بخش ۲
بفرمود تا پیش او شد دبیر
قلم خواست چینی و رومی حریر
نویسنده از کلک چون خامه کرد
سوی مادر روشنک نامه کرد
که یزدان ترا مزد نیکان دهاد
بداندیش را درد پیکان دهاد
نوشتم یکی نامهای پیش ازین
نوشته درو دردها بیش ازین
چو جفت ترا روز برگشته شد
به دست یکی بندهبر کشته شد
بر آیین شاهان کفن ساختم
ورا زین جهان تیز پرداختم
بسی آشتی خواستم پیش جنگ
نکرد آشتی چون نبودش درنگ
ز خونش بپیچید هم دشمنش
به مینو رساناد یزدان تنش
نیابد کسی چاره از چنگ مرگ
چو باد خزانست و ما همچو برگ
جهان یکسر اکنون به پیش شماست
بر اندرز دارا فراوان گواست
که او روشنک را به من داد و گفت
که چون او بباید ترا در نهفت
کنون با پرستنده و دایگان
از ایران بزرگان پرمایگان
فرستید زودش به نزدیک من
زداید مگر جان تاریک من
بدارید چون پیش بود اصفهان
ز هر سو پراگنده کارآگهان
همه کارداران با شرم و داد
که دارای دارابشان کار داد
وز آنجا نخواهید فرمان رواست
همه شهر ایران پیش شماست
دل خویش را پر مدارا کنید
مرا در جهان نام دارا کنید
سوی روشنک همچنین نامهای
ز شاه جهاندار خودکامهای
نخست آفرین کرد بر کردگار
جهاندار و دانا و پروردگار
دگر گفت کز گوهر پادشا
نزاید مگر مردم پارسا
دلارای با نام و با رای و شرم
سخن گفتن خوب و آوای نرم
پدر مر ترا پیش ما را سپرد
وزان پس شد و نام نیکی ببرد
چو آیی شبستان و مشکوی من
ببینی تو باشی جهانجوی من
سر بانوانی و زیبای تاج
فروزندهٔ یاره و تخت عاج
نوشتیم نامه بر مادرت
که ایدر فرستد ترا در خورت
به آیین فرزند شاهنشهان
به پیش اندرون موبد اصفهان
پرستنده و تاج شاهان و مهد
هم آن را که خوردی ازو شیر و شهد
به مشکوی ما باش روشنروان
توی در شبستان سر بانوان
همیشه دل شرم جفت تو باد
شبستان شاهان نهفت تو باد
بیامد یکی فیلسوفی چو گرد
سخنهای شاه جهان یاد کرد
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بفرمود تا پیش او شد دبیر
قلم خواست چینی و رومی حریر
هوش مصنوعی: دبیر دستور داد تا پیش او بیاید و قلمی از جنس چینی و رومی و پارچهای نرم و ابریشمی درخواست کرد.
نویسنده از کلک چون خامه کرد
سوی مادر روشنک نامه کرد
هوش مصنوعی: نویسنده با قلم خود نامهای به مادر روشنک نوشت.
که یزدان ترا مزد نیکان دهاد
بداندیش را درد پیکان دهاد
هوش مصنوعی: خداوند به نیکوکاران پاداش میدهد و به بداندیشان عذاب و رنج میدهد.
نوشتم یکی نامهای پیش ازین
نوشته درو دردها بیش ازین
هوش مصنوعی: نامهای را که قبل از این نوشتهام، در آن از دردها و مشکلات بیشتری سخن گفتهام.
چو جفت ترا روز برگشته شد
به دست یکی بندهبر کشته شد
هوش مصنوعی: زمانی که روز جفت تو تغییر کرد، یکی از بندهها بر زمین افتاد و کشته شد.
بر آیین شاهان کفن ساختم
ورا زین جهان تیز پرداختم
هوش مصنوعی: من برای بزرگداشت شاهان لباس مرگ تهیه کردم و از این دنیا به طرز تندی کوچ کردم.
بسی آشتی خواستم پیش جنگ
نکرد آشتی چون نبودش درنگ
هوش مصنوعی: بسیاری از اوقات تلاش کردم که به صلح و آرامش برسم، اما وقتی جنگ در پیش بود، صلح به تأخیر افتاد.
ز خونش بپیچید هم دشمنش
به مینو رساناد یزدان تنش
هوش مصنوعی: عزت و شرف او باعث شد که دشمنانش نتوانند به او آسیب بزنند و او را به مقام والایی برسانند.
نیابد کسی چاره از چنگ مرگ
چو باد خزانست و ما همچو برگ
هوش مصنوعی: هیچکس نه میتواند از چنگال مرگ فرار کند، چون مرگ مانند باد پاییز است و ما همچون برگهایی هستیم که از درختان میریزد.
جهان یکسر اکنون به پیش شماست
بر اندرز دارا فراوان گواست
هوش مصنوعی: جهان به طور کامل اکنون در مقابل شما قرار دارد و داراها (افراد ثروتمند) هم حاوی نکتهها و درسهای زیادی هستند.
که او روشنک را به من داد و گفت
که چون او بباید ترا در نهفت
هوش مصنوعی: او روشنک را به من سپرد و گفت که باید تو او را در پنهان نگاه داری.
کنون با پرستنده و دایگان
از ایران بزرگان پرمایگان
هوش مصنوعی: اکنون با شخصی که به خوبی از دیگران مراقبت میکند و دایگان، بزرگان و فرهیختگان از ایران همراه هستند.
فرستید زودش به نزدیک من
زداید مگر جان تاریک من
هوش مصنوعی: بسرعت او را به سمت من بفرستید تا شاید بتوانم تاریکی جانم را برطرف کنم.
بدارید چون پیش بود اصفهان
ز هر سو پراگنده کارآگهان
هوش مصنوعی: هر جا که باشید، وقتی اصفهان پیش رویتان است، کاردانان و حرفهایها از همه جا در آنجا پراکندهاند.
همه کارداران با شرم و داد
که دارای دارابشان کار داد
هوش مصنوعی: همه مسئولان با احساس شرم و عدالت در تلاش هستند که با اهتمام و توانمندی خود به وظایفشان رسیدگی کنند.
وز آنجا نخواهید فرمان رواست
همه شهر ایران پیش شماست
هوش مصنوعی: از آنجا که شما قدرت و اختیار دارید، تمام آنچه در شهرهای ایران است تحت فرمان شماست.
دل خویش را پر مدارا کنید
مرا در جهان نام دارا کنید
هوش مصنوعی: دل خود را با مهربانی پر کنید و در این دنیا برای من نام و شهرتی به دست آورید.
سوی روشنک همچنین نامهای
ز شاه جهاندار خودکامهای
هوش مصنوعی: به سمت روشنک، نامهای از شاه جهاندار خودکامۀ خود فرستاده شده است.
نخست آفرین کرد بر کردگار
جهاندار و دانا و پروردگار
هوش مصنوعی: اولین کارش سپاسگزاری از خالق و فرمانروای جهان، که دانا و پرورشدهنده است.
دگر گفت کز گوهر پادشا
نزاید مگر مردم پارسا
هوش مصنوعی: او گفت که از گنجینهٔ پادشاه تنها انسانهای پاک و نیکو زاده میشوند.
دلارای با نام و با رای و شرم
سخن گفتن خوب و آوای نرم
هوش مصنوعی: صحبت کردن با کسی که هم نامش معروف است و هم عقایدش مورد احترام، کار پسندیدهای است و صدای او هم دلنشین و نرم است.
پدر مر ترا پیش ما را سپرد
وزان پس شد و نام نیکی ببرد
هوش مصنوعی: پدر تو را به ما سپرد و بعد از آن، از دنیا رفت و به یاد او، نام نیکش در خاطرها باقی ماند.
چو آیی شبستان و مشکوی من
ببینی تو باشی جهانجوی من
هوش مصنوعی: وقتی به خوابگاه من بیایی، در آنجا گنجینهای از زیبایی و شگفتی را خواهی دید که تو نیز جستجوگر جهانی بهتر خواهی شد.
سر بانوانی و زیبای تاج
فروزندهٔ یاره و تخت عاج
هوش مصنوعی: زیبا و باوقار همچون تاجی درخشان بر سر بانوان، نمایانگر ارزش و ناز از یار و تختی از عاج است.
نوشتیم نامه بر مادرت
که ایدر فرستد ترا در خورت
هوش مصنوعی: ما نامهای به مادرت نوشتیم تا تو را به ما بفرستد.
به آیین فرزند شاهنشهان
به پیش اندرون موبد اصفهان
هوش مصنوعی: به سبک و روش فرزند پادشاهان، به جلو میروند و در درون، موبد اصفهان حضور دارد.
پرستنده و تاج شاهان و مهد
هم آن را که خوردی ازو شیر و شهد
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که پرستش کننده یا کسی که به نوعی محبوب و مورد احترام است، در واقع به قوم و قبیلهای تعلق دارد که بانی و مهد آن است. همچنین اشارهای دارد به اینکه شیر و شهد، که نمادهای نعمت و برکت هستند، از این مهد و سرچشمه به دست آمدهاند. به نوعی میتوان گفت که ارزشها و نعمتها از یک منبع و مرکز خاص سرچشمه میگیرند.
به مشکوی ما باش روشنروان
توی در شبستان سر بانوان
هوش مصنوعی: در شبستانی که ویژه بانوان است، تو مانند مشکی که در آن پرتاب نور میکند، روشن و تابناک هستی.
همیشه دل شرم جفت تو باد
شبستان شاهان نهفت تو باد
هوش مصنوعی: دل همیشه باید شرمگین و خجالتزده باشد از جلال و عظمت تو، چون کاخهای سرشار از شکوه و زیبایی تو پنهان است و در انتظار است که به نمایش گذاشته شود.
بیامد یکی فیلسوفی چو گرد
سخنهای شاه جهان یاد کرد
هوش مصنوعی: یک فیلسوف به نزدیکی آمد و وقتی سخنهای پادشاه جهان را به یاد آورد، شروع به صحبت کرد.
حاشیه ها
1393/07/07 21:10
کیادرویش
به نظر من این سایت عالیییییییییییییییییییییییییییییییییی است.
1394/04/08 21:07
ناشناس
دانش پارسیان گذشته فوق العاده است ،حیف که نمیذارن به أصل سرزمینمون برگردیم تا از زندگی لذت ببریم ،. گله من از گرگ نیست آن چه که بر ماست شبان میکنند
1396/11/01 21:02
حمید
بیت 16 مصراع دوم" همه شهرایران به پیش شماست "
صحیح است . برای درست شدن وزن مصراع دوم باید "به "
رابه آن اضافه کرد .
1396/11/01 21:02
حمید
بیت 28 مصراع دوم :
"توای درشبستان سربانوان "درست است .
"توی " نادرست است . "توای " درست است .