گنجور

بخش ۱۱

فرستاده برگشت زان مرز و بوم
بیامد به نزدیک پیران روم
چو آن موبدان پاسخ شهریار
بدیدند با رنج دیده سوار
از ایوان به نزدیک شاه آمدند
بران نامور بارگاه آمدند
سپهدار هندوستان شاد شد
که از رنج اسکندر آزاد شد
بروبر بخواندند پس نامه را
چو پیغام آن شاه خودکامه را
گزین کرد پیران صد از هندوان
خردمند و گویا و روشن‌روان
در گنج بی‌رنج بگشاد شاه
گزین کرد ازان یاره و تاج و گاه
همان گوهر و جامهٔ نابرید
ز چیزی که شایسته‌تر برگزید
ببردند سیصد شتروار بار
همان جامه و گوهر شاهوار
صد اشتر همه بار دینار بود
صد اشتر ز گنج درم بار بود
یکی مهد پرمایه از عود تر
برو بافته زر و چندی گهر
به ده پیل بر تخت زرین نهاد
به پیلی گرانمایه‌تر زین نهاد
فغستان ببارید خونین سرشک
همی رفت با فیلسوف و پزشک
قدح هم چنان نامداری به دست
همه سرکشان از می جام مست
فغستان چو آمد به مشکوی شاه
یکی تاج بر سر ز مشک سیاه
بسان گل زرد بر ارغوان
ز دیدار او شاد شد ناتوان
چو سرو سهی بر سرش گرد ماه
نشایست کردن به مه بر نگاه
دو ابرو کمان و دو نرگس دژم
سر زلف را تاب داده به خم
دو چشمش چو دو نرگس اندر بهشت
تو گفتی که از ناز دارد سرشت
سکندر نگه کرد بالای اوی
همان موی و روی و سر و پای اوی
همی گفت کاینت چراغ جهان
همی آفرین خواند اندر نهان
بدان دادگر کو سپهر آفرید
بران گونه بالا و چهر آفرید
بفرمود تا هرک بخرد بدند
بران لشکر روم موبد بدند
نشستند و او را به آیین بخواست
به رسم مسیحا و پیوند راست
برو ریخت دینار چندان ز گنج
که شد ماه را راه رفتن به رنج

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فرستاده برگشت زان مرز و بوم
بیامد به نزدیک پیران روم
هوش مصنوعی: فرستاده از آن دیار و سرزمین بازگشته و به نزد مردان پیر و بزرگ روم آمده است.
چو آن موبدان پاسخ شهریار
بدیدند با رنج دیده سوار
هوش مصنوعی: وقتی که آن موبدان پاسخ پادشاه را دریافت کردند، در حالی که سوارانی که زحمت کشیده بودند، آماده بودند.
از ایوان به نزدیک شاه آمدند
بران نامور بارگاه آمدند
هوش مصنوعی: از فراز کاخ، به سوی شاه آمدند و به این محفل باشکوه نزدیک شدند.
سپهدار هندوستان شاد شد
که از رنج اسکندر آزاد شد
هوش مصنوعی: فرمانده هندوستان خوشحال شد زیرا از درد و مشکلات اسکندر رهایی یافته است.
بروبر بخواندند پس نامه را
چو پیغام آن شاه خودکامه را
هوش مصنوعی: برو و نامه را بخوان، مانند پیام آن شاه خودسر.
گزین کرد پیران صد از هندوان
خردمند و گویا و روشن‌روان
هوش مصنوعی: پیران، از میان هندوها، صد نفر از افراد باهوش و باگفتار انتخاب کردند که ذهنی روشن و فهمی عمیق دارند.
در گنج بی‌رنج بگشاد شاه
گزین کرد ازان یاره و تاج و گاه
هوش مصنوعی: شاه در گنجی که بدون زحمت به‌دست آمده بود، را باز کرد و از آن، یاره، تاج و مکانی را انتخاب کرد.
همان گوهر و جامهٔ نابرید
ز چیزی که شایسته‌تر برگزید
هوش مصنوعی: به آن چیزی که ارزش بیشتری دارد و سزاوارتری را انتخاب کن، نه به ظاهر و چیزهای بی‌ارزش.
ببردند سیصد شتروار بار
همان جامه و گوهر شاهوار
هوش مصنوعی: سیصد شتر را بار کردند و همین لباس و جواهرات سلطنتی را با خود بردند.
صد اشتر همه بار دینار بود
صد اشتر ز گنج درم بار بود
هوش مصنوعی: صد شتر بار ارزش دینار داشت، و صد شتر دیگر بار گنج و درهم.
یکی مهد پرمایه از عود تر
برو بافته زر و چندی گهر
هوش مصنوعی: یکی گهواره‌ای پر از عطر خوش چوب خوب ساخته شده و با زر و چندین جواهر زینت داده شده است.
به ده پیل بر تخت زرین نهاد
به پیلی گرانمایه‌تر زین نهاد
هوش مصنوعی: در دهکده، تختی از طلا قرار داده شده است و بر روی آن، فیل بزرگی نشسته است که از هر فیل دیگری با ارزش‌تر و مهم‌تر است.
فغستان ببارید خونین سرشک
همی رفت با فیلسوف و پزشک
هوش مصنوعی: باران اشک‌های خونین می‌بارید، در حالی که با فیلسوف و پزشک به سخن می‌نشستم.
قدح هم چنان نامداری به دست
همه سرکشان از می جام مست
هوش مصنوعی: جامی که در دست نامداری است، همچنان در بین همه سرکشان و شیداخواهان، مشغول بزم و میگساری است.
فغستان چو آمد به مشکوی شاه
یکی تاج بر سر ز مشک سیاه
هوش مصنوعی: وقتی فغستان به نزد شاه رسید، یکی از زنان به صورت نمادین تاجی بر سر او گذاشت که از مشک سیاه درست شده بود.
بسان گل زرد بر ارغوان
ز دیدار او شاد شد ناتوان
هوش مصنوعی: مانند گل زردی که در کنار گل ارغوان قرار دارد، از دیدن او، شخص ناتوان و ضعیف خوشحال و شاداب می‌شود.
چو سرو سهی بر سرش گرد ماه
نشایست کردن به مه بر نگاه
هوش مصنوعی: به مانند سرو بلندی که بر فراز خود گرد ماه را زیبایی می‌بخشد، او نیز با نگاه خود بر ماه، زیبایی خاصی را به دنیای اطرافش اضافه کرده است.
دو ابرو کمان و دو نرگس دژم
سر زلف را تاب داده به خم
هوش مصنوعی: دو ابرو مانند کمانی زیبا و دو چشم همچون گل‌های نرگس، موهای او را به طرز دلنشینی تاب داده و به حالت خمیده درآورده‌اند.
دو چشمش چو دو نرگس اندر بهشت
تو گفتی که از ناز دارد سرشت
هوش مصنوعی: دو چشم او مانند دو گل نرگس در بهشت است و انگار از روی ناز و زیبایی خلق شده‌اند.
سکندر نگه کرد بالای اوی
همان موی و روی و سر و پای اوی
هوش مصنوعی: سکندر به زیبایی و جوانی او نگاهی کرد، به موها، چهره، سر و پاهایش.
همی گفت کاینت چراغ جهان
همی آفرین خواند اندر نهان
هوش مصنوعی: او می‌گفت: ای چراغ جهان، تو همواره در دل و در خفا، ستایش می‌شوی.
بدان دادگر کو سپهر آفرید
بران گونه بالا و چهر آفرید
هوش مصنوعی: بدان کسی که آسمان را آفرید و به این شکل زیبا و با عظمت به وجود آورد.
بفرمود تا هرک بخرد بدند
بران لشکر روم موبد بدند
هوش مصنوعی: سزاوار است که هر کسی که ظلم و فساد می‌کند، به سزای عملش برسد و جزا ببیند. این فرمان به لشکر روم داده شده تا در برخورد با افراد ناپاک و بدکار، عدالت و انصاف را جاری کنند.
نشستند و او را به آیین بخواست
به رسم مسیحا و پیوند راست
هوش مصنوعی: در جلسه‌ای جمع شدند و او را به مراسم خواستگاری دعوت کردند، به شکل و شیوه‌ای که مسیحا (نجات‌دهنده) انجام می‌دهد و با پیوندی درست و صحیح.
برو ریخت دینار چندان ز گنج
که شد ماه را راه رفتن به رنج
هوش مصنوعی: برو و از گنجینه‌ات مقدار زیادی دینار بردار، زیرا که به زحمت می‌توانستیم ماه را در آسمان ببینیم.