پیروز بر فور هند
به دارا و بر نامداران سند
مرا با چو ایشان برابر نهی
به سر بر ز پیروزه افسر نهی
مرا زان فزونست فر و مهی
همان لشکر و گنج شاهنشهی
که من قیصران را به فرمان شوم
بترسم ز تهدید و پیچان شوم
هزاران هزارم فزون لشکرست
که بر هر سری شهریاری سرست
وگر خوانم از هر سوی زیردست
نماند برین بوم جای نشست
یکی گنج در پیش هر مهتری
چو آید ازین مرز با لشکری
تو چندین چه رانی زبان بر گزاف
ز دارا شدستی خداوند لاف
بران نامه بر مهر زرین نهاد
هیونی برافگند بر سان باد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سکندر چو بشنید از یادگیر
بفرمود تا پیش او شد دبیر
هوش مصنوعی: سکندر وقتی از معلم خود شنید، دستور داد تا نویسنده‌ای به نزد او بیاید.
نوشتند پس نامه‌ای بر حریر
ز شیراوژن اسکندر شهرگیر
هوش مصنوعی: نامه‌ای بر روی پارچه‌ای نرم و لطیف نوشته شد که مربوط به شیراوژن، اسکندر، و شهر گیر است.
به نزدیک قیدافهٔ هوشمند
شده نام او در بزرگی بلند
هوش مصنوعی: نزدیک قیدافه، فردی باهوش و بزرگ است که به او شهرت و نامی بلند داده‌اند.
نخست آفرین خداوند مهر
فروزندهٔ ماه و گردان سپهر
هوش مصنوعی: ابتدا به ستایش خداوند می‌پردازیم که خورشید و نورانی‌کنندهٔ ماه و چرخش آسمان را آفریده است.
خداوند بخشنده داد و راست
فزونی کسی را دهد کش سزاست
هوش مصنوعی: خداوند همواره به بندگانش نعمت می‌دهد و کسی که لایق و شایسته باشد، از او بیشتر بهره‌مند می‌شود.
به تندی نجستیم رزم ترا
گراینده گشتیم بزم ترا
هوش مصنوعی: ما به سرعت به جنگ تو نرفتن، بلکه به سمت مهمانی و دلربایی تو گرایش پیدا کردیم.
چو این نامه آرند نزدیک تو
درخشان شود رای تاریک تو
هوش مصنوعی: وقتی این نامه را به دست تو برسانند، اندیشه‌ی تیره‌ات روشن و شفاف خواهد شد.
فرستی به فرمان ما باژ و ساو
بدانی که با ما ترا نیست تاو
هوش مصنوعی: اگر به فرمان ما بروی، می‌فهمی که دیگر ارتباطی با ما نداری و ما هم از تو بی‌نیازیم.
خردمندی و پیش‌بینی کنی
توانایی و پاک دینی کنی
هوش مصنوعی: عقلت را به کار ببر و آینده را به درستی پیش‌بینی کن، همچنین خود را با پاکی و دیانت نشان بده.
وگر هیچ تاب اندر آری به کار
نبینی جز از گردش روزگار
هوش مصنوعی: اگر هیچ تلاشی در کار خود نداشته باشی، جز نتیجه‌ای که از روزگار بر می‌آید ، نخواهی دید.
چو اندازه گیری ز دارا و فور
خود آموزگارت نباید ز دور
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به درستی و از روی انصاف قضاوت کنی، نباید به دور از واقعیت و شرایط دیگران قرار بگیری. باید تلاش کنی تا با درک کامل از وضعیت کسانی که دارند زندگی می‌کنند، به آنها نگاه کنی.
چو از باد عنوان او گشت خشک
نهادند مهری بروبر ز مشک
هوش مصنوعی: وقتی نام او به خاطر باد خشک شد، مهری بر روی آن قرار دادند که از مشک ساخته شده بود.
بیامد هیون تگاور به راه
به فرمان آن نامبردار شاه
هوش مصنوعی: هیون تگاور به راه آمد، با صدای فرمان آن شاه مشهور.
چو قیدافه آن نامهٔ او بخواند
ز گفتار او در شگفتی بماند
هوش مصنوعی: وقتی آن نامه را که قیدافه نوشته بود، خواند، از سخنان او حیرت‌زده شد.
به پاسخ نخست آفرین گسترید
بدان دادگر کو زمین گسترید
هوش مصنوعی: به پاس نخستین آفرین خداوندی که زمین را برای ما گسترانیده و فراهم کرده است، باید درود و سپاس بگوییم.
ترا کرد پیروز بر فور هند
به دارا و بر نامداران سند
هوش مصنوعی: تو را بر دیگران پیروز و برجسته کرد تا بر داراها و ناموران سرزمین سند برتری یابی.
مرا با چو ایشان برابر نهی
به سر بر ز پیروزه افسر نهی
هوش مصنوعی: شما مرا با این افراد مقایسه می‌کنید و به سرنوشت من با افتخار آن‌ها بی‌اعتنایی می‌کنید.
مرا زان فزونست فر و مهی
همان لشکر و گنج شاهنشهی
هوش مصنوعی: من از زیبایی و توانایی‌ام بیشتر از آنچه که برای لشکر و ثروت یک شاه نیاز است، دارم.
که من قیصران را به فرمان شوم
بترسم ز تهدید و پیچان شوم
هوش مصنوعی: من از تهدیدهای قیصران می‌ترسم و تحت تاثیر آن‌ها دچار تردید و تغییر شدم.
هزاران هزارم فزون لشکرست
که بر هر سری شهریاری سرست
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد و نیروها وجود دارند که هر کدام دارای مقام و قدرتی خاص هستند.
وگر خوانم از هر سوی زیردست
نماند برین بوم جای نشست
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از هر طرف فریاد بزنم، هیچ‌کس در این سرزمین جایی برای نشستن نخواهد داشت.
یکی گنج در پیش هر مهتری
چو آید ازین مرز با لشکری
هوش مصنوعی: هرگاه فرمانروایی با لشکری از مرزهای کشور وارد شود، گنجی در برابر او وجود دارد.
تو چندین چه رانی زبان بر گزاف
ز دارا شدستی خداوند لاف
هوش مصنوعی: تو چه با کمال و بی‌دلیل سخن می‌گویی، در حالی که از دارا بودن خود می‌فریبی و به دروغ به خود می‌نازی.
بران نامه بر مهر زرین نهاد
هیونی برافگند بر سان باد
هوش مصنوعی: یک موجود زنده، نامه‌ای را بر روی ورقی با مهر طلایی قرار داد و آن را مانند باد به سمت جلو پرتاب کرد.